من همیشه داستان سکسی می خونم و خیلی علاقه دارم و از سبکشون خوشم میاد. برای همینم تصمیم گرفتم مثل بقیه داستانها یک داستان بنویسم.اینم بگم که این داستان دقیقا 3 روز پیش اتفاق افتاد. به جون خواهرم حقیقت. به جون خواهرمپس خواهشا با دقت کامل بخونیداسمم اشکان و این داستان سکس با میترا جون خوشگلممن یک پسر 18 ساله هستم. ما دوتا برادریم و خواهرم نداریممن یک پسریم هیکلی با کیر کوچولو که هیچ وقت هم جق نمیزنمو همیشه فقط سکس3 روز پیش داشتم تو خیابون انقلاب قدم می زدم. که یهو یه خانم با یک پراید جلوم ترمز زد و پرسید ببخشید آقا جردن از کجا میره؟ منم گفتم منم مسیرم همونجاستسوار شدم و بهش راه و نشون دادم یک خانم بود حدود 20-30 ساله اندام سکسی ، کون قلمبه(حتما میپرسید رو صندلی کونشو چه جوری دیدم. بی خیال گوش کن)آره کون قلمبه که از تو شلوار لیش خود نمایی می کرد.قدش 173 سانتیمترو 2 میلیمتر و وزنش هم72کیلو و 43 گرم.با چشم و ابروی مشکی و موی بلوند با رونهای لاغر و گوشتیسایز سینه هاش 75 بودنمیدونم 75 بود یا 75 سانت ولی خوب بود. (راستی بعدا تو نظراتون بگید 75 چقدر چون نمیدونم. ممنون میشم)زیر چشمی منو نگاه میکرد یکم که رفتیم کیر منو که حسابی شق شده بود رو دید.آخه من خیلی خر کیرم. خانم ازون زنا بود که اصلا پا نمیدادگفت حالا چرا راست کردی؟ منم که خیلی خجالتی بودم و خیلی با حجب و حیا و نجیب سرم و انداختم پایین و گفتم آخه تو خیلی جیگری کوستو بخورم جووووووونبا خودم گفتم الان که یا بزن زیر گوشم یا منو بندازه بیرون. که یهو گفت؟ قول میدی خوب بخوری؟ گفتم آره و دستمو بردم زیر دامنی که پاش بود و شروع کردم به مالیدن کسش. نرم و داغ بود و صورتی. کم کم ناله هاش در اومده بود.اوووومممم منم گفتم جون. همینطور که رانندگی میکرد کییر منو در آوردو شروع کرد به ساک زدن من فرمونو گرفته بودم که تصادف نکنیم یکم رفتیم پشت چراغ قرمز از رو کیرم بلند شد و ماشینشو از بین 2 کامیون رد کرد. شانس آوردم ماشینش ماتیز بود رد شد.خلاصه وقتی رسیدیم خونش شمارشو بهم دادو گفت اسمش شهلاست وگفت بهش زنگ بزنمهر کاری کردم شمارمو نگرفت گفت شوهر داره و الان نمیتوتم برم خونشون.هرموقه شوهرش رفت بهم زنگ میزنهمنم یک لب طولانی گرفتم و پیاده شدم. وقتی اون با اون ماشینه 206 قشنگش دور میشد دلمو با خودش برد. راستی دم در خونه اونا بودیم اوکی.کجا بودم؟ آهان وقتی با سمند سفیدش دور شد دل منم برد. تا شب 10 بار جق زدم الانم که دارم مینویسم شق کردم خلاصه شب بهم اس دادگفت خیلی دوسم دارهمنم بهش گفتم منم همینطور عزیزم. عاشق شده بودم و نمیدونستم عشق چیه یاد کسش میفتادم یاد اون رونهای سفیدش تو دامنش و کون قلمبش تو شلوار لیشخلاصه ته عاشق بودم.10 روز بعدش بهم زنگ زد و گفت شوهرش همین الان با یک پرواز رفته دوبی. منم دوییدم خونشونو در زدم. درو باز کرد. یک تاپ و شلوارک تنگ قرمز تنش بود که زیبایی رونشو دوبرار کرده بود. سریع برام مشروب آورد منم که خیلی هشری(حشری) شده بودم افتادم به خوردن کوسش از زیر دامنش. خیلی بوی خوبی داشت یک دونه موهم نداشت. منم پشمامو واسه این روز استثنایی زده بودم. من که تاحالا سکس نداشتم ولی نمیدونم چه جوری بلد بودم. اونم میگفت جووون بخور همش مال خودته. نمیدونید سکس با یه خانم 40 ساله چه حالی میده. هم میلیسیدم هم با موهای کسش ور میرفتم. دیگه کم کم داشت ارضا میشد. یک تکون ریزی خورد و شل شد. بعد سریع پا شد و گفت نوبته منه. کیرمو از تو شلوارم در آورد و وقتی دید گفت این کیر یا دسته بیل؟ بعدا فهمیدم شوهرشم خر کیر بود ولی نه مثل منهر کاری کردم ساک نزد و گفت چندشش میشه و این کارو برای هیشکی نکردهمنم معطل نکردم و سریع لختش کردم. عجب سینه هایی داشت (من میرم یه جق میزنم زود میام جایی نرید) سینه های گرد و گوشتی و نوک تیز و سر بالا این همونایی که تو فیلم سوپراست. اینم بگم من روزی 1 سوپر میبینم و یک داستان سکسی میخونم شروع کردم به خوردن سینش اونم آخ و اوخ می کرد.گفت باید بکنی همش مال خودته منم کشیدم پایین و شروع کردم مالیدن کیرم سر کسش.تف زدم و آروم کردم تو. که یک جیغی زدو گفت از جلو نهو من دیدم از کسش خون میادو فهمیدم چه گهی خوردم. بعله. اون پرده داشت. یکمم گریه زاری کردو منم نازش کردم و گفتم اشکال نداره. موهای لختش و اون چهره ی معصوم دخترانش عذاب وجدانم و زیاد کردبهش گفتم نازیلا دوست دارم.گفت شوهرش همیشه از کون میکردتش تا باکره بمونه. نمیدونم چرا.منم بی خیال کسش شدم و رفتم رو کونش. خیلی تنگ بود گفت کرم بیار منم دست کردم از رو میز کرم کون کنیآوردم و چربش کردم.شروع کردم به کردنخیلی تنگ بود لا مصب. آبمو ریختم تو کسش که گفت حامله نشم؟ منم گفتم نه نترس من اسپرمام مرده یهو صصدای کلید اومد و شوهرش اومد تو. وقتی منو دید از ترس کیرم خوابید و گفتم الان منو میکنه. ولی اومدو سه تایی با هم حال کردیم. اون از جلو میکرد من از عقب و نیلوفر هم همش آخ و اوخ میکرد. بعد 3-4 تا تلمبه کیرم راست شد بعد 34 تا تلمبه آبم اومد و با شوهرش سه تایی خوابیدیم.امیدوارم منظورمو از این داستان فهمیده باشید که اگه داستان زیاد خونده باشید متوجه میشید. لطفا تهمت نزنید که دروغ چون اگه با دقت بخونید می فهمید نیست به امید بهتر شدن داستانها نوشته اشکان
0 views
Date: November 25, 2018