همجنسبازی های بابک

0 views
0%

من تو خانه ای فرزاد سی و شش ساله که تاپ گی بود و در شهرک غرب بود برای بار اولی بود که با او میخواستم سکس کنم و در کنار هم روکاناپه نشسته و او ویسکی میخورد و من درحال کشیدن شیشه بودم و باهم گپ هم میزدیم وقتی فرزاد برخواست و شلوارکشو کشید پایین و آمد جلویم میخواست قطر واندازه ای کیرشو نشونم بده و چون کمی شل بود من با دستم برایش مالیدم و بزرگ وسفت شد و بهش گفتم این تنها تو کونم لق میزنه و یکی دیگه هم باشه باهم میتونن از کون منو بگایند و اونم موبایلشو برداشت و مسجی به دوستش زد و یکی دیگه تا سومی جواب داد و او قرار شد بیاد و هردوی ما تا نیم ساعت بعد خودمون رو ساخته و من دیگر نمیتوانستم این وضع را تحمل کنم و بیش از اندازه همیشگی کشیده بودم و حالی شهوتی وحشری پیدا کرده بودم. با تاریک شدن اتاق تازه فهمیدم بدلیل بدهی به اداره برق اداره برق کنتورشو باز کرده و آن جا برق ندارد و تقریبا هوا تاریک شده بود فرزاد هم گفت میخوای ما شروع کنیم اون هرموقع بیاد اومده دیگه خودش کلید داره ودر را باز میکنه میاد تو و من پرسیدم کی هست و بچه کجاست گفت همین طرف ها بچه شهرک ومتاهل وعاشق کون پسر کیرش هم دراز و هم خیلی کلفته و پسر آقایی هست و مطمئن و کیرشو بخوری عاشق کیرش میشی و خیلی هم مثل من کمرش پر هست و قوی هم هست من تا سه بار و اونم تا پنج بار میتونه پشت سرهم حال کنه و من اگر بشه میخوام امروز ببینم میتونم تورو از رو ببرم یا تومارو از رو میبری و لخت شده بودیم واون کمی اول ژل روان کننده رو به سوراخ مالید و انگشت کرد تا هم اندازه سوراخ دستش بیاد ومن هم کیر نیمه کلفتشو بدهانم برده و ساک میزدم و محکم هم میخوردم و اونو حسابی حشریش کرده بودم گاهی تخم هاشو وگاهی هم خود کیرشو وحسابی هردومون در فضا بودیم من از خوردن کیرش لذت میبردم و اونم از خوردنم حال میبرد و خسته شدم اون خواست ادامه بدهم و برای همین سرم رو تو دستانش نگه داشته و تلمبه تو دهانم میزد و من که فقط لبهامو دور کیرش سفت نگه داشته بودم و اون جلو وعقب میکرد و تند تند و با صدای تند نفس هاش فهمیدم که الان ممکنه دهانم رو پراز آبش کنه و منتظرش بودم که با صدای آی واوی و تکان دادن کیرش تو دست آبشو تو صورت و گردنم پاشید و کمی از آن حال ارضائ شدن گذشته بود که من کیرشو دوباره بدهانم بردم و هنوز از سرش آب میامد و من میکزدم و اونو از دوباره آماده کردم و کاندوم گذاشت و ازپشت کرد تو وتلمبه میزد صدای درب و باز شدن و دوستش هم آمد و تاریکی اجازه نمیداد که قیافه مشخص باشه اما صدای او منو ترسوند آره صدای او به پسر عموی من بهروز شبیه بود و بهروز هم متاهل و هم شنیده بودم کیر دراز وکلفت و هم کون باز بود و بارها بمن گیر داده بود ولی من راه نمیدادم وقتی کیرشو جلویم گرفته بود تا ساک بزنم با دلهره آرام اینکار را کردم و کیرش خیلی کلفت هم نبود ولی از مال فرزاد کلفت تر نشون میداد ولی بیست سانتی درازای آن میشد و بعد جای خودشو با فرزاد عوض کرد کاندوم گذاشت و کردتو و یک دستشو دور کمرم گرفته و تلمبه میزد و دست دیگه اش را به کیرم گرفته بود و برام جلق میزد و من حسابی با کیرش حال می آمدم طوری که نمیتونستم خوب برای فرزاد بخورم و مدتی گذشت که من رفتم رو کیر بهروز نشستم و خودم را بالا و پایین میکردم و بهروز منوسمت خودش بغل نمود و آرام درگوشم گفت بابک نفهمه ما فامیلیم و من میدونم پسرعمویم داره بمن حال میده واین پیش خودمون میمونه حالم دیگر خوب نبود و دیگر حال نمیکردم مثل یک تکه گوشت بی حس بودم و فهمیدم که فرزاد کیرشو میخواد از بغل کیر بهروز بکنه توکونم ولی حس مخالفت کردن نداشتم دنیایم ویران شد و صورتم در سرخی خجالت بود که کیر فرزاد هم داخل شد وفرزاد خودشو روی من انداخت تا بهتر تلمبه بزنه من از درد نعره کشیدم و فش دادم گفتم بکشه بیرون و از درد به گریه زاری افتاده بودم بهروز هم انگار نه انگار من و اون پسرعموییم میگفت هرکسی از رونره ازرومیبریمش وفرزاد هم فقط تلمبه میزد و من هم بین آندو نفر ازدرد و سوزش هردوکیر توکونم گریه زاری میکردم وناله میکردم و گاهی هم داد میزدم وبحال خودم گریه زاری میکردم و تا کارشون پایان شد. بعداز اون تا دوهفته که بهروز آمد و ازمن پرسید کونت چطوره پسر دایی هروقت خوب شد یک شب کیرمو تنها ببینه کیرم بعد در پی اون سوراخ تنگشه . من میخواستم زمین دهن باز میکرد و منو میبلعید ولی اتفاق دیگری افتاد که بهروز سمت ماشین خودش میرفت که یک سواری باسرعت به اون کوبید و تنها چیزی که یادم میاد در دم پایان کرده بود و ده تا پانزده متر جلوتر افتاده بود روی چمن های بلوار خیابان بیچاره راننده که شنیدم گواهی نامه هم نداشته .پایاننوشته‌ بابک

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *