سلام اسم من پیمانه و 22 سالمه من اولین بارمه که دارم یه خاطره واستون مینویسم امیدوارم خوشتون بیاداز روز اولی که وارد دانشگاه شدم دوست داشتم که یه دوس دختر آث واسه خودم پیدا کنم.فک میکردم که تو دانشگاه خیلی راحت میشه…چند ماهی گذشت و یه دخترو دیدم لنگه نداشت.توپر با رونایی که لحظه اول کیر هر آدم با احساسیو به عرش میبرد.رنگ پوستش سفید و چشماش درشت.کونش هم زبانزد خاص و عام بودو انصافا خیلی عالی بود.تا اومد شستمون خبر دار بشه دیدم بلهههه خانوم با همکلاسیش دوست شده.دیگه بیخیالش شدم تا مهر89 که اومدم یونی و همه داشتن میگفتن که نیکا به هم زده با دوس پسرش.منم تو کونم عروسی شدو خودمو به نیکا نزدیک کردم.نیکا اوایل خونه نداشت ولی ترم 3 خونه گرفت.اول بهم پا نمیداد ولی چون خیلی سیریش شدم دیگه باهام دوس شده بود ولی نه خیلی صمیمی تا اینکه یه روز داشت با یکی از همکلاسیای دخترم میرفتن خونشون.منم رفتم پپششون و یه کم باهاشون لاس زدم بعد گفتم کجا میرین اونام گفتن خونه منم پر رو پر رو گفتم منم میام نیکا میگفت نه زشته و ازین حرفا ولی من میگفتم پدر همکلاسیمم هست و ازین حرفا که همکلاسیم قبول کرد که برم به شرطیکه شب نمونم منم قبول کردم اینجوری شد که پام به خونه ی نیکا جونم باز شد و خیلی خیلی باهم صمیمی شدیم.نیکا اونروز خیلی جلوم راحت بود ولی من نتونستم کاری کنم و رفتم خوابگاه.یه روز 5شنبه بود که به نیکا اس دادم که کجایی اونم گفت خونه تنهام.منم خودمو زدم به موش مردگی که دلم گرفته و دپرسم که اونم گفت منم همینجورم.با هم قرار گذاشتیم که عصر بریم بیرون ولی به قول شاعر گه از آلمان بر او گفتم گه از روم…ولی مطلب از اول بود معلوم)بیرونم حالت دپرسی به خودم گرفتم و گفتم که آره من خیلی دوست دارم و همیشه به فکرت بودم که نیکا هم حرفای رومانتیک میزد دیگه دیر شده بود و نیکا گفت که دیگه باید از هم خدافظی کنیم؟ این جمله رو پرسشی پرسید که منم سریع چسبیدم و گفتم دلم طاقت نمیاره اون میگفت چیکا کنیم پس خوابگات دیر میشه منم میگفتم نمیدونم ولی منتظر بودم یه کلمه بهم بگه بیا خونه اما افسوس تا اینکه گفتم عزیزم میخوام امشب پیش تو باشم.اولش ناز کرد که نه نمیشه ولی آخرش قبول کرد.منم دیگه داشتم بال در میاوردمخونشون که رسیدم رفت لباساشو عوض کرد یه تاپ صورتی با یه شلوارک آبی روشن من کفم بریده بود با ذوق گفتم نیکااا تو فوق العاده شدی اونم خندید و گفت مرسی و اومد پیشم نشست.یه کم با هم حرف زدیم بعد قرار شد با هم یه فیلم ببینیم.لپ تابشو روشن کرد فیلم آپ این د ایر رو انتخاب کردیم.لپ تاپشو اول گذاشت رو پاش و دوتامون کنار هم نشستیم و پاهامونو دراز کردیم یه کم که گذشت من پاهامو میمالیدم به پاش که اونم بازی بازی میکرد.کم کم دستمو انداختم رو شونش و دستشو گرفتم دیدم اعتراض نمیکنه اول دستشو بوس کردم اونم یه نگاه مظلومانه بهم کرد خیلی استرس داشتیم هردومون اون موقع سرمو گذاشتم رو شونش گفتم دوست دارم اونم گفت منم دوست دارم سریع لباشو بوس کردم.چند ثانیه ای تو این حالت بودیم لپ تاپشو گذاشت کنار و باز از هم لب گرفتیم.سریع خوابوندمش و خودمم خوابیدم روش و اساسی شرو کردیم به لب بازی.کیرم راست شده بود.جوری خوابیدم روش که کیرم به رونای پاش بخوره و بیشتر تحریک شه.یه کم سینه هاشو دستمالی کردم و تاپشو در آوردم.یه سوتین مشکی پوشیده بود.بدن سفیدش بیشتر خود نمایی میکرد.اینبار کیرمو بردم به کسش رسوندم سوتینشو در آوردم و شرو کردم سینه هاشو خوردن همزمان کیرمو رو کسش عقب جلو میکردم.اومدم پایین شلوارکشو با کمک خودش در آوردم یه شرت ست مشکی هم پوشیده بود که خیس شده بود.با دیدن این صحنه قند تو دلم آب شد.شورتشو بو کردم بوی خوبی میداد و بعدش درش آوردم و شرو کردم خوردن.چند دقیقه ای کسشو لیس زدم دیگه آه و اوهش بلند شده بود.با لبه های کسش و چوچولش کلی با زبونم بازی کردم تا ارضا شد.حالا دیگه نوبت من شده بود.کیرم دادم دستش اول یه کم باهاش بازی کرد بعد یه نگاه ناز ناز بهم انداخت و شرو کرد به خوردن کیرم.کارشو خوب بلد بود.تا ته میکرد تو دهنش محکم میچسبوند به لبش و خیلی آآآروووم میاوردش بیرون.یه کمم خایه هامو زبون زدمیدونستم که اوپن نیست.دستمو به کونش مالیدم اون دیگه نا نداشت واسه همینم سریع برگشت.اول کونشو خوب مالیدم بعدم کرم به کیرم مالیدم کم کم میفرستادم بره تو.خیلی درد داشت ولی من هم رعایت میکردم.یه کوچولو میفرستادم تو یواش تلنبه میزدم دوباره یه کم دیگه میفرستادم.تا جاییکه پایان کیرم رفت تو.دیگه داشتیم هردومون لذت میبردیم.منم انقد بالا پایین کردم که آبم اومد و تو بغل هم تا صبح خوابیدیم…نوشته پیمان
0 views
Date: November 25, 2018