همه دنیای من

0 views
0%

پونزده سالم بود که تو مهمونی تولدم با شهراد آشنا شدمپسر شریک پدرم بود و یکی یدونهمنم یکی یدونه م ولی خوب اون پسر بود و خیلی عزیز بودآدم شیطونی بودم و دلم میخواست همه رو اسکول کنمتو مهمونی با پسرا زیاد میگفتمو میخندیدم.تا این که متوجه شدم شهراد رو من خیلی حساسهمثلا این که شریک رقص کسی به جز خودش نشم یا موقع عکس انداختن دست پسرارو نگیرمواسه من که دختر آزادی بودم قبول کردن این موضوع یه ذره سخت بودخصوصا که خودمم به شهراد بی علاقه نبودمدو سال از آشنایی ما میگذ شت و تقریبا با هم صمیمی شده بودیم سوم دبیرستانمو تموم کرد بودم که حس کردم شهراد سعی داره یه جور دیگه به من نزدیک بشهبیش تر از دوسته معمولیخوب اونم واسه من یه دوسته معمولی نبود و همیشه یه جور خاص دوسش داشتمیادم میاد دوم اردیبهشت شبه تولد خودش رفتیم دربندانتظار داشتم بهم بگه دوسم داره ولی خیلی معمولی شام خوردیمو سوار ماشین شدیمیه آهنگه خیلی آروم گذاشت و عینه بز ساکت موندنیم ساعت الکی دور دور کرد و هیچی نگفتتا این که یه دفه گفتنیلانمیخوای چیزی بگی؟؟؟؟؟؟ساکت موندم چون میدونستم اگه دهنمو باز کنم سر این گریه زاری لعنتی باز میشه و پته من میوفته رو آب-نیلا؟چرا جوابمو نمیدی+-مگه با تو نیستم+ شهراد ولم کن تو رو خدا-در ماشینو باز کردمو زدم بیرونحالا اون یکی نصفه شب کجا میرفتم؟؟؟ماشینم کجا بودخدا خدا کردم دنبالم بیادصدای پاشو میشنیدم که نزدیکو نزدیک تر میشدگریه م میومدصدای ماشینا صاف رو اعصاب بودزدم زیره گریه زاری و شروع کردم به دوییدنشهرادم پشت سرم میدوییدمیدونستم نمیتونم از دستش در برمیهو از پشت بازومو کشید و برم گردوند-نیلاچه مرگته؟؟؟دیوونه م کردی دختربغلم کرد و سرمو چسبوند به سینه شآخ که چه قد دلم میخواست بغلم کنهدلم میخواست تمامو عمرمو شب تا صب بغلش باشمبه خودش فشارم داددیگه بدتر گریه زاری م میومدتمام بدنم درد گرفته بودنمیتونستم نفس بکشمتو اتوبان تهران- کرج بودیمیهو ولم کرد و راه افتاد سمته ماشیندستمو گرفت و با هم سوار شدیمشیشه ها رو کشید بالا و حتی موزیک هم نذاشتعصبانی بودرگ گردنش داشت میزد بیرونشبه تولدشو زهر کرده بودمراه افتاد سمت کرجیه رب هنگ کرده بودم که این وقته شب کرج چی کار دارهولی وقتی یادم اومد حالم بدتر شدداشتیم میرفتیم خونه خودش که همین طوری گرفته بودرسیدیم به عظیمیه و جلو یه آپارتمان شیک پارک کردیواش درو باز کرد و گفت بیا پایینمنم رفتم دیگهسوار آسانسور شدیم و رفتیم طبقه پنجمخدا رو شکر اون وقته شب کسی ما رو ندیدکلید انداخت و هلم داد توخیلی خسته بودمکیفمو انداختم رو کاناپه و رفتم تو دست شویی به صورتم آب زدم.خدایا خواب بودم یا بیدار؟؟؟؟مناین وقته شبتک و تنهابا یه پسر تو این خونه چی کار میکردم؟؟؟تمام چهار ستون بدنم لرزیدینی قرار بود چه اتفاقی بیوفته؟؟؟از دستشویی اومدم بیرونو رفتم رو کاناپه نشستمشهراد اومد کنارم نشست و چونه مو گرفت رومو برگردوند سمته خودشچشام از خستگی خمار بودتو چشام نگا کرد و گفت-نیلایه سوال ازت میپرسم راستشو بگو+بپرس-دوسم داری؟؟+به نظرت اگه نداشتم تا این جا باهات میومدم؟؟؟دیگه نوبت من بوددستامو حلقه کردم دور گردنشو لبامو گذاشتم رو لباشچشامو بستم و به هیچی فک نکردمبه این که کجامکیممیخوام چی کار کنمفقط تنها چیزی که واسم مهم بود این پسری بود که لبام تو دهنش بوداین که دو سال تموم عینه دیوونه ها به امید همچین شبی عینه دیوونه ها نصفه شب تا صب گریه زاری کردمبه این که میخوام فقط ماله من باشهدستاشو حلقه کرد دوره کمرمو دارزم کرد رو کاناپهتنه نحیفم داشت زیرش له میشدداغ بودیمداغعین وحشی ها لب همدیگرو میخوردیموسط پاش افتاد وسط پام و یهو حشرم زد بالاگیج بودمدکمه های پیرهنشو یکی یکی باز کردم و از تنش در آوردماونم مانتو و تاپ منو در آورداولین باری بود که جلو یه پسر لخت میشدم و خیلی خجالت میکشیدمدوباره افتاد رومو همون طور که لب میگرفت دستشو بر پشتمو سوتینمو باز کردسوتینمو در آوردبه کاناپه فشارم دادکوسم باد کرده بودسینه ش که رو سینه م بود حسه خوبی داشتمضربان قلبشو حس میکردمهون طوری که لب میگرفت یه دستشو انداخت زیره گردنم و یه دستشو زیر زانوهامرفتیم تو اتاق خوابآباژورو روشن کرد که نور کمی داشتاسترس داشتمقلبم داشت از تو سینه م میزد بیرونشلوار جینمو از پام در آورد و خودش شلواره خودشو در آوردعین مرده ها رو تخت دراز کشیده بودماومد کنارمو دراز کشیددستشو آروم از رو شورت مالید و انگشت کرد به کوسملاله گوشمو کشید تو دهنشواضح بود که دارم جلو خودمو میگیرم آه و اووووه نکنمدست داغشو کشید بالا و خط شورتمو زد کناردستشو کرد تو شرتمو یواش یوااااااش بردش پایین تربا چوچولم بازی میکرددیگه خیس شده بودملباشو گذاشت رو گردنمو میک زدحال خودمو نمیفهمیدمدیگه صدام اومد بیرونآآآآآآآآآآآیییییییییییووووووااااااااییییییییییشهراااااااااد-هنوز اوله کاریم نیلا خانومیه جوری میکنمت که نتونی بلند شیوقتی گفت میکنمت ته دلم لرزید و اومدمگونه مو بوسیدو دستشو با دستمال تمیز کردنا نداشتم جم بخورمخودش بازم شورت منو در آوردکسم که دی گفتپددددسسسسسگ با آدم حرف میزنه اصلاکیرش از تو شورت زده بود بیرونبا دستای لرزون شورتشو کشیدم پایینو درش آوردمحالا دیگه لخت لخت بودیمبا این که ارضا شده بودم ولی باز داشتم حشری میشدمخودشو کشیدرومکیرش دقیقا رو کوسم بودگردنمو میخورد و من آه و ناله میکردم+واااااااااااااااییییییییییییی شهرااااااااااااااااااااددارم میییییییییمیییییییییییررررررررررممممحرف نمیزدفقط میخورد و لیس میزدبه سینه م که رسید یه دستشو گذاشت رو کسمو مالوندشیه سینه مو میخوردتو عمرم همچین لذتی رو تجربه نکرده بودماون سینه مو هم خورد و شکممو لیس زدبه کسم که رسید لیس نزدپاهامو باز کرد و کشاله رونمو یواش یواش لیس میزد که حشری ترم کنههی دور میشدهی نزدیککوشم عین لبو شده بود از حشرلباشو گذاشت دور چوچولمو میک زدپاهامو قفل کردم دور گردنشو موهاشو میکشیدمشهراااااادمحکم تربخوووووورشواااای میخوامت شهرادبا زبونش سوراخمو میگاییدیه لپ کوسمو کشید تو دهنش و سینه مو میمالوندداشتم دوباره ارگاسم میشدم که یه دفه وایسادکوسمو بوس کرد و روم دراز کشیدکیرشو گذاشت دمه کوسمبا یه لحن حشری و سکسی ترین صدایی که تو عمرم شنیده بودم در گوشم گفتمیخوای بکنم تووووووووو؟؟؟؟جواب ندادمدوباره پرسیدبببببکنننمممم؟؟باز جواب ندادمیعنی نا نداشتم که جواب بدمد لامصب جواب بدهبا یه صدای یواش گفتم آره شهرادمیخوامتبکن توهر کاری میخوای بکنگفت خودت خواستیباز رفت سراغ گردنمنقطه ضعفمو یاد گرفته بودکیرشو یواش یواش هل داد تو کوسماولاش درد نداشتیه دفه تا نصفه کرد توسوووووختمپاره شدمخواستم داد بزنم که لبامو کشید تو دهنشنباید جلو همسایه ها تابلو میشدتا نصفه میکرد تو و میکشید بیروندردم همراه با لذت شده بودلذت از این که دیگه خانم شده بودمزن پسری که عاشقش بودمپسری که اونم با من مرد شده بودمرده منتا نیمه کرد تو و کشید بیرون و یه دفه تا ته هل دادججججججججججججرررررررر خوردم رسماکیرشو ته دلم حس میکردمسینه هام صفت شده بوددر گوشم گفتفدات شم خوب میشهصب کنفقط یه کمآب منو و خون قاطی شده بودلب میگرفتو کمر میزدکی فکرشو میکرد اون بغل توی اتوبان به این جا بکشهولی دوس داشتمدوس داشتم جرم بدهتند تر کمر میزد-چه قد تنگی تو دخترفدای کوسه داغت بشم الهیتو سکس هم بلد بودی من خبر نداشتم؟؟؟با حرفاش حشری ترم میکرددیگه داشتم دوباره ارگاسم میشدم-نیییییییییلللللااااووووووممممدممممکیرشو کشید بیرونو آبشو رو شکمم خالی کردعین جنازه افتاد رومدر گوشم زمزمه کردهمه زندگیم تویی نیلا نوشته Little Girl

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *