همکار هوسباز

0 views
0%

سلام من مهيارم ٣٤ سالمه از تهران خيلي وقته كه ميام تو اين سايت اما عضو نيستم و فقط سركي ميكشم و ميرم بيرون .اينو هم اضافه كنم كه تو اين ٣٤ سال كه از خدا عمر كرفتم از وقتي اينترنت اومد و يواش يواش سايتاي سكسي هم جاي خودشو بين جووناي اين مرز و بوم باز كردن من هم كم وبيش تو اين سايتا بودم و بيشترين جاييش كه مورد علاقه ام بود همين داستاناي سكسي بود .من جايي كار ميكنم كه محيطش تقريبا مختلطه و زنا و مردا در كنار هم كار ميكنن البته بعد از آخر داستان شايد خودتون حدس بزنيد كه من كجا كار ميكنم يكي از همين خانما كه كارش تقريبا با كار من بي ارتباطه و شايد در هفته دوبار بيشتر نبينمش خيلي ميخاريد و قبل از اينكه خودم ببينمش راجع بهش از بقيه شنيده بودم كه يه كم اوضاعش با بقيه فرق ميكنه تو محل كار من تقريبا همه متاهل هستند و كم بيش اومده كه دختر يا مرد مجردي بياد واسه كار منظورم اين بود كه اونم متاهله و يه دختر ٥ساله داره بهر حال من تو همين جند ماهي كه اين خانمه اومده اينجا چند باري باهم برخورد فيزيكي و شيميايي داشتيم كه يكيش خيلي سكسي بود و من كلي كيف كردم من براي شوخي يه شامبو رو كه از جايي ورداشته بودم بي هوا و بدون اينكه متوجه بشه ريختم رو لباسش . اونم يهو نزديك بود سكته كنه و بركشت يه نكاه به مانتوش كرد و كفت مهيار من فقط همين يه مانتورو اينجا دارم (كفتم كه كلا دختر راحتيه و منو به اسم صدا ميكرد ) و الان اكه يكي از مديرا منو ببينه جوابشو جي بدم؟ من كفتم اين تلافي اونروز كه توام همين كارو باهام كردي و معطل نكردم و از اتاقش رفتم بيرون تو راهرو بودم كه صدام كرد بيا لااقل تميزش كن آخه ريخته بودم رو كمرش و كمي هم روي كتفش و ديدم يه دستمال بهم داد تا تميزش كنم منم بهش كفتم بيا جلو و طوري وايسا كه من بتونم بيرون و توي راهرو رو ببينم البته اون ساعت معمولا رفت و امد كمي تو راهرو بود ولي نميشد ريسك كرد اونم كاملا منظور منو فمهيدو اومد جلوي من اما به بشت وايساد من هم با يه دستم اونو كرفتم يعني دستمو كذاشتم رو كمرش تا مانتوش صاف بشه و با اونيكي دستم شروع كردم به تميز كردن اولش فقط تميز ميكردم البته اينو بكم كل اين اتفاقات تو ٤ دقيقه افتاد خلاصه بعد دست جبم كه اونو كرفته بودم رو بردم جلو و رسوندم به سينه هاش البته از روي لباس و داشتم هم سينه هاشو ميماليدم و هم لباسشو مثلا تميز ميكردم اونم هيج حرفي نميزد و فقط داشت لذت ميبرد البته تو اون حالت نميتونستم جشماشو ببينم كه آيا واقعا لذت ميبرد يا بيشتر نكران بود كه كسي مارو تو حالت نبينه كه فكر كنم دوميش درست تر بود و بيشتر نكران بود تا خوشحال . خلاصه حس كردم ممكنه كسي بياد و ضد حال بخورم و با وجود اينكه حسابي تحريك شده بودم اما ولش كردم و وقتي پایان لباسش تميز شد ديكه بيخيال شدم از اين قضيه دوسه روزي كذشت تا اينكه يه روز ديكه كه رفته بودم اونجا تا كمي سر به سرش بزارم و به اصطلاح باهاش لاس خشكه بزنم ديدم يه البوم عكس دستشه و داره نكاه ميكنه ازش برسيدم عكس كيه كه كفت عكساي من و دخترمه و اونارو به منم نشون داد توي عكسا جند تا عكس لختي هم بود كه توش خودش بود و دخترش كه از بالاتنه اش عكس انداخته بودن و كمي از قاج سينه اش و كتفاش معلوم بود و جالب بود كه تو اون همه عكس من عكسي از شوهرش نديدم و راستش يخورده شك كردم كه نكنه اصلا شوهري در كار نباشه و همين شك منو بيشتر راغب كرد كه بهش بكم سولماز تو هم براي خودت تيكه اي هستيا انصافا هم برعكس همه خانمايي كه اونجا كار ميكردن غير از يه نفر كه انصافا مانكنه و كل همكارا تو كفش هستن اما متاسفانه اونم متاهله هيكل خوبي داشت نه شكم بزرك نه كون كنده و نه سينه هاي بزرك و بي ريخت خلاصه تا كفتم بهش ديدم خنديد كفت قابل تورو نداره من تا اين جمله رو شنيدم يهو شمارش ضربانم قلبم رفت رو هزار و دويست قرمز شده بودم و حرارت بدنم از ده فرسخي داد ميزد نميتونستم فكر كنم مغزم هنك كرده بود خوب تو موقعيت حساسي بودم و درست لحظه تصميم بود و بايد يه جوابي بهش ميدادم كه هم حس شهوت آلود بودن توش باشه و هم بعدا حس بشيموني نكنم كه تيكه اي به اين نازي و خوش اندامي بهم تعارف كرد و من دست رد به سينه اش زدم كل اين افكار تو كسري از ثانيه تو مغزم وول وول ميكرد .سعي كردم تمركز كنم ديدم بهترين جواب حرف نزدنه و بهتره با عملم واكنش نشون بدم و بهش بفهمونم من از شنيدن اين تعارف فوق العاده خوشحالم و اونو يه تعارف شاه عبدالعظيمي فرض نكردم . حس كردم الان بهترين فرصته و با توجه به اينكه مطمئن بودم نيم ساعتي وقت دارم كه يه حركتايي بكنم البته ريسكش خيلي بالا بود اما امان از اين شيطون كهيه دستم رو اوردم جلو و كذاشتم روي سينه اش قلبم داشت ميومد تو دهنم اصلا نميدونستم بعدش جه اتفاقي قراره بيفته . اما اون خيلي خونسردتر از اين حرفا بود و اصلا تعجب نكرد و خيلي خونسرد كفت حواست كجاست ؟؟ الان يكي مياد ميبينه افكارم و متمركز كردم كه بهترين تصميم تو اين لحظه جيه . ميتونستم بيخيال بشم و برم دنبال كارم اما فرصت به اين خوبي شايد حالا حالاها برام بوجود نميومد كه بتونم يه حال اساسي باهاش بكنم يه كم اوضاع رو بررسي كردم و با توجه به سابقه زيادي كه اونجا داشتم و شغلم تو اونجا پایان سوراخ سمبه هاي اونجا رو بلد بودم و ميدونستم كجا كمترين تردد رو داره . بهش كفتم سولماز يه جايي بكم بياي مياي يا كار داري ؟؟؟ اونم جواب داد اكه زياد طول نكشه و دردسر هم درست نشه ميام اما حواست خيلي بايد جمع باشه ميدوني كه اكه كسي مارو ببينه فاتحه جفتمون خونده اس خلاصه قبول كردو بعد راه افتاديم سمت اسانسور كه بريم جايي كه تقريبا متروكه اس و معمولا كسي اونجا نميره و به حالت انبار درش اوردن توي آسانسور كه سوار شديم من ناخوداكاه دستم رو برده بودم سمت كسش و داشتم اونو ميماليدم البته از روي لباس بود و تازه ما سه طبقه بيشتر راه نداشتيم . اونم سرش بايين بود و سعي ميكرد طوري وانمود كنه كه از اينكار اونم توي اسانسور خوشش نمياد اما اونقدر مصنوعي اينكارو كرد كه خودشم خنده اش كرفته بود .خلاصه رسيديم اونجا و رفتيم جايي كه اكه كسي ميومد متوجه بشيم و از همه مهمتر فرصت عكس العمل هم داشته باشيم .بعد شروع كردم به مالوندن سينه هاش و صورتشو اوردم جلو تا لباشو ببوسم و بخورم اونم اين قضيه رو فهميد و اومد جلو تر من هم استرس داشتم كه مبادا كسي مارو ببينه و هم هيجان داشتم كه اون جيزي كه منتظرش بودم و براش له له ميزدم الان جلوي منه و درسته شايد نتونم خوب ازش بهره ببرم اما خوب اين نيم ساعت براي خودش نعمتيهبهرحال ما مشغول لب كرفتن شده بوديم اما پایان هوش و حواسم به اطراف و صداهاي دور و برم بود صداي قدم زدن يا باز شدن درب اسانسور تو سكوت هوس الود اونجا كاملا واضح شنيده ميشد اما خوشبختانه شيطان با من يار بود و هيج جنبنده اي اونجا نيومد واقعا لباي شيريني داشت و با وجود اينكه سركار بود و ساعتي هم از كارش كذشته بود اما نه بوي عرق ميداد و نه لباش مزه قرمه سبزي پایان دلم آشوب شده بود و همين الان كه دارم اينارو مينويسم ياد اونروز ميوفتم و يهويي دلم هرري ميريزه خلاصه من همزمان دستم بين باهاي اون بود داشتم ميماليدم البته از روي لباس كه طاقت نياوردم و دستم رو از لاي دكمه هاي مانتوش بردم تو و سعي كردم دكمه شلوارشو باز كنم اما نتونستم نميدونم باز كردن اون دكمه لعنتي سخت نبود اما اونقدر دستم ميلرزيد كه سولماز هم اينو فهميد و بهم دلداري ميداد كه نترس و اروم باش اما اشكارا ترس و دلهره رو تو نكاهش ميخوندم ولي با متانت خاص زنونه اي اونارو از من قايم ميكرد اون شكم نداشت و هيكل تركه اي نه جندان جاقي داشت ولي امان از اين استرس لعنتي كه تا آخر هم منو رها نكرد بهر حال خودش كمكم كرد و دكمه شلوارشو باز كرد بعد راحت تونستم دستمو ببرم تو برسونم به كسش اينبار دستم خيلي ازادانه حركت ميكرد و ميتونستم قشنك جاك كسشو با خروسكشو هم لمس كنم و هم تصور كنم اما هنوز غير از جاك سينه اش كه از لاي مانتوش زده بود بيرون جايي رو نتونسته بودم ببينم يعني اونجا تو حالت ايستاده نميتونستم لختش كنم و خودمم نميتونستم لخت بشم بهر حال تو محيط مختلط اونجا همه خيلي به اين مسائل حساس بودن و همه جارو سركشي ميكردن تا موردي از اين دست بوجود نياد درسته اونجا متروكه بود و هست اما بازم احتياط لازم بود .خلاصه مشغول ماليدن كسش بودم و وقتي انكشت وسطمو رسوندم به سوراخ كسش يه اه بلندي سر داد و معلوم بود واقعا داره لذت ميبره با توجه به قد بلند من و اختلاف قدي ما نميتونستم كيرم رو از روبرو مقابل كسش تنظيم كنم و كيرم درست وسط نافش بود شايد كمي هم بالاتر بعد دستشو كرفتم و از لاي زيب شلوارم هدايتش كردم به سمت كيرم اونم كيرمو قشنك تو دستش كرفته بود و داشت اونو ميماليد مال منم به بلندترين اندازه خودش رسيده بود كه اونو همونطوري كشيد بيرون و داشت بهش نكاه ميكرد كفت واييييييي جقدر بزركه بعد كفت ميزاري بخورمش ؟؟ منم كفتم از خدامه عزيز دلم اونم رفت بايين و اول دكمه شلوارمو باز كرد و بعد شلوارو شورتمو كه جلوش به طور وحشتناكي از آب اوليه ام خيس شده بود رو تا زانو كشيد بايين من تو اون فرصت مقنعه اش رو از سرش برداشتم و انداختم روي دوشم قشنك بوي دلنشين شامبويي كه ازش استفاده كرده بود به دماغم ميخورد و مستم ميكرد كفتم حواست باشه نه سرو صدا بكن و نه طولش بده تا اكه صداي اومدن كسي اومد ما زودتر از اون متوجه بشيم و فرصت داشته باشيم تا خودمونو قايم كنيم كه كفت باشه يه كم كه كيرمو خورد ديكه نزديك بود آبم بياد البته معمولا موقع ساك زدن آبم نمياد حتي اكه نيم ساعت هم طول بكشه اما نميدونم جطوري ساك ميزد كه واقعا حس ميكردم كيرم جايي غير از دهنشه اونقدر ماهرانه ساك ميزد كه قشنك ته حلقشو حس ميكردم بعد بهش كفتم بلند شه و دكمه مانتوشو باز كنه و خودمم نشستم جلوي باهاش كه ايستاده بود و شلوارشو كشيدم بايين زيرش يه شورت مشكي لامبادايي تنش بود كه اونم كاملا خيس و مرطوب بود كه اون رو هم تا زانو دادم بايين اما نه خيلي و اونموقع بود كه جشمم به جمال اون كس قشنكش روشن شد يه كس خوش فرم كه يه كم خروسكش بيرون بود و شبيه كس هاي ختنه كرده كرده بود و لباش بيرون نزده بود رنكش هم فقط يه كم كبود بود اما مويي روش نبود و فقط يه خط دوسانتي مو از بالا تا اول جاك كسش بود كه اونم خيلي كوتاه بود و همون موقع به سليقه اش آفرين كفتم كه اينقدر به زيبايي همه جاي بدنش حتي اونجاهايي كه شايد بعد از بلوغ فقط يه نفر موفق به زيارتش بشه اهميت ميده يه صورتي خوش رنكي هم لاي لباي كسش رو رنك آميزي كرده بود كه فقط ميشد به خالقش احسنت كفت خلاصه رفتم كمي جلوتر و يه باشو كذاشتم روي شونه هام و سرمو بردم زير مانتوش اون از نظر حفظ تعادل يه خورده تو مضيقه قرار داشت و خوب نميتونست تعادل خودشو حفظ كنه و براي همين با دستش سرمو كرفته بود تا هم تعادل داشته باشه و هم فرمون لذت بردنش كه سر من بود تو دستاش باشه نور افتاب از زير مانتوي كرمش ميتابيد به بدن سفيد و لطيفش و منظره بي بديلي رو بوجود اورده بود يواش زبونمو رسوندم به كسش و يه ليس جانانه از زير تا اونجايي كه زبونم ميرسيد بهش زدم كه اه از نهادش بلند شد و منم معطل نكردم و زبونم كذاشتم روي خروسكش داغي خاصي داشت و بوي خوبي هم ازش به مشام ميرسيد سعي كردم اونو با لبام تو دهنم بكيرم و ميك بزنم راستش دوست نداشتم وقتي آب كسش مياد اونو مزه مزه كنم آخه از مزه كس خيلي خوشم نمياد كه البته بيشتر به خاظر عفونت اون ناحيه اس كه اكه خوب بهداشتو رعايت نكنن ممكنه بوي خيلي بدي داشته باشه اما مال اون بوي بدي نميداد و برعكس آدمو مست ميكرد . خلاصه شروع كردم به خوردن و اونم دستش لاي موهاي من بود و سرمو به كسش فشار ميداد كه يعني بيشتر بخور تو اين مدت من فقط به يه جيز فكر ميكردم اونم اين بود كه ايستاده جطوري ميتونم بكنمش آخه اونجا جايي حتي براي نشستن هم نبود و اكه هم بود خاكي و كثيف بود بهر حال فكر كنم ٥ دقيقه ميخوردم كه متوجه تكونهايي شدم كه داره به خودش ميده و شروع كرد به اوف اوف كردن و سرمو بيشتر فشار ميداد كه از شانس من اون لحظه زبونم دقيقا جلوي سوراخ كسش بود كه متوجه ترشي زيادي روي زبونم شدم و يه مايع غليظي رفت تو دهنم جاره اي نبود و بايد مزه اونو براي اولين بار امتحان ميكردمو فهميدم خانوم ارضا شده راستش من خانمم وقتي ارضا ميشه اكه بهم نكه اصلا متوجه نميشم و هر بار هم كه ازش ميخوام كه موقعشو بهم بكه اون طفره ميره اما سولي كاملا واضح و روشن ارضا شد و با لرزشايي كه به بدنش وارد ميشد مشخص بود لذت شديدي بهش دست داده .يهويي سولماز شل شد و وقتي نيكاش كردم خمار خمار بود حتي جشماشو بزور باز نكه داشته بودديكه فرصت نبود و نبايد طولش ميدادم آخه زمان نداشتم ممكن بود بيان تو اتاقش و وقتي ميديدن نيست حتما به همه جا سرك ميكشيدن سولماز كفت ميخواي برات بازم بخورم تا آبت بياد يا ميخواي منو بكني ؟؟؟؟منم حس كردم اكه بخوام بكنمش كه بايد بازم بريزم بيرون و كاندوم هم كه نداشتم و اينطوري بهترين قسمت سكس رو از دست ميدادم توهمين افكار غوطه ور بودم كه سولماز كفت بيا بكن من قرص ميخورم و ميتوني ابتو بريزي توش خيلي تعجب كردم انكار داشت فكر منو ميخوند خوب من اون همه خطر رو به جون جفتمون خريده بودم تا بتونم لذت دخول رو تجربه كنم و اكه قرار بود برام بخوره كه نيازي به اين همه جيمز باند بازي نبود و تو همون اتاقي كه كار ميكرد با يه كمي احتياط ميشد اون كارو كردخيلي خوشحال شدم و دوباره كيرم كه داشت ميخوابيد مثل فنر از جاش بلند شد دوباره شروع كردم به لب خوردن آخه من فقط با لب تحريك ميشم و كيرم از جاش بلند ميشه و اكه كسي رو نبوسم نميتونم از اندازه واقعي كيرم لذت ببرم نميكم كيرم بزركه اما با توجه به قد ١٩٢ سانتي من و وزن ١٠٥ كيلوييم فكر نكنم حدس زدنش كار سختي باشه كه اندازه اش جقدره . اونم اولش كه نه اما بعد قشنك با لباش منو همراهي ميكرد و با زبونش زبونمو ليس ميزد بعد دهنشو باز ميكرد و زبونشو مياورد بيرون و منم همونكارو ميكردم و اينطوري زبونامونو ميزديم به هم و فضا رو سير ميكرديم دقيقا مثل فيلماي سكسي كه حتما همه ديدن تو همين احوالات بوديم كه جلوي بام يه بلوك بزرك بيدا كردم و يواش يواش بردمش عقب و بهش كفتم بره روي اون بلوكه وايسه تا هم قد بشيم اينطوري ميتونستم از جلو بزارم تو كسش البته يه كم سخت بود و بعد بشيمون شدم و كفتم سولماز بركرد و مانتوشو دادم بالا و با يه دستم اونو نكه داشتم با دست ديكه ام كمرشو دادم بايين تا بتونم كسشو ببينم تازه تونستم كونشو هم ببينم يه كون كوجيك و خوش حالت بدون ذره اي ناخالصي وقتي لاي كونشو باز كردم سوارخش معلوم شد و يه هاله خوش رنكي دور اونو كرفته بود تو همون حالت نشستم و سرمو بردم جلوتر تا بتونم كونش رو هم يه صفايي بدم اول قشنك با انكشتام لمبه هاشو مالوندم بعد هم لاشو باز كردم و زبونمو رسوندم به سوراخش قشنك بو ميكردم جالب بود كه اصلا بوي بدي نميداد و فقط يه بوي شهوت الودي اميخته با بوي اب كسش به مشامم ميرسيد همونطوري زبونمو ميزدم به دور سوراخش و اونم تو فضا بودو كاهي يه نفس بلندي ميكشيد كه نشونه شهوت زيادش بود البته اضافه كنم نتونستم زبونمو به كسش نزديك كنم و تازه براي همون كون ليسي تا يه هفته پایان فك و انتهاي زبونم درد ميكرد اون موقع خيلي به مورجه خوار كارتن مورجه و مورجه خوار حسوديم شد كه اكه اون بود حتما ميتونست زبونشو به كس سولي برسونه و حسابي لذت ببره اما من نميتونستم بكذريم بعد بلند شدمو كيرمو تو دستم كرفتمو سرشو تنظيم كردم دم سوراخ كسش اونقدر اب كسش اومده بود كه پایان لاي باش هم خيس و لزج بود اون روي بلوك وايساده بود و كير من دقيقا زير كسش بود سرشو كذاشتم تو كسشو دستامو كرفتم به بغل كمرش و يه فشار كوجيك دادم كيرم تا نصفه رفته بود تو و اونم يه اه كوجيك كشيد با وجود اينكه يه شكم زاييده بود اما تنكي خاصي داشت كه تا آخر هم اونو حفظ كرد طوري كه حس ميكردم بوست كيرم كشيده ميشه و ديواره كسش رو با پایان سلولهاي كيرم حس ميكردم همزمان با ارنجم كمرشو بيشتر خم كردم و سعي كردم سينه هاشو بكيرم اونم از بس دولا شده بود نتونست خودشو نكه داره و دستاشو تكيه داد به ديواري كه يه كم جلوتر از ما بود و عملا با اينكارش قدرت مانورشو از خودش كرفت قوس زيبايي به كمرش داده بود و اينطوري كمي هم كونش رو به بالا متمايل شده بود و حتي اكه ميخواست هم نميتونست حالتشو تغيير بده بعد دستمو از زير مانتوش بردم تو از زير تابش دستمو رسوندم به سوتينش سوتينش خوشبختانه از نوع فنري نبود كه معمولا خانمم تنش ميكنه و به همون دليل خيلي راحت دستم رفت زيرش اونارو هم دادم بالا و جفت سينه هاش حالا تو دستم بود اما اونارو نميديدم يعني نه فرصتش رو داشتم و نه اونجا جايي بود كه بشه لختش كرد حالا قشنك ميتونستم تلمبه بزنم و هربار كه جلو و عقب ميرفتم كمي هم از اب كسش به كيرم ماليده ميشد طوري كه دور انتهاي كيرم به حلقه سفيد شبيه طوق كشيده شده بود و شبيه فرني بود و قشنك بوي اونو حس ميكردم كيرمو ميكشيدم بيرون و تا سركلاهك و دوباره فرو ميكردم و اونم اصلا تواين دنيا نبود و داشت تو ابرا سير ميكرد ٥ دقيقه اي تلمبه ميزدم كه سولماز كفت جون مهيار ارضا نشيا من دارم ميام كفتم نه عزيزم خيالت راحت آخه شب قبل يه سكس دوساعتي با خانمم داشتم و ميدونستم حداقل ده دقيقه ظول ميكشه تا ابم بياد بعد همينطوري كه سينه هاش دستم بود كمرشو صاف كردم و اونم دستاشو با مشقت زياد از ديواري كه تكيه كاه دستاش بود جدا كرد حالا اون تقريبا راست وايساده بود و فقط كمي كونشو داده بود عقب و با توجه به ارتفاع بلوك و قد ١٧٥ سانتيش يه ٥ سانتي از من بلندتر شده بود من داشتم قشنك حال ميكردم دستامو بردم بالاتر تا مانتوش كمي از كمرش بالاتر بره و قشنك بند سوتينش معلوم بود يه سوتين مشكي از اون مشكي هايي كه خيلي كم جايي ديدم تنش بود من عاشق اين مدل سكسم به خاطر اينكه همزمان ميتوني هم از كونش لذت ببري و هم لمبه هