هفت سالی بود که ازدواج کرده بودم و در این مدتط با سختی و ناراحتی زیادی زندگی و پشت سر گذاشته بودم . از همان اوایل زندگی مشترک متوجه شدم که دچار نوعی بیماری ناتوانی جنسی شدم ولی همسرم نازنین هیچ وقت اعتراضی نمیکرد و از طرفی هم وقتی همه جوره مراقبت کردم هیچ کار نادرستی نمیکرد . هربار که شهوت بمن فشار میاورد سعی میکردم با نازنین و باهاش سکس کنم ولی متاسفانه تا اقدام میکردم نزدیک نازنین شوم یکباره ارضا میشدم وشرمنده تر از قبل میشدم بنوعی که دیگر نمیتوانستم سمت او بروم و بیشتر اینطوری تحریک میشد و عذاب آور میشد برایش ، شروع کردم به درمان های مختلف هر کاری که میگفتند میکردم ، و بهر زهر ماری که مرا میگفدند با خوردنش میتوانم نیروی مردانگی خودم را مانند قبل بدست بیاورم را میخوردم و هرچه بیشتر تلاش میکردیم کمتر و کمتر نتیجه میگرفتیم . نازنین اما صبورانه تحمل میکرد ، او که از اندام خوب زنانه برخوردار بود و بنیه زنانگی خوبی هم داشت و در سن خوب جوانی هم بود بصورتی که میفهمیدم خیلی سخت دارد تحمل میکند اما مگر میشد یکسره خودارضایی کرد یا بنوعی خودش را ارضا کند . هیچ کدام جای سکس واقعی را نمیگرفت و از طرفی هم من دیگر از نظرروحی و روانی کاملا بهم ریخته شده بودم اما از همه پنهان میکردیم و بدون اینکه بین ما صحبتی در این رابطه برقرار شود هر دو میدانستیم این مشکل دیگر ممکن نیست حل شود پس از سالها تلاش و هزینه های زیادی که برای درمان وویزیت های بالای پزشکان متخصص که درسعادت آباد و الهیه مطب داشتند و داروهای قیمت بالای مربوط به شرایط من که هر دکتری هم که میرفتم میخواست از نو شروع کند با روش خودش و همه نیز اول امیدواری میدادند زیرا میخواستند درآمد داشته باشند که من و امثال مرا به مطب های خود میکشاندن که کمترین رقم ویزیت یکصد هزار تومان و هزینه هر مرتبه که دارو ویخریدیم کمتر از سیصد هزار تومن در هفته نمیشد و کم کم فهمیدم بایددست بردارم و خواستم طلاق بدهم نازنینو که قبول نمیکرد و میگفت بلاخره یک کاری میشود شاید درست شد ..ولی کی و چطور خودش هم خوب میدانست شدنی نبود .. مدتی به سایت سایت داستان سکسی میامدم و اینگونه سعی میکردم با خواندن داستانها شهوت خودم را نگذارم سرکوب شو و این گونه ارضا شوم تا نرومسمت نازنین بلکه کمتر اذیت شود .تا فکری به ذهنو رسید ولی میترسیدم نازنین ازحرفم و پیشنهادم ناراحت شود ولی کم کم متوجه نگاههایی که بدیگران میکرد و مردان دیگرخصوصا جوانانی خوش بنیه را با حسرت نگاه میکرداما سعی نمیکرد پا را فرا تر از این بگذارد اما خوب میفهمیدم بلاخره دست بکاری میزند که شاید دیگر همیشه از دست بدهم او را که دوستش دارم .. درسته چاره کار را در رابطه با شخص دیگری میدیدم که بتواند او را ارضا کند هرچند از این موضوع سخت تنفر داشتم و هیچوقت فکرش را هم نمیکردم اما هر چه میخواستم کسی را پیدا کنم یا بانازنین در میان بگذارم نمیشد و نمیتوانستم تا کم کم تصمیم خودم را در سال ششم زندگی گرفتم و آن هم با برنامه ریزی او را به سفر ببرم مانند رفتن به شمال و در آنجا با یکی که از شهر خودمان نباشد و سفر کرده باشد به شمال و از شهری دیگر باشد بنوعی کار را پایان کنمو تصمیم داشتم در سفر این را به نازنین بگم .وقتی سینه ها و باسن نازنین را نگاه میکردم و یا رانهای پر وسفید اون و میدیدم درحالی که شهوت سراسر وجودم را میگرفت کم کم از فکر اینکه یکی دیگر بتواند او را که اتشفشانی شده بود نیمه فعال و آماده فوران کردن را به نهایت لذت برساند و میخواستم کسی باشد از هر نظر مناسب اخلاق و رفتار و اندام و حتی الت مردانگی اش هم دوست داشتم در بهترین شرایط وبهترین اندازه باشد با بعضی از حرفها بنوعی سعی میکردم نازنین بفهمد و آمادگی پیداکند تا بتوانیم به مقصود برسیم ومشکلی پیش نیاد . این قسمت اول را برایتان ارسال کردم و دربخش دوم اگر خودتان خواستید ارسال میکنم فوری و میگویم چه کردیم و اگرنخواستید ویا همانطور که دیدم بعضی میان و خیال میکنند که در شرایط فعلی اگر میان همیشه همینگونه خواهندبود و ممکن نیست مانند من و فحاشی میکنند البته هر قدر حرف زشت بزنند دیگه اهمیتی ندارد برای من چون اصلا به نظرات این افراد که قضاتی از روی ندانستن و خودخواهی میکنند و حرفهایشان صرفن از روی جهل و قرار نگرفتن در این شرایط هست که میزنند ممکن هست بگوین اگر انها بودن طلاق میدادن یا هر چی دیگه که البته نظرات انها قابل احترام هست ولی آنها نه جای من هستند و نه من جای آنها هستم و هر کسی در شرایط خودش قرار دارد و عملکردی هم بر اساس شرایط موردش دارد و این را نمیتوان گفت که باید چکار کند زیرا هر راهی را بارها درنظر گرفته بودم و از طرفی نمیخواستم بدون خواسته نازنین کاری کنم ولی درنهایت میخواستم با این کار رابطه خودمان را و زندگی مشترکمان را حفظ کنم و از طرفی هم هیچ کدام از افراد بیسواد و سطح پایین جامعه نبودیم نازنین دارای تحصیلات عالیه بود و من هم همچنین بنابراین در شرایط خاص خودمان نمیتوانستم با هر کسی هم برای چنین ارتباطی بخواهم این کار را انجام دهم و باید کسی باشد که از هر لحاظ دارای شخصیت و فهم و درک مناسبی باشد و کسی که بی اصل و نصب هست یا از این لات های بی سروپایی که فکر میکنند غیرت دارند و دست به هر کاری ولی می زنند و خودشان را هم برتر میدانند به هیچ عنوان نمیخواستم برای چنین موردی رابطه برقرار کنم و همان یکبار را هم میخواستم با فردی درست و مناسب باشد تا هیچ مشکلی پیش نیاد تا ادامه ماجرا و گفتن اینکه جریان سکس انتخابی من برای همسرم به چه صورت و با چه کسی وچه نقشه ای انجام شد که نازنین نتوانست مخالفت کند ود این کار بطور ناخوداگاه وارد شد از غلط های تایپی که بدلیل نوشتن فوری و بدون ویرایش معذرت میخوام اگر میخواستم ویرایش کنم محال بود ارسال منم …تا بعد، نوشته شهرام
0 views
Date: November 14, 2019