میهمان گلهای قالی

0 views
0%

عصر بود و آفتاب از لای پرده روی فرش اتاق افتاده بود. برهنه بودم و تنها حوله حمام دور بدنم پیچیده بود . زیر نور افتاب دراز کشیدم روی فرش و چشمام رو بستم. اولین تصوری که به ذهنم اومد تصویری سکسی و موهوم بود با این وجود دستم ناخودآگاه به سمت تنم رفت و بعد از لمس سینه ها و شکمم آروم دستم رو به سمت پاهام بردم .کیرم رو توی دست گرفتم . کوچک و نرم بود . تازه از حموم اومده بودم و پوستم لطیف و گرم بود . با دست خایه هام رو می مالیدم و چشمهام رو بسته بودم تا بتونم تصویری سکسی توی ذهنم بیارم اما انگار تموم خاطره ها و رویا ها محو شده بودن . کیرم توی دستم تکون می خورد اما انگار نه انگار … انگشتم رو بردم زیر خایه هام و کمی به پهلو چرخیدم . سر انگشتم روی سوراخ کونم بود . کونم رو نوازش کردم . گرم بود مثل همیشه بدون مو . من ذاتا بدن بدون مویی دارم .و این خیلی برام لذت بخشه … لمس کونم هم برام نتیجه ای نداشت. برای همین تصمیم گرفتم بدون هیچ فکری فقط استراحت کنم و از آفتاب لذت ببرم. بدن برهنه ام زیر آفتاب داغ تابستون گرم شذه بود و دلم کسی رو میخواست که نوازشم کنه و باهام لاس بزنه و اصلا نمی تونستم تصور کنم که سکس کالی داشته باشم . فقط دلم میخواست تنم نوازش بشه . تنم خواسته بشه . با تنم لاس زده بشه ولی فکر میکردم نمیشه… اگر هم کسی باشه حتما دلش میخواد کارش رو تموم کنه و این یعنی سکس کامل . و من اون موقع اصلا توی مودش نبودم. توی همین احوالات بودم و داشتم چرت میزدم که تلفن زنگ زد. با بیحوصلگی تموم دست دراز کردم و گوشی رو برداشتم اون طرف خط حسین بود . سلام که کردم گفت چیه بی حالی ؟گفتم تازه از حموم اومدم و دراز کشیدم . گفت بیا آیفون رو بزن پشت درم …حوله رو پیچیدم دور تنم و بلند شدم . حسین اومد بالا . یه بسته بستنی لیتری هم دستش بود . احوالپرشی و گپ . گفت های معمولی و در همین حال من هم بستنی ها رو ظرف کردم و آوردم برای خوردن . من با همون حوله نشسته بودم و داشتم بستنی میخوردم. اومدم چیزی بگم که یه تیکه بستنی از روی قاشقم افتاد روی سینه م . اومدم ورش دارم ولی سر خورد و رسید تا شکمم. حسین با دستمال اومد نزدیک و لبخند روی لبهاش بود . کمی از بستنی رو با دستمال پاک کرد ولی دستش رو مالید و انگشت کرد روی تنم و همین کافی بود تا من هوس تن مردونه ش به سرم بزنه . تا اومدم خودم رو جمع و جور کنم جسین نشسته بود و داشت بستنی های روی شکمم رو با زبونش می لیسید. من که انگار منتظر این لحظه بودم چشمام رو بستم و در سکوت به دنبال لحظه لذتبخش هماغوشی گشتم. زبون حسین تنم ر ومی لیسید و آروم آروم پایین تر میرفت . پایین تر از نافم رو می بوسید و لذتی ارامبخش توی تنم شعله می کشید . تنم هنوز از دوشی که گرفته بودم گرم و نرم بود و انگار حسین هم این لذت رو حس کرده بود . کیرم تکونی خورد و حسم را با نفس عمیقی که کشیدم به درون دادم . حسین کیر و خایه هام رو با دستش گرفت و بالاتر آورد… کیرم رو به ارومی توی دهنش گرفت بود و می مکید . شل شدم و دراز کشیدم . آفتاب روی تنم می تابید و از لای پلک های نیمه