هرکی امد مرد رو کرد
حسابی نظرمو به خودش جلب کرده بود
اون لباس کوتاه مشکی با پاهای سفید و کشیدش عجب تضادی ایجاد کرده بود
سکسی تر از اون تو بار بود اما کسی که بلد باشه اون جوری دلبری کنه نه نبود
سنگینی نگاهمو که حس کرد خریدارانه سرتاپامو از نظر گذروند و با اون چشمای وحشی و خمارش براندازم کرد
لبخندی زد و لب پاینشو گاز گرفت رفت سمت پیست رقص
دوس داشتم اون باسن گردو رو فرمشو تو دستم بگیرمو فشار بدم
یه نفس گیلاس مشروبمو خوردم و کمی یقمو باز کردم
دوستم زد رو شونمو گفت خیلی میخِش شدی
گفتم نه که تو نشدی!؟
_بریم تو کارش؟
خندیدمو گفتم برو تو کارش
رفیقم با یه لبخند پیروز رفت سمتش
حسابی مشغول رقص بود
با ریتم آهنگ اون کون لعنتیشو میچرخوند و قر میداد دستاشو رو تنش بالا پایین میکشید
اون لباس مشکی پوست سفیدشو جوری به نمایش گذاشته بود که دوست داشتم اون تن بلوری تو بغلم بگیرمو کبود کنم
رفیقم بهش چیزی گفت از رقص ایستاد اما بازم با ریتم تکونای ریز میخورد
دوستم که حرفش تموم شد با کف دستش آروم رو سینه ی رفیقم زدو چیزی گفت و بعد دوباره رقصید
کمرش باریک بود مخصوصا وقتی ریز چپ و راست تکونش میداد بیشتر به چشم میومد
دوباره رفیقم نزدیکش شد و چیزی گفت
دختر اینبار خندید و دستای سفید و کشیدش رو دور گردن دوستم حلقه کرد
سرشو برد کنار گوشش و چیزی گفت
بعد از دوستم دور شد و دوباره شروع کرد اون کون گردشو چرخوندن
دوستم اومد کنارمو گفت: اوووووف عجب چیز شق کننده ای بود ولی توله پا نمیده
گفتم: چی گفتی بهش؟
_افتخار رقصو اسم شریفتون بدونمو از این کسشعرا
پوزخندی زدم
گفت: شرط میبندم عمرا بتونی مُخش کنی
گفتم: من میخوام کونشو بکنم
خندید و گفت: با این قیافه و هیکل آره حتما میتونی
رفتم سراغش بدون مقدمه گفتم: هی بیا نزدیکم میخوام باهات برقصم
با اون چشمای خمارش زل زد بهمو با لبخند گفت: تو میخوای برقصی خودت بیا نزدیک
بهش نزدیک شدمو کمرشو گرفتم تنش داغ بود
چشم ازم برنمیداشت با لبخند شرورانه اش گفت: سلام بلد نیستی؟
بیشتر به خودم نزدیکش کردم که سینه هاشو بهتر ببینم
گفتم : واسه سلام کردن نیومدم
_پس واسه چی اومدی؟
_اومدم کونتو فشار بدم
مستانه خندید که باعث شد منم لبخندی رو لبم بشینه و دستام رو باسنش قرار بگیره اون نرمالوایِ گردو دوست داشتم
_برعکس تیپ و قیافت جنتلمن نیستی ولی
_دوستم جنتلمن بود دوس نداشتیش
_اووو رفیقا دست به یکی کردین ولی خب من دختره بدیم جنتلمنا حوصلمو سر میبرن
خندیدمو گفتم بریم یه نوشیدنی بخوریم دختر بد
وقتی نشستیم اومد رو پام نشست یکم تعجب کردم اما به روم نیاوردم
نرمی روناش کار خودشونو کردن
با عشوه گفت: خب دیگه میخواستی چیکار کنی
_هیچی فقط میخواستم کونتو فشار بدم
مستانه خندیدو گفت: ولی نگاه همه دخترای این بار به تو یه چیزه حتی اونایی که خودشونو خانمو سر به زیر نشون میدن
دلشون میخواد لختشون کنیو بندازیشون رو میز بعد سنگینی تورو روی بدنشون حس کنن
با دستات سینه هاشون بگیریو فشار بدی
وقتی اونجوری به چشمام نگاه میکردو هی خودشو بهم میمالوند تحمل کردن سخت شده بود مخصوصا با اون حرفای سکسی گفتم: حتی دخترای بد؟
یه ابروشو بالا انداخت و با لبخند شرورش نوشیدنیشو سر کشید
نفس کشیدن سخت شده بود گفتم:
نمیخوای از رو پام بلند شی؟
_تو میخوای؟
منم یه ابرومو بالا انداختم
دستشو دور گردنم حلقه کرد وخودشو بالا کشید الان میخواستم اون سینه های نرمو سفیدشو فشار بدم گفت: دو تا راه دارم
میتونم بلند شمو رو پای دوستت بشینم
و جوری لباشو بکشم تو دهنمو بخورم که همه مردای اینجا سیخ کنن اونم همون جوری که لبامو میخوره با دستش کونمو بماله منم سینه هامو بمالم به صورتش
یا اینکه تو صورتمو بگیریو لبامو اسیر دندونات کنی بعد دستاتو بکبونی رو کونم و منم زبونمو از گردنت تا شونت بکشم مک بزنم و بزاری همه مردایی که الان سیخ کردن آرزو کنن که جای تو باشن
اره رفیقم خوب گفت این دختر واقعا شق کنندس
چونشو گرفتمو شروع کردم به خوردن لباش نرمی اون لبا لای دندونام عالی بود
دستام رو کونش بود اونم هی آروم بالا تنشو پایین بالا میکرد حتی عطرشم شهوتناک بود لباشو ول کردمو رفتم سراغ سینه اش اون قسمتای تپل سینه شو که از لباس بیرون بودو میخوردمو گازای ریز میگرفتم
دیگه نمیتونستم تحمل کنم بلند شدمو اونم مجبور شد از رو پام پاشه
دستشو گرفتم و دنبال خودم کشیدم گفتم: بسه این مقدمات بریم واسه کردنت
خندید: امیدوارم تو کردنم مثل بقیه چیزا عالی باشی
تو ماشین که نشستیم گفتم: دوس داری چطوری بکنمت؟
موهاشو با ناز کنار زد و گفت: یه تختی میخوام که روش پر گل برگای رز قرمز ریخته باشه برقا خاموشو با نور شمع همو ببینیم
آروم بدن لختمو بذاری رو تخت بعد با لبات بوسه های ریز بکاری رو تنم رو گردنم سینه ام شکمم رون پام
منم ناز کنم
چیزی نگفتم فقط سرمو تکون دادم که باز از ته دل خندید: نکنه فک کردی جدی میگم؟ منو ببند به تخت خوشگله جوری منو بکن که اسمم یادم بره میخوام همه تن سفیدم کبود شه مثه یه پسر بد باش
لبخند رضایت نشست رو لبمو گازشو گرفتم
*
نمیتونستم از بدن لختش چشم بردارم
اول سینه های گرد و نرمش مستقیم رفتم سراغ اونا نوکشونو میمکیدم و گاز میگرفتم
آه میکشید و سرمو فشار میداد خوب که سینه هاشو خوردم
به حرفش عمل کردم دستاشو محکم بستم به تخت
میخندیدو خودشو لوند به چپ و راست تکون میداد: زود باش لباستو دربیار میخوام گرمای تنت به تنم بخوره
لباسامو کندمو روش دراز کشیدم
تن داغش زیرم بود
آهی کشید گفت: اوووووم دوس دارم زیر این سنگینیت جیغم بره هوا
گلوشو گرفتمو گفتم میره
گردنشو میخوردم و لبامو میکشیدم رو شونه هاش
دیگه تحمل کیرم سخت شده بود
پاهاشو از هم باز کردمو با فشار محکم تا ته کردم
جیغ زد
داغی کسش روانیم کرد
تلمبه میزدم و اون با هربار بیرون اومدن آه میکشید
میخواستم فتح کنم اون کسو جوری بکنمش که هر ثانیه و هر دقیقه کیر منو بخواد
پرسیدم دوس داری بگامت؟
_آره آاه نمیخوام تموم شه
_خوبه
ادامه داره…