. Nazli
من مهدی همکلاس بودیم یر روز که تو کلاس نشسته بودم مهدی امد به من گفت (راستی ا ینم بگم اسم منم مهدی اشتباه نکنید) مهدی اگه میشه برای امتحانای ترم بیای باهم درس بخونیم من گفتم موردی نداره فقط کجا درس بخونیم مهدی گفت معلومه میریم خونه ما گفتم باشه بریم قرارشد از فردای اون روز شروع کنیم بالاخره روز موعود فرا رسیدساعت ده صبح رفتم خونه مهدی اینا درو زدم یدفه دیدم یه دختره خوشگل مامانی درو باز کرد وقتی اون دیدم جاخوردم چون نمی دونستم که مهدی خواهر داره خلاصه گفت بفرماید گفتم با مهدی کار دارم گفت شما من گفتم مهدی هستم یدفه دیدم مهدی امد گفت بیا تو من با کله رفتم تو عجب خونه ای از خونه ما هم بزرگتر بود من فکر می کردم ما خر پولیم خلاصه رفتیم تو اتاق مهدی شروع کردیم به درس خوندن ولی من همش فکرم پیش دختره بود وای چه اندامی چه سینه های یدفه از مهدی پرسیدم مهدی شما چند نفرید مهدی تعجب کرد گفت چطور گفتم همینجوری گفتش سه تاخواهردارم ومنه پسر من گفتم ولش کن درستو بخون.
تقریبا یه ساعتی درس خوندیم که یدفه درو زدن دیدم خواهر مهدیه برامون میوه اورده بود یه نگاهی به من انداخت گفت این خنگه درس می خونه یا نه خندیدم گفتم نه یدفه مهدی گفت کسشعر نگو بعد درس که تموم شدمن از مهدی خداحافظی کردم رفتم خونه وقتی رسیدم خونه انقدر که تو کف بودم سریع رفتم حموم یع جق توپ زدم همش فکرم پیش خواهر مهدی بودم ومی خواستم که یه سکس با اون بکنم فردای اون روز دوباره رفتم خونشون این سری رفتیم درس بخونیم مهدی می گفت رفتن پدرومادر شون هم رفته بودن آنکارا تا دو هفته هم نمی امدن مهدی به من گفت مهدی امروز حس درس خوندن ندارم مهدی گفت بیا بریم استخر گفتم باشه رفتیم پاین یه استخر نسبتا کوچیکی بود من مهدی لخت شدیم پریدم تو اب من یه مایو سفید پوشیده بودم که نصف تخمام از لبه شرت بیرون بود ولی خودمونیم مهدی هم خوب بچه کونی بود کلی کیف کردم داشتم به مهدی نگاه می کردم که یدفه نگاهم افتاد به میترا داشت من نگاه می کرد یه لحظه خجالت کشیدم سریع رفتم تو اب یدفه دیدم اون خندید مهدی اون دید ولی اصلا براش مهم نبود خلاصه یخورده نگاهمون کرد رفت من مهدی بعد از این که شنا کردیم از استخر امدیم بیرون ورفتیم دوش بگیریم وقتی من رفتم دوش بگیرم تو حموم یه جق مشدی زدم یه چند روزی گذشت قرارشد دوشنبه هم برم منم صبح تیپ زدم سوار ماشین شدم رفتم خونه مهدی اینا وقتی رسیدم زنگ زدم میترا ایفون ورداشت گفت بفرماید داخل بهش گفتم مهدی هست گفتش رفته فروشگاه شما بفرماید الان میاد منم که از خدام بود سریع رفتم تو رفتم رو کاناپه تو پذیرایشون نشستم میترا رو دیدم که رفت یه شربت برام اورد وامد کنارم نشست وای چی بگم یه تاپ سفید رنگی که سینه هاش از زیر معلوم بود با یه شلوار تنگ که کسش از رو شلوارش پف کرده بود اصلا قابل وصف نیست منم که از شق دردی میموردم یهو میترا بمن گفت آقامهدی شنیدیم که شما با اینترنت کار می کنید اگه میشه یه ای دی برام بسازید گفتمبا کمال میل .
رفتیم تو اتاق میترا کامپیوتر روشن کردم کانکت شدم زدم سایت یاهو امد یه ای دی براش ساختم بعد نشست کنار منو پرسید مهدی میتونی به سایتای که فیلتر داره وارد بشی گفتم اره ولی میخوای چی کار دیدم یه لبخند زد گفت بالاخره ماهم دل داریم گفتم حالا کدوم سایت گفت سکس 4 داشتم شاخ در میوردم پیش خودم گفتم که فرصت خوبیه زدم سایت امد دیدم که با یه ولع خاصی به صفحه مانیتور نگاه می کرد بهش گفتم میترا عکس سکسی دوست داری ببینی . گفت اره . گفتم برو تو سایت این سایت خوراکه دیگه نمی تونستم طاقت بیارم حشری شده بودم به میترا گفتم میترا با سکس چطوری گفت میمرم برای سکس بهش گفتم مهدی کی میاد گفت شب میاد فکر کنم با دوست دخترش رفته بیرون شب میاد بهش گفتم میترا مخوام باهات حال بکنم گفت من از خدامه اومد تو بغلم لباش گذاشت رو لبام شروع کرد به لب گرفتن هی زبونش میزاشت تو دهنم منم که حشری شده بودم شروع کردم به لیس زدن گردن. لب وای چه حالی میداد میترا هم داشت اه می کشید دستم بردم رو سینه هاش فشار میدادم که یه اه کوچیک کشید که منوحشری کرد تابشو یواش در آوردم. وای چه سینه های فکرشم نمی تونید بکنید سینه های نسبتا کوچیک ولی سفت گرفتم شروع کردم به لیس زدن وای چه حالی میداد تو فضا بودم صدای اونم درومده بود اه اه مکرد من دستم یواش از رو شلوار کشیدم رو کسش شروع کردم به مالوندن وای چه نرم بود یه دفه دیدم اونم د ستشو میکشه رو کیرم وای حس قدرت میکردم یه لب جانانه ازش گرفتم که کم مونده بود خفه شم. دستم رو کسش بود داشتم می مالیدم با لبام داشتم پستونای قشنگشو مخوردم دیگه طاقت نداشتم دستم انداختم شلوار میترارو یواش پاین کشیدم وای مثل اینکه شیطون میدونست داستان چیه شورت نپوشیده بود وقتی شلوار کشیدم پاین یه کس تمیز بدونه مو سفید یه دست کشیدم روش خیلی دلم میخواست که مزش کنم.
زبونم انداختم لای کسش یواش یواش شروع کردم به لیسیدن و صدای میترا درامده بود فکر کنم خیلی داشت حال میکردکسش خیس شده بود من سرعت زیاد کردم تند تن لیس میزدم صدا ی نالش همه جارو ورداشته بود بعد دیدم شروع به لرزیدن کرد فهمیدم که به ارگاسم رسیده ولش کردم حالا نوبت اون بود بهم حال بده بهش گفتم میترا برام ساک میزنی گفت نه من بدم میاد من کلی دمغ شدم کس کش………. کلی بهش حال داده بودم خیلی کونم می سوخت اگه برام ساک نمی زد. بهش گفتم باشه اونم دید من ناراحت شدم گفت باشه منم شلوارم دروردم دستشو انداخت تو شرتم کیر نازنینم گرفت دستش یواش گذاشت تو دهنش وای چه حالی میداد گفتم یکم سریع خوب نمی تونست ساک بزنه حس کردم دارم ارضا می شم کیرم از دهنش کشیدم بیرون میترا هم رفت تو تختش دراز کشید من که فکر می کردم میترا پرده داره کیرم گذاشتم رو کونش ولی میترا یدفه چرخید گفت از اونجا نه.
من موندم پیش خودم گفتم که مهدی به کاهدون زدی یدفه میترا گفت کس من مگه خار داره بهش گفتم آخه گفت آخه نداره بازه منم که اینو شنیدم گفتم اخ جون الان جرت میدم کیرم کذاشتم رو لبه کسش با یه فشاره کوچولو کیرم کردم تو کس میترا وای چه گرم بود میترا یه آه از رو لذت کشید وای من دیگه دیونه شده بودم شروع کردم به عقب جلو کردن وای چه حالی میداد بعد چرخوندمش به طرف من قمبل کرد. من که خیلی دوست دارم کس از پشت بکنم بهش گفتم که پاشو بهم بچسبونه تا کسش تنگتر بشه بعد کیرمو کذاشتم رو کسش یه فشار آروم کردم توش وای تو فضا بودم شروع کردم به تلمبه زدن ودستام انداختم پستوناشو کرفتم مالیدم میترا از شدت درد صداش درومده بود یه خرده که کردم دلم می خواست که یه حالی به اون کون تنگ سفیدش بدم.
به کیرم کرم ببک زدم خوب چربش کردم یکمم به در کون میترا مالیدم سر کیرم گرفتم گذاشتم روکونش میترا مگفت مهدی نه درد داره گفتم یواش میکنم یواش فشار میدادم ولی کونش خیلی تنگ بود فقط کلاهک کیرم داخلش رفته بودبا یکم فشار کیرم تا نصف کردم تو کون میترا ….میترا از شدت درد داش داد میزد میگفت جر خوردم منم ترسیدم فورا کیرم کشیدم بیرون (ولی واقعا حق داشت کیر من زیاد دراز نیست ولی کلفت تنومنده) گفتم باشه میترا سرخ شده بود کیرم دوباره کردم تو کسش تلمبه زدم بعد از چند دقیقه دیدم داره ابم میاد کیرم در اوردم بیرون و ریختم رو پستونای میترا وای تو اغما بودم بعد یه لب مشدی از میترا گرفتم دراز كشیدیم بعد میترا گفت بریم حموم رفتیم حمومو یه دوش مشدی باهم گرفتیم بعدش من لباسام پوشیدم گفتم میترا من میرم تا اون برادر کس کشت نیومده میترا گفت خیلی حال داد ممنون بعد ازون قضیه من هر چند وقت با میترا سکس داشتم .