سلام اسم من امیره. میخوام خاطراتم رو تعریف کنم. واسه همین قصدم حشری کردن شما نیست فقط اگاه کردن شما از حوادث زندگیمه. وقتی که 13سالم بود دوستانم خیلی از سکس و اینا حرف میزدن. اخرین روز سال تحصیلی برای یکی از همکلاسی هام روشلواری مالیدم و اون هم برای من مالید. اون روز وقتی به خونه رفتم برای اولین بار جق زدم و ارضا شدم ولی هنوز اب نداشتم. شدیدا معتاد جق شدم. سال بعد هم با جندتا از دوستانم کارهای سکسی میکردیم. یکی از دوستام به اسمه پارسا خیلی حشری بود. یه بار که با اون و جندتا از دوستام رفتم استخر اون تو سونا واسم جق زد و من برای اولین بار ابم اومد. بعد هم من برای اون زدم. هیج کدوممون کیرای بزرگی نداشتیم. 11 یا 12 سانت. بعد از اون ماجرا من با پارسا خیلی صمیمی شدم. یک بار که با هم به سینما رفته بودیم برای هم مالیدیمو من خیلی حشری شدم. رفتیم دستشویی و اونجا برای اولین یک ادم(پارسا) رو کردم. ولی برام لذت نداشت جون کونش خیلی گشاد بود. بعدها بهم گفت که به پسرعمش داده بود. وقتی نوبت اون شد قبول نکردم که منو بکنه. اون خیلی عصبانی شد. روز بعد که به مدرسه رفتم به همه گفت که منو کرده بود. همه هم حرف اونو باور کردن من شدم بجه بچه کونی کلاس. کل سال تحصیلی عذاب میکشیدم اخر مجبور شدم یه روز بهش بدم تا ولم کنه. بهم گفت که یه روز برم خونشون. وقتی رفتم خونشون خودش درو واسم واکرد. رفتم تو.گفتم کسی نیس. گفت پدر و مامانش سفرن. خواهرشم کلاسه. منو برد تو اتاقش. یه فیلم سوپر روشن بود. بهم گفت واسم بخور. گفتم ابدا. اخر به کون راضی شد. بهم گفت سگی بشین. یه تف زد سر کیرش و یکباره کرد تو کونم. کیرش کلفت نبود ولی دردش خیلی زیاد بود. حسم مثل حس ریدن در دستشویی بود ولی این گه مداوما از کونم داخل و خارج میشد. قبلش به کیرش اسپری بی حسی زده بود که از اتاق مادر باباش کش رفته بود. بعد 20دقیقه بالاخره ابش اومد. حرکت ابش تو رودم حس می کردم. تا 1هفته نمیتونستم بشینم ولی ارزششو داشت جون بالاخره دست از مسخره کردن من برداشت. تو 14سالگی اولین با یه دختر رابطه پیدا کردم. اون همسایمون بود. اسمش نیکی بود. 12 سالش بود. جندان خوشگل هم نبود. یک روز که با مامانش خونمون بود من تو اتاقم بودم و درو هم قفل کرده بودم داشتم فیلم نگاه میکردم جق میزدم. یهو یکی دستگیره درمو کشید. با عجله شلوارمو کشیدم بالا و از فیلم اومدم بیرون. درو وا کردم. نیکی گفت جرا در قفل بود. گفتم همینجوری. اون یه نگاه به من کرد. قرمز بودم. بعد به شلوارم نگاه کرد. برجسته و کمی هم خیس. پشتشو کردو رفت. پیش خودم گفتم فاتحم خوندس. 1هفته بعد مادرم فرستادم خونشون تا از مامانش جیزیو بگیرم. زنگ زدم. در واشد. رفتم تو دیدم نیکی اومد. خجالت کشیدم. اروم گفتم مامانت نیست. گفت نه. گفتم خوب میرم بعدا میام که یهو دستمو گرفت و منو کشید تو اتاقش. گفت یا کارایی که گفتمو می کنی یا به مامانت میگم جیکارا میکنی. گفتم باشه. شلوارشو کشید پایینو بی مقدمه گفت بخور. هاج و واج مونده بودم. برای اولین بار یه کسو از نزدیک میدیدم. یه خظ باریک با کمی مو بالاش. بهم گفت عجله کن. رفتم جلو و یه زبون زدم. مزه شوری حس کردم. کمی زبون زدم. یهو کلمو گرفتو فشار داد جلو داد زد بخور. منم کاملا کسشو میک می زدم. بعد 10دقیقه ارضا شد. شلوارشو کشید بالا گفت برو. گفتم پس من جی. گفت خفه شو برو خونتون تا مامانت شک نکرده.پاک یادم رفته بود. جیزی که خواستمو گرفتم و دویدم سمت خونمون. مادرم گفت کجا بودی. گفتم مامانش نیکی نبود تا زنگ بزنه به مامانش طول کشید. از اون به بعد مادرم بیشتر منو تحت نظر داشت…….اگه میخواین ادامه خاظراتمو بنویسم بگین. نخواستینم که هیج… بازم میگم اینا فقط خاطراتم هستم و من نمیخوام درباره همه چیز مفصل توضیح بدم.نوشته امیر
0 views
Date: November 25, 2018