هانی دوست دختر افغانم

0 views
0%

با عرض سلام من اسمم ارمین هستش از بلوچستانم من تا سال های رهنمایی هیچی حالیم نبود اما از اول دبیرستان کلا مست بودم همون مواقع با بچه ها کلی کون گاییدم اما همیشه تو کف یه کس بودم تا اینکه سال سوم دبیرستان شد دنیا برام زود گذشت ما اینجا همسایه افغانستانی داریم مادر همیشه میرفت می اومد یعنی رفت امد زیاد داشتیم با هاشون یه دختر خوشگل داشتهم سن سال من بودش خیلی خیلی خوشگل بخدا بدون تیغ و کرم موبر سفید بودش همیشه تو کفش بودم حتی بعضی مواقع خوابشو میدیدم بیار خانوادم رفتن سفر خونه رو دست من دادن راستی من 18 سالم بیشتر نبودش دو سالی مونده بوده اسم اون دختر خوشگله هانی بودش دو روز بعد مسافرت خانوادم داشتم بیدار میشدم ساعت 12 بودش مادر هانی زنگ زدش گفتش گچ لازم دارن اخه ما داریم کار ساختمانی میکردیم گفتم بیاین ببرین اونم کمرش درد کرده بودش داش لاشی شم اونجا نبوده هانی رو میفرسته بیاد ببره میادش من کلا سرم پایین بودش همین طوری حرف زدم بهاش گفتم بیا تا بهت بدم اونم اومدش گچ ها کم بودن نیم کیلوی بودن یا یک کیلو برداش اومد تا نزدیک در من چشم افتاد به کونش کیر لامصب بلند شد مست مست بودم سریع رفتم به سمتش بدون هیچ حرفی برش گردوندم یه لب گرفتم ازش اولین بارم بودش خیلی حال داد من هل داد عقب گفت چکار میکنی منم احساسمو بهش گفتم کلی کس کس و شعر دوست دارم عاشقتم عله بله بعد اونم نرم شد حرف زد کلا بی خیال گچ شده بودیم بعد رفتم تو حس دوباره ازش لب گرفتم بعد گوشیش زنگ خورد مامانش بود افغانستانی بهش گفت زود بیا بلند شد بهش گفتم فردا منتظرم شمارمو بهش دادم اونم خودشو جمع کرد. شب همش تو فکرش بودم تا روز بعد کلی منتظر شدم نیومد دو روز گذشت بعد بهم اس داد گفت دارم میام منم شکه این داره میاد قبول کرده رفتم تختو برابر کردم همه چیزارو برابر کردم منتظرش شدم اومد سلام کردم اومدش کلا عوض شده بودش دیگه ازم خجالت نمی کشید گفت بریم اشپز خونه رفتیم درشو باز کرد چندتا بستنی زمستونی بود دو تا برداش یکی بهم داد من داشتم می خوردم بهم گفت چشماتو ببند بخور منم گفتم این کس شعرا چیه؟ گفت کاری که میگم بکن اقا ما چشامونو بستیم داشتم میخوردمش دیدم لبشو گذاشت رو لبم با بستنی زمستونی از همدیگه لب گرفتیم بهم گفت اماده ای گفتم اره بغلش کردم رفتیم رو تخت لباسشو در اوردم یه شرت سیاه توری با یه سوتین توریبود تنش منم شرت تنم نمی کردم اصلا ازش بدم میاد کیرم سیخ شده بودش خوابوندمش یه لب گرفتم ازش بعدش گردنشو خوردم تا حالا فقط دیده بودم تو فیلما اما داشتم تجربه می کردم سینه هاشو در اورد نه بزرگ نه کوچیک اخه همسن خودم بودش اما سفت بودن تو دستم جا میشد کلی خوردمشون حال داد انگاری لب میگیری اما اینا شرین تر بودش حال داد شرتشو در اوردم من تا حالا کس نخوردم رفتم نزدیکش پلمش پاره بود اما تنگ بودش گفت چرا پارش کردی گفت اخه حشری بودم زده نابودش کرده منم یه لیس زدم دیدم حال نمیده با دهنم رفتم تو کسش حالم داشت بهم می خورد اما برای اینکه هانی خوشش می اودم انجامش دادم بعد دو تا انگشتمو کردم تو تند تند زدم براش دیدم سینه هاش سرخ شده کسشم سرخه جیغم میزد بعد یکم لرزید یه زره از کسشم اب ریخت من هاج واج مونده بودم گفتم چته حالت خوبه گفت به ارگاسم رسیدم منم کف کرده بودم باز زدم با انگشتام دیونه شد منو کشید بالا کیرم در اوردش یکیم تو دهنش کرد اب اولیشو خورد ساک نزد اما سرشو می خورد برام منم انداختمش رو تخت کیرمو کردم تو کسش وای ویلا فکرشو نمی کردم اینطوری گرم باشه عین زود پز بودش عاشق لب بودم همش از لب گرفتم تند تند میکردمش دستمو یکم تف زدم بعد کسشو نوازش دادم جیغ میزد منم سرعتمو کم کردم خسته شده شدم تا حالا نشده بود ابم به این زودی نیاد نفسم بریده بودش تو گوش میگفتم منو دوست داری میگه اره اره اره منم با دستم نوازش میدادم بیشتر بعد شروع کردم به زدن تلمبه دیدم داره ابم میاد گفتم حیفه تند تند درش اورد رفتم از تو یخچال یه اسپره دندون درد بود زدم کیرمو برگشتم کیرم هنوز راست بودش برش گردوندم تند تند تلمبه میزدم کسش تنگ بودش فکر نکنم تا حالا داده بوده هی میکردمش اونم تخت لامصبو خیس خیس کرده بودش گفتم اینطوری نمیشه یه تف انداختم گذاشتم دم کونش یکم فشار دادم رفت جلو گفت نکن توش دیدم دردش میاد نکردمش باز کسشو کردم تا یه 10 دقیقه ای دیدم ابم میاد درش اوردم همشو ریختم دم کونش باور نکردنی بود اونهمه اب از کیر من بعد خواستم برم حموم نذاشت منو گرفت کلی ازم لب گرفت کلا به حرفم کشید 15دقیقه کس کس و شعر گفتیم منم جو گیر شدم بغلش کردم بردمش حموم خودشو شست تمیز کرد رفتش سفید بودش بهش گفتم خانمم باشه گفت اگه خدا بخواد چرا که نه اون زود تر رفت بیرون از حموم من بعد یه 10 دقیقه اومدم دیدم اتاقو تمیز کرده رفته بعد اون ماجرا بهاش بودم عاشقش بودم اما دیگه باهاش سکس نداشتم الان اون رفته افغانستان منم اینجا تنها با شما دوستانهر کی بهم فحش بده رو مادر و خواهر گرامیش من از اون بی غیرتا نیستم که بهم فحش بدننوشته آرمین

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *