سلاممن اسمم سپهره و 22 سالمهمن پارسال توی یه آموزشگاه زبان درس میخوندم یه دختره بود به اسم روژان که 28 سالش بود.این روژان خانم انگشتای کشیده و سکسی داشت و همیشه هم سندل های سکسی میپوشید و ناخناش هم همرنگ اون سندل لاک میزد . ناخناش بلند و کشیده و صاف و صوف بود . جوری که آدم تو یه نظر نگاش میکرد آبش میمومد.توی طبقه پایین آموزشگاه کلا یه کلاس داره. یه روز که تقریبا 45 دقیقه زود رسیدم آموزشگاه منشی گفت که امروز کلاستون پایینه.رفتم پایین و دیدم که بله… روژان خانم تنها تو کلاس نشسته و کتاب میخونه . تو کونم عروسی بود . رفتم تو و به هم سلام کردیم.رو به روش نشستم . دیدم که به ناخنای پاش لاک سیاه زده و سندل سیاه پوشیده . با دیدن این صحنه سیم ثانیه کیرم سیخ شد و پیشونیم عرق کرد .به پاهاش خیره شدم . بعد از چند دقیقه فهمید . گفت به چی نگاه میکنی؟ حول شدم . گفتم هیچی . دوباره شروع به کتاب خوندن کرد . دل و زدم به دریا و سر صحبت رو باهاش باز کردم …پرسیدم رژان خانوم شما با این لاک و این سندلهایی که میپوشید تو خیابون بهتون گیر نمیدن؟ . خندید و گفت تا حالا که گیر ندادن خدا رو شکر . گفتم میشه یه خواهش ازتون بکنم؟ . گفت بفرمایید . گفتم میخواستم اگه اجازه بدید انگشتای پاتونو ببوسم . رنگش پرید . گفت یعنی چی؟ . گفتم فقط همین یه بار خواهش میکنم . به خدا خودتم خوشت میاد . قول میدم که زیاده روی نکنم . خواست از کلاس بره بیرون که جلوس رو گرفتم . گفتم رژان ازت التماس میکنم . گفت اخه بوسیدن پای من چه لذتی برات داره؟ . گفتم داره . لذت داره . برای تو هم داره . فقط همین یه بار تا کسی نیومده قول میدم که چیزه بیشتری نخوام التماس میکنم . رفت نشست رو صندلی . رفتم جلوی پاهاش نشستم . گفتم اجازه هست؟ . گفت فقط زود باش . باورم نمیشد . سریع سندلش رو درآوردم و شروع کردم به لیسیدن ناخناش …آخ که چه حسی داشت . گفت دیگه بسه الان یکی میاد . گفتم نترس اگه یکی بیاد من میفهمم من که خودم رو به گا نمیدم . بعد از چند ثانیه کیرم و از تو زیپ درآوردم . ترسید گفت چیکار میکنی؟ گفتم میخوام آبمو بیارم نترس . کیرمو به انگشتای یه پاش میمالیدم و یکی دیگه از پاهاش تو دهنم بود . فهمیدم که اونم تحریک شده . گفت تورو خدا تمومش کن . گفتم الان تموم میشه . بعد از چند ثانیه نیم کیلو آب از کیرم ریخت رو انگشتاش . آخ که چه فازی داد . سریع با یه دستمال کاغذی آبها رو پاک کردم و هردو خودمون رو جمع و جور کردیم . بهش لبخندی زدم و گفتم مرسی . اونم یه لبخند زورکی زد . از آموزشگاه بیرون رفتم تا یه نخ سیگار بکشم . اون بهترین سیگار زندگیم بود . از اون روز تا حالا هفت بار با روژان جون سکس کردم…خوش باشید دوستان …
0 views
Date: November 25, 2018