همسفر دوست داشتنی

0 views
0%

سلام بابت نظراتتون تو داستان های قبلم ممنون همچنین سپاس گزارم از لایک هاتون که این سری نسبت به داستان های قبل لایک های بیشتری خورده بود خوشحال میشم بعد از خوندن داستان اون رو لایک کنید تا بهتر و باایده های بهتر بنویسم دوستان توجه کنن این داستان گی هست دوستانی که علاقمند نیستن وقتشون رو نزارن و دوستانی که تو کامنت های قبل نوشتن بچه کونی این سایت زیاد باید بگم چون مفعولای این سایت و فاعلا و تمایلات گی زیادن من داستان گی میزارم پس همچنین انتظار میره منو با لایک هاتون خوشحال کنید همچنین پایان نظرات رو میخونم برام قابل احترام و تو داستان های بعد اشکال هام رو رفع میکنم_____روز سختی داشتم ولی خب خالی از کیف نبود بعد از گشتن تو شهر و انجام کارای اداریم که بعد چند روز انجام شده بود خوشحال بودم اتاقی که گرفته بودم رو تحویل دادم و تصمیم گرفتم به شهر خودم برگردم خب قبلش بلیط گرفته بودم و سوار قطار شدم از شانس و راحتیم تو کوپه ام هیچ کس نبود و واقعا کوپه راحت و خوبی بود گرم و تمیز و ی اتاق خالی دیگه مطمئن شده بودم کسی نمیاد لباسمو دکمه هاشو باز کردم و لم دادم و ی فیلم پلی کردم ببینم قطار داشت راه میوفتاد دیدم ی مرد مسن تقریبا ۵۰ تا ۵۴ ساله وارد کوپم شد پرسید پسرم صندلی ۴۱ اینجاست ؟همین جور که داشتم لباسامو مرتب میکردم گفتم اره امد دستشو گذاشت رو دستم گفت راحت باش سخت نگیر دیدم مرد پایه ای بیخیال شدم دراز کشدمو چون شب بود مسیر زیادیم بود که باید طی میشدپاشد بهم گفت که میخواد لباساشو عوض کنه و راحت نیست و معذرت خواستو کارشو شروع کرد من محو فیلم بودم شلوارشو که دراورد شلوار راحتی بپوشه پاشو بلند کرد کیر خوابیده و شولش از گوشه شورتش افتاده بود بیرون فهمید دارم آلاتشو نگاه میکنم پوشید و کنارم نشستم باهم تو مسیر حرف میزدیم دیگه رفیق شده بودیم از خودش برام گفت که تنها زندگی میکنه زنش فوت شده و بچه هاش خارجن یا ازدواج کردن،ازم پرسید باشگاه میرم و دست به رونام میزد و فشار میداد میگفت توم دست بزن رونای سفتی داشت بعد دست به سینهام زد ببینه شوله یا سفت هر کاری میکرد دست بزنه بهم اولش بدم میومد از این لوس بازیا و دیگه به خارش افتادم خودمم از رابطه هاش میگفت و آخری از کردن نوجونا حرف میزد من میخندیدم ولی اون جدی حرفاشو میزد متوجه شدم شوخی نداره طرف فاعل و ی مدت کون نکرده یکم با فاصله نشستم ازش گفتم این همه حرف زدی مارو بکنی گفت وارد شدم چاک کونتو دیدم تمیز بود و یاد کون کردنم افتادم اروم کیرشو در اورد کیرش خیلی کیر بزرگی بود از نظر من ازم خواست مزش کنم امتنا کردم و نرفتم سمتش امد کنارم نشست و شرو کرد مالیدن من منم کیرشو گرفتم تو مشتم و اروم تکون میدادم هر کاری کرد نخوردم و ندادم حسرت و تو چساش میدیدم خیلی حشری بود منم حشری میکرد اون شب براش جق زدم و خوابید منم رفتام خوابیدم و دم دمای صبح بود رسیدم شهرمون صبح وسایل رو جمع کردم و رفتم بیرون