بازم حسین رو می دیدم که لای پاهای من سرش رو روی کیرم گذاشته و داره میخورش. با دست ران هام رو بالاتر داد و زبونش رو لای کپلهام که از هم باز شده بودند کشید. از پایین می کشید و تا زیر خایه هام می اومد . من حس خوبی داشتم . دلم میخواست بیشتر با کیرم بازی کنه ولی نمیخواستم حواسش پرت بشه. برای همین هم هیچی نگفتم و وا دادم تا هر کاری دلش میخواد بکنه چون میدونستم توی کردن من کاملا سایت داستان سکسی و خوش سلیقه ست . آروم آروم داشتم غرق لذت می شدم . توی پاهام حس لرزش خوبی داشتم . لبهای حسین خایه هام رو می خورد و هر از گاهی با زبونش سوراخ کونم ر و می لیسد . کم کم خودش را بالتر کشید و شکم و بعد سینه ها و گلو و لبهام رو بوسید . همین وقت بود که کیرش رو با پشت دشتم لمس کردم .. از روی شلوارش برجسته تر بود . با دست زیپش رو پایین کشید . کیرش کاملا بزرگ شده بود . من که تا یه ساعت پیش دلم نمیخواست سکس کامل داشته باشم با لمس کیر حسین تموم افکارم رو از یاد بردم . تموم کیرش رو توی دست گرفته بود م و خایه هاش رو میمالیدم . حسین با بوسه ها و لیسیدن هاش داشت تموم تنم رو به وجد میاورد. چرخی آروم زد و سر و ته شدیم . حسین زانوهاش رو گذاشته بود دو طرف سر من و کیرش آویزون بود تا روی دهنم خودش سرش رو کرده بود لای پاهای من و داشت کیرم رو میخورد. سر کیرش رو با لبام گرفتم و باهاش بازی بازی می کردم . فط سر یرش رو توس دهن می گرفتم و می مکیدم و لیس میزدم . نرمی خوشایندی داره . گرم و نرمه . نه میشه گاز بزنی نه فشارش بدی . درست مثل پاستیل … بدن حسین سفیده و کیرش خیلی بلند نیست اما تا دلتون بخواد کلفته . شاید کلفتی یک اسپری رو داشته باشه . ولی بلندی اون مثل یه کیر معمولیه . تقریبا 18 سانت… آروم آروم کیرش رو می خوردم و اون کمرش رو پایین تر داد و نصف کیرش رفت توی دهنم . من دستهام رو دوطرف انداخته بودم روی زمین و دهنم رو باز کرده بودم و حسین با تکون دادن کمرش داشت کیرش رو میکرد تو و در میاورد… فکم داشت خسته میشد . برای همین هم کیرش رو در آوردم و خایه هاش و بدنه کیرش رو با زبونم می لیسدیم . توی همین احوالات بود که انگشت حسین سوراخ کونم رو لمس کرد و یه بندش رفت توی کونم . ناخود آگاه کمی کونم رو جمع کردم ولی حسین انگشتش رو در نیاورد و منهم لحظه ای بعد تنم رو شل کردم و حالا دیگه انگشت حسین توی کونم بود و داشت اونو تکون میداد . زمان زیاد نگذشت تا زیبا ترین و لذت بخش ترین لحظه سکس شروع شد . جسین پاهای منو از هم باز کرده بود و سر نرم کیرش رو گذاشته بود دم سوراخ کونم . من همیشه عاشق این لحظه ام و نرمی گرم و لذت بخشی که آروم کون رو از هم باز میکنه . مثل استقبال خوشایندی که لذت بخشه . بدون درد و آروم . میشه نرمی اون رو با تموم سوراخ کون حس کرد و هراس و تردید لذت بخشی که توی تن آدم می ریزه . میدونی که بعد از این نرمی لذت بخش تنه کلفت و سفت کیر فرو میشه و از هم بازت میکنه و درد روحبخشی رو به تموم استخونات می ریزه . اما نرمای سر کیر وقتی وارد کون آدم میشه گرمای لذیذ و عجیبی رو توی تنت حس میکنی که دلت میخواد تموم کیر از همین نرما بر خوردار بود اما بعد درد عزیز می ریزه توی تنت . کئنت رئ از هم باز میکنه و … دردی عزیز که از یک سمت کشاله ران ها رو به سمت انگشتهای پات می بره و از یه سمت به مهره های تو میخوره و از نخاعت تا مغز سرت راه می بره . شقیقه هات تیر می کشه و پشت گردنت راست میشه . کمرت دردی رو توی خودش حس میکنه … سر کیر حسین فرو شد و اروم اروم تو رفت … کلفتی کیرش لحظه به لحظه کونم رو از هم باز کرد . درد اروم تموم تنم رو پر کرد . چشمهام رو بسته بودم تا با تموم وجودم این درد رو در خودم نگه دارم و لذتش رو ببرم . کیر حسین تا نصفه هاش تو رفته بود و من فکر میکردم این نصفه ی کیر شاید چندین و چند سانته … دلم میخواست برای تموم شدن درد تموم کیر تا ته بره تو و اروم بگیره اما همین موقع حسین کیرش رو عقب کشید و درد دوباره تکرا ر شد… اون داشت آورم تکون میداد و من نفسم بند اومده بود . کیرم جمع شده بود و درست در میانه کیرم حس خوشایندی بهم دست داده بود . یه بار دیگه کیر حسین داشت تو میرفت و اینبار من تموم تنم رو دادم بهش و کیر حسین تتا تهش رفت توی تنم . انگار سر کیرش از توی خورده بود زیر کیر من که داشت تکون میخورد … یه بار دیگه کیر حسین با تموم کلفتی بی تاب کننده اش داشت توی کونم جابهجا میشد که آبم اومد و ریخت رو شکمم … گرم شده بودم و حسین آروم کیرش رو فشار داد و بی حرکت نگه داشت … من دست بردم و کیرم رو توی دستم نگه داشتم و مالیدمش تا آبم تموم شه… حسین با تی شرتی که در آورده بود تنم رو تمیز کرد و اروم روم خواید . من پاهام رو دور کمرش حلقه کردم و چشمام رو بستم … افتاب تن هر دو ما رو داغ کرده بود. کیر حسین به آرومی توی کون من تکون میخورد و سنگینی بدنش لذتبخش ترین سنگینی دنیا بود … آفتاب از روی پرده کنار رفته بود و از روی فرش خودش رو جمع میکرد که حسین تموم حرارت و عطش اندام مردونه ش رو درون من خالی کرد . و این دومین لحظه از هر سکس است که من عاشق و تشنه اونم . وقتی که نم مردی روی بدن تو سفت میشه و ماهیچه هاش به هم پیچیده میشه . کیرش انگار دوباره کلفت تر و بلند تر میشه و تموم نیروش رو میذاره و فرو میشه توی تن توعاشقانه و با تموم قدرت تو رو به خودش فشار میده و حرارت لزج و زندگی بخشی توی سلول ها ی تو پخش میشه . گرمای حیات بخشی که از درون احساسش میکنی . لحظه بارونی یک مرد در تو … لحظه ای که مردی تو رو با تموم قدرت و شهوت به خودش فشار میده تا در تو تموم بشه … خستگش ها استرس ها گلایه ها و …قطره قطره همه چیز در تو می ریزه و ارامش میاد … رنگین کمون لذت و ارامش … کیر بزرگ اون توی کون تو چند بار انگار بزرگ تر میشه و هر بار حجمی از آب گرم و چسبنده اون توی تنت میریزه . و بعد آروم می گیره … همه دنیا آروم میشه و همون طور که کیر توی تن تو اروم آروم نرم میشه و به خواب میره انگار دنیا هم به خواب رفته … بدن مرد آروم می گره نفس هاش عمیق تر میشه و… آفتاب کاملا رفته بود و خوابی سنگین پشت پلکهای ما نشسته بود … و من فکر میکرم هنوز هم تشنه نوازش های حسین هستم .نوشته مهیار

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *