سلام . من مهرانم و ۲۴ سالمه . این ماجرا مال همین اواخره و واقعیه .من یه دختر خاله دارم که از همون دوران نوجوانیم باهاش صمیمی بودم ( البته نه سکسی) بگو بخند داشتیم .دختر خالم ۳۴ سالشه و شوهر داره و یدونه هم بچه داره و اسمش گلسا است. .دوران گذشت و زمان سربازی رفتن من شد و من رفتمو ۱۸ ماه بعد تموم شد سربازیم. با خاطر ترخیص من تدارک یه مهمانی رو از خونه ترتیب دادن . مهمانی شام بود و اکثر فامیل دعوت بودن مخصوصا گلسا اینا . وقت اومدن مهمونا شد تا این که گلسا اینا اومدن . بعله گلسا حسابی آرایش کرده بود ( ازدواج کرده بود تازه ) اومدن و سلام و احوال پرسی شد . من از همون نگاه اول گلسا یه حس دیگه ای بهم دست میداد. واقعا خوشگل شده بود اون روز . از اون شب به بعد فکر سکس کردن با گلسا هر موقع به ذهنم میومد. با هم خیلی رفتو آمد داشتیم . هر موقع میدیدمش واقعاحشری میشدم .دختر خالم یه خانوم حدود ۱۷۰ سانتی یه کم هیکل درشته و رنگش هم یه کم تیره . . کونش که واویلامیکنه . من همیشه سعی میکردمنگاه های شهوتی خودمرو بهش انتقال بدم..یه روز که خونه ما بودن و میخاستن برن همه کفش هاروپوشیده بودن و تو حیاط منتظر بودن و منم منتظر بودم که گلسا کفش هاش رو بپوشه . وقتی خم شد برای برداشتن کفش هاش من یه آه آروم گفتم چون واقعا دیگه برام سخت بود . فک کنم متوجه شده بوداز اون روز هر موقع خونه ما میومد یا ما میرفتیم می دیدم اون بد جوری منو میپاد.تا اینکه یه روز بهم گفت مهران تلویزیون ما تنظیماتش به هم خورده اگه زحمتی نباشه یه وقت بزار بیا یه نگاهی بهش بنداز.منم گقتم باشه حتما هر موقع که بگی در خدمتم گلسا جان .ناگفته نماند که این اواخر خیلی با هم مهربون شدیم و خیلی راحت با هم حرف میزنیم .یه روز حدود ساعت 2 بود که دیدم تلفن خونه زنگ میزنه برداشتم دیدم گلسا است و با خاهرم کار داره تا خاهرم بیاد گفت مهران جان کی میایی تلویزیون رو درست کنی؟ گفتم امروز بیکارم میخایی بیام ؟ گفت اگه بشه خیلی خوبه .گوشی رو دادم به خاهرم و رفتم لباس هامو بپوشم.آماده شدم و به خاهرم گفتم نمیایی؟ گفت نه فقط صبر کن یه چیزی هستباید ببری برا گلسا . یه پاکت کوچیک بود . گرفتم و راه افتادم تا رسیدم در خونشون ، زنگ زدم تا گلسا جواب داد درو باز کرد و رفتم داخل .نمیدونستم تنهاست . وقتی رفتم تو خونه یه کم خجالت کشیدم گفتم گلسا جان میخایی برم بعدن بیام ؟ گفت نه پدر بیا راحت باش .گلسا یه شلواره تنگ با یه بلوز تقریبا بلند تا باسنش پوشیده بودوروسری هم داشت . از خدا خاسته پاهاشم جوراب نداشت ( آخه من عاشق پاهاشم) .رفتم سراغ تلویزیون و شروع کردم به تنظیماتش تا 15 دقیقه ای طول کشید و درست شد. .نمیدونستم چطوری حرف رو به سکسی بکشم . آخه هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردم با گلسا تنها بشم و بخام باهاش سکس کنم.دیدم داره میوه و چایی میاره .گفتم چرا زحمت میکشی پدر ؟گفت این چه حرفیه پدر ؟ یه پسر خاله مهربون داریم دیگه رو زمین .اومد نشست . شروع کردیم به حرف زدن . بلوزش تنگ بود و سینه های بزرگش کاملا مشخص بود . همین طور که صحبت میکردیم نگاهم به پاهاش بود که دیدم گفت مهران چته ؟ گفتم راستش (با یه کم خجالت) پاهاتو میبینم یه جوری میشم . گفت چجوری؟ که من سرخ شدم . دیدم لبخند میزنه . گفتم خیلی نازن . گفت یعنی چی؟ ( تا حالا شوهرش بهش نگفته بود پاهاش نازن) گفتم خوب خوشگلن. پاهای دختر نصف خوشگلی دختره . اینو که گفتم دیدم یه جوری شد . کیر من نیم خیز شده بود . دیدم چشمش افتاد بهش . پا شد رفتتو اتاق یه کم دیگه اومد دیدم رفته جوراب پوشیده . گفتم گلسا جان چرا جوراب پوشیدی ؟ گفت همینطوری تو اذیت نشی . گفتم باباچه اذیتی . من دوسشون دارم . دیدم خنده معنی داری کرد . از فرصت استفاده کردم و گفتم بده خودم برات در بیارم . گفت چی؟گفتم پاهاتو بده جوراباتو در بیارم . دیدم یه جوری شد . خودم پاهاشو از زمین برداشتم و گذاشتم تورو پاهام . دستمو کشیدم روپاها ش و بعد جوراباشو کندم و باز نازشون کردم . فک کنم فهمیده بود . ولی خودشم یه کم حشری شده بود با ناز کردن من . میخاست پاهاشو بندازه که گرفتم پاهاشو . گفتم گلسا جان میشه یهبوس کنم ؟ گفت دیوونه شدی مهران ؟ گفتم آره . دیوونه تو و پاهات . دیدم یه کم ناراحت شد. میخاست بکشه پاهاشو نزاشتم و یه بوس کردم . دیدم بله بوسم کار خودشو کرده . دیگه کاری نداشت . داشتم پاهاشو میمالیدم و میخوردم . میگفت مهران تودیوونه ای . آخه پارم میخورن ؟ گفتم تونمیدونی چهلذتی داره برام .گفت بسه دیگه حالم داره بد میشه . گفتم منم میخام حالت بد بشه . هر دو خندیدیم . گفت مهران میدونستی دوست دارم ؟ گفتم راستش آره . اگه نمیدونستم که همچین جراتی نداشتم . خندیدو گفت گرمم شده و روسریشو باز کرد. موهاش بلند بود رویخت پشت سرش . گفتم نازتر شدی گلم . کیر من زیر شلوارم سیخ شده بود . دیدم فهمیده وداره پاهاشو میماله بهش . گفتم چی کار میکنی؟ داره میترکه . خندید و گفت بزار بترکه . باورم نمیشد . راهی که انتخاب کرده بودم کاملا جواب داده بود و گلسا کاملا حشری شده بود و شهوت از نگاهش میباریرد. دستمو از رو پاهاش کشیدم بالاتر تا برسه به روناش . رون های بزرگی داره خیلی نرم بود . گفت مهران چی کار میکنی؟ گفتم میخام بیشتر گرمت کنم . یه کم رفتم نزدیکتر تا روناش افتاد رو پاهام و خودشو نزدیکتر شد . دستمو انداختم گردنش و بوسش کردم . گفتم دیدی منم دوست دارم ؟ گفت لباتو میخام . منم بدون هیچ صحبتی رفتم سراغ لباش. لباشو داشتم میخوردم . مزه رژ لبش خوب بود . دیگه دیوونه شده بود .دستش از رو غریزه رفت رو سینه هاش دیدم داره ناله هاش شروع میشه . با خنده گفتم اون کار منه کار تو یه چیز دیگست . با نگاهم کیرمو نشونش دادم .باز شروع کردم به خوردن لب هاش و گردنش . دیدم دستشو برد طرف کیرم و مالیدش . دیگه داشت میترکید . منم دستمو بردم لایه پاهاش . دیدم یه تکونی خورد و گفتآره بمالش . از رو شلوار معلوم بود کسش تپله . شروع کردم به مالیدن . دستمو آروم کردم تو شلوارش . باورم نمیشد . شورت نداشت . چون شلوارش یه کم زخیم بود نفهمیده بودم . همین که دستم خورد به کسش داغی بدنش رو فهمیدن . کیرمبیشتر بزرگ شد . گفتم سمشهجان پاشو شلوارتو در بیارم . گفت نه دیگه مهران همین خوبه . گفتم یعنی تو دلت میاد من این طوری بمونم ؟ دیدم راضی شد . گفتم بیا جلوم خم شو خودم در بیارم واست . کونش طرف من بود خودش بلوزش رو در آورد . یهسوتین مشکی داشت . گفتم خم شو . وقتی خم شد بزرگی کئنش بیشتر جلوه کرد . از روی شلوار یدونه بوس کردم که اهی کشید و گفت درش بیار. آروم شلوارشواز بالا گرفتو کشیدم پایین . وای ی ی ی ی ی ی چه کون نازی داشت . خیلی خوشگل بود شلوارش رو تا زیر کونش کشیدم صورتمو گذاشتم لای لپای کونش دیدم اونم داره لذت میبره . خیلی لحظه قشنگی بود . داشتممیمردماز شهوت. شلوارش رو تا ته کشیدم و در آوردم . کونشو باز کردم . وای چه سوراخ نازی . گفتم حبیب تا حالا از کون نکرده ؟ گفت نه . گفتم میگم آخه تنگه . خندید . بیشتر خم شد و کسش از پشت زدبیرون . یه کس خوشگلقهوه ای کم رنگ . تمیز بود . تازه اصلاح شده بود. آر.م زبونم زدمبهش . دیدم رفت جلو . گفت چی کار میکنی؟ گفتم میخام بخورمگلم . گفت دیوونه ای ؟ گفتم مگه چیه ؟ تا حالا نخورده ؟ گفت نه . گفتم حالا میخورم میبینی چه حالی داره . شروع کردم به خوردنه کس تپل و خوشگلش . دیگهنالههاش بلند شده بود . گفتم منم شلوارمو در بیارم ؟ گفت اگه دوس داری در بیار. اومد نشست . پاش شدم و شلوارمو در آوردم . شرتتنگ پام بود . سیخی کیرم چشماشو از حدقه زده بودبیرون . بلوزممدر آوردم . فقط شورتم مونده بود . گفت کیرت بزرگه ها . گفتم قابل شمارو نداره عزیزم.اومدجلومو از رو شورت مالیدش. گفت خیلی سفت شده شیطون . ( با خنده ) گفتم پس چی؟ گفتم دراز بکش روزمین . نشستم روشکمش و شرتمو کشیدم پایین . تا کیرم زد بیرون . گفت وای ی ی ی ی ی ی ی . چه نازه . گفتم قابل شمارو نداره . بادستش گرفت و مالیدش . نمیخاست بخوره منم مجبورش نکردم . فقط آب دهنش رو میزد رو دستش و خیسش میکرد . یه کم باهاش بازی کرد . کیرو گرفتم گذاشتم روسوتینش مو مالیدم . سینههاشو از سوتین در آورد دور کیرم فشار داد . حس خوبی بود . هم من و هم اون داشتیم لذت میبردیم . شوهرش تا حالااون طوری باهاش بازی نکرده بود . گفتم اجازه هست ؟ گفت چی؟ دراز کشیدم روش و کیرم و گذاشتم دم کسش . مالیدم بهش داشت ناله میکرد . یه کم مالیدم . گفت مهران جان بازر دیگه . منم داشتم میمالیدم تا حریص تر بشه . دیدم دستشو برد پایینو کیرمو گرفت و فشار داد تو کسش . وایییییییییییییییییی خیلی داغ بود . دیدم داره داد میزنه آخخخخخخخخخخخ مهران تا ته کن . منم تا ته کردم تو کسش . شروع کردم به تلمبه . . پاهاش رودور کمرم حلقه کرده بود . بهتر از این نمیشد . کیرمو در آوردمو مالیدم سوراخ کونش. گفت نه مهران از کون نه . گفتم فقط سرش عزیزم . نمیزاشت تا دستمو بردم سوراخ کونش یه کم مالیدم . کیرمو گذاشتم تو کسش یه کم تلمبهزدمتاحسابی خیس شد . در آورد و مالید و انگشت کرد رو سوراخ کونش با انگشتم یه کم گشادش کردم .داشت درد میکشید . ولی با نوازش تسکینش میدادم . دیگه وقتش بود که کون خوشگلش رو بکنم . تو همون حالت کیرمو خیس کردمو گذاشتم دم سوراخش . یهکم مالیدم . میگفت مهران نهههههههه. توجه نکردم . آروم فشارش دادم . نمیرفت تو . خودشو میکشید عقب منم نمیزاشتم. یه کم فشارو بیشتر کردم دیدم داره باز میشه سوراخ. داشت ناله میکرد . آخخخخخخخخ نه مهران . درد داره . سوراخش باز شد و سر کیرم رفت تو کونش. داد زد گفت آخخخ خ خ خ خ خ پاره شدم در بیار. در آورد کیرمو . بازم فشار دادم .این بار یه کم راحت تر رفت تو . چند بار این کارو کردم . وقتی براش عادی شد و داشت حال مبکرد. منم کیرمو تا نصفه کردم تو کونش دیدم بازم داد زد . گفتم عیب نداره عزیزم خوب میشه . شروع کردم به تلمبه تو کونش یه کم تلمبه زده بودم که دیدم داره آبم میاد . گفتم اگه بریزم تو کونش دردش بیشتر میشه نا راحت میشه. در آوردمو ریختم رو کوسش . دیدم داره حال میکنه دستشو آورد جلو آبمو رو کوسش مالید و انگشت کرد . . دراز کشیدم روش و خودمو چسبودنم بهش حسابی لباش رو خوردم .گفت مهران جان دستت درد نکنه . مزه یه سکس واقعی رو نچشیده بودم . لبامو خورد .نوشته مهران
0 views
Date: November 25, 2018