ماشین بگیرم دیدم همون پیر مردس با ماشین ازم خواست تا ی جایی برسونمتم سوار شدمو معذرت خواست که نشد منو ارضا نکرده و حرفای دیشبو میزد و خواست صبحانه رو باهم بخوریم برا جبرانش ماشینو جایی پار کرد بره قرصاشو از دارو خونه خرید و که بعد بریم صبحونه بخوریم که رفتیم در خونشون انتظار داشتم بریم قهوه خونه ای جایی ولی خب اون انگار تصمیمشو گرفته بود و رفتیم بالا خلاصه بعد از صرف صبحونه دیدم داره میاد سمتم و انگار‌باز میخواد براش جق بزنم امد شروع کرد مالیدنم و لباسامو در اورد لباشو گذاشت رو گردنمو بعدم سینمو میمکید منم مثل دیشب دستمو میکشیدم رو کیرش که ابش بیاد برم کیرش حسابی سفت شده بود من بودمو ی شلوار تنم منو برد تو حال خونش و کیرشو در اورد گفتم بهش که من تمایل به خوردن ندارم بی پدر خیلی زرنگ بود رفت بود دارو خونه کاندوم گرفته بود کشید رو کیرش و سرمو برد طرف تخماش براش تخماشو میخوردم ولی کاندوم کافی نبود من خودم تحمل کیرشو نداشتم گنده بود برام شروع کردم ساک زدم زبونمو میکشیدم رو سر کیرش دیونش کرده بودم چنگ میزد بدنمو منو به شکم خوابوند و ی بالش گذاشت زیر شکمم و محکم میزد رو لپ کونم میسوختم دردم میومد انقد چک سکسی میزد تو کونم سرخ شده بود لا کونمو باز کرد شورع کرد لیس زدن خیلی خوب بود این کارش دیونه داشت میکرد منو دیگه فقط تو خودم بودم یواش ناله میکردم انگشتم میکرد دوس داشتم ازش خواستم منو بکنه ولی چک زد تو کونم گفت زوده اروم کارشو میکرد کون و باسنمو چرب کرد منو داگ کرد و از بالا کیرشو به سمت پایین فروو کرد گفتم تو دلم این سری کونم جر میخوره ولی اینطور نبود با درد پایان کیرشو توم جا داده بود وارد بود کارشو ولی وقتی کیرشو تا تخماش میکوبوند تو کونم زیر دلم ی جوری میشد شروع کردتلمه بزن چشامو بسته بودم اه ریز میکشیدم ولی اون نره میکشید و اخ و ناله میکردخیلی دیر ارضا بود سوراخم انقد درد گرفته بود که واقعا دوست داشتم ولم کنه ولی تازه گرم شده بود منو به پهلو خوابوند و ی پامو تو شکم جمع کرد کیرشو گذاشت تو کونم محکم میزد توم سینه هامو فشار میداد و با دست میکوبید تو کونم ی لپ کونم خیلی سرخ شده بود و به کبودی میرفت دیدم گفت که داره میشه و منو به شکم خوابوند و خوابید روم و تلمه هاشو اروم کرد ریز تلمه میزد که اون ابش بیاد همین طور که کیرش تو کونم بود ارضا شدم و ابم داشت میومد که از ارضا شدن من متوجه شد چون مقعدم تنگ و گشاد میشده موقع ارضاو اونم تلمه اخرو زد و ابش امد و روم دو دقیقه ای خوابید و بلند شدیم رفتیم دوش گرفتیم و تا ظهر پیشش بودم نهارو خوردیم و ازم خواست که بهش سر بزنم و حال همو خوب کنیم ولی رضایت از کونم رو تو چشاش میدیدم ______بابت طولانی شدن داستان معذرت میخوام خیلی خواستم تیکه هاشو حذف کنم ولی دیگه نا مفهوم میشد دوستان لایک یادتون نره منتظر کامت و لایک های قشنگتون هستمنوشته FC_ jagh

Date: April 16, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *