همون جور که آرزو داشتم گاییده شدم

0 views
0%

ببخشید اگر مقدمه کمی طولانیه من پسری 26 ساله هستم و دانشجوی ترم یک ارشدم از دوران نوجوونی که با پسر خالم که انصافاً کیر خوشتراش و کلفتی داشت و من عاشقش بودم، فهمیدم عاشق کیر پسرهای خوشگلم و عاشق جر خوردن با کیرهای بزرگم. اما هر چی بزرگتر میشدم و از سکس بیشتر میدیدم و میشنیدم تازه فهمیدم برای کون دادن به زنهای دوجنسه میمیرم.و اما خاطره.ظهر یک روز تابستونی بود توی سال 90. داشتم از سمت دانشگاه میومدم سمت خونمون نزدیکی ایستگاه مترو 15 خرداد. اونجا دیدم دو تا خانوم حدوداً 35 ساله، قدبلند، با سینه هایی که میشد حدس زد دارن سوتینشون رو جر میدن رو دیدم. از بازار میومدن و هر کدوم یه مشمای بزرگ سیاه بار داشتند. اونی که هیکلش سکسی تر بود، سنگینتر بود بارش. اتفاقاً برای اینکه بتونه بارو بیاره، بدنش یه وری شده بود و باسنش همه آقایون و حتی خانومهارو مبهوت خوددش کرده بود. داشتن از ایستگاه میومدن بیرون و من دقیقاً پشت سرشون بودم. از ایستگاه که در اومدیم و کمی دورتر شدیم فهمیدم مسیرشون با من نزدیکه. از سر شیطنت از پشت بدوبدو رفتم و گفتم اینجوری که نمیشه خواهش میکنم بذارید کمکتون کنم. بار سنگینتره رو از سکسی تره گرفتم و اونم با عشوه خاصی گفت وای مرسی زحمت میشه منم گفتم خواهش میکنم مسیرمون یکیه زحمتی نیستتوراه من پشت سرشون میومدم که یواش یواش حرفاشون سکسی شد. منم با دقت هر چه پایان گوش میکردم و دوزاریم افتاد که ببببببللللللللله هر دو دوجنسه هستند و با هم همخونه. همونجا گفتم امروز باید تا شب با اینها باشم. رسیدیم به خونشون که یه آپارتمان 10-12 سال ساخت جنوبی تو یک کوچه 8متری بود. کوچکتره گفت مرسی دیگه پله ها رو خودمون میبریم. گفتم مگه طبقع چندمید؟ گفت سوم. گفتم پس اجازه بدید تا دم در آپارتمان بیارم براتون سرورم خودم از گفتن کلمه سرورم قرمز کردم که دیدم ناگهان بزرگه به اونیکی یه چشمک معنی دار زد و گفت نازی این کوچولو رو اذیت نکن توکه سرورشی اجازه بده بیارهداشتم به آرزوم که برده دوجنسه ها شدن بود میرسیدم. کوتاه سخن اینکه وقتی وارد شدیم به 5 دقیقه نرسید که به بهانه گرما و خراب بودن کولر، لباساشونو درآوردن و با یه شورت و سوتین تو خونه گشت میزدن و همه چیز رو هم عادی جلوه میدادن و میخواستن تا یخ من هم آب بشه و خودم سر نخ رو بدم دستشون. که بزرگه که اسمش حمیده بود اومد طرفم و گفت نیما خان تو گرمت نیست. گفتم چرا گفت پس پاشو و برگرد. تا برگشتم در عرض 30 ثانیه لختم کرد و حتی شورتم که خیلی تنگه و تقریباً بچه گونه بود(بخاطر سایز کوچک کیرم و علاقم به خانم بودنه) رو دراورد و هلم داد رو مبل. تا اومدم جم بخورم کیرش رو درآورد و تازه فهمیدم عجب غلطی کردم. باورتون نمیشه از مردهای فیلمهای سوپر هم کیرش بزرگتر و خوشتراش تر بود. به زور کرد تو دهنم و نازی هم لخت مادرزاد بهش اضافه شد. مال نازی کوچکتر بود اما انصافاً کلفتیش آزار دهنده بود اومد و شروع کرد به نوازش تخمهام و هی میگفت این عروسک عجب دودول ناز و نقلی ای داره و هی تخم هامو فشار میداد. چون تخمهام و کیرم کوچکند و اون دو تا درشت اندام بودن همش تو یک دستش جا میشد. منم عاشق فشار اومدن به تخم هامم. هیچی نمیگفتم و خودم رو 300 درصد به اوناه سپرده بودم. اول حمیده رفت سراغ کونم و با قربون صدقه اما با نامردی خشک خشک کرد توی کونم. بیشترین درد عمرم رو با لذت تحمل میکردم اما اصلاً بیتابی بروز نمیدادم و در عوض میگفتم جرم بده عزیزم. کیرتو تا ته بکن توم10 دقیقه بعد دیدم با علامت نازی هر دو رفتن پشتم تا اومدم برگردم حمیده که حالا دیگه عاشقش شده بودم گردنم رو گرفت و مثل یه حیوون خونگی سرم رو برگردوند و گفت هیچی نیست گلم میخوایم یه حال تاریخی-اساسی بدیم بهت تا مشتری بشی. حمیده کیرش رو کشید بیرون تا اندازه ای که فقط سرش تو کونم بود. حس میکردم گشادگشاد شدم و احتمالاً خونم هم داره نم نم میاد. اما ناگهان حس کردم دردش داره منو از حال میبره اما همچنان میخواستم از فرصتم نهایت لذت رو ببرم. بله دوتایی با هم کیرشو رو کردن تو کونم. اولش فقط سرشون به زور رفت تو. اما 3-4 دقیقه بعد تجربه استثنایی عمرم رو کردم. هر کدوم 10-15 سانت میرفت تو و با بیرون اومدن یکی، دیگری کونم رو با کیر نازنینش پر میکرد. من فقط قربون صدقه کیرشون میرفتم. بعد ده دقیقه با هم درآوردن و شروع کردن به جق زدن و جالب اینکه تقریباً همزمان آبشون اومد و هر دو آبشون رو خالی کردن توی دهنم و برخلاف ذهنیت قبلیم با لذت پایان همه رو خوردم و نیم ساعتی توی آغوش دوتاییشون بودم و از اون روز به بعد ماهی یکبار میرم پیششون و گاهی هم دوستای دیگشون رو هم خبر میکنن. خواهش میکنم اگر فحش میخواهید بدید به کونم بدید تا هم شما فحش بدید و هم نم از اونا لذت ببرمنوشته کونی666

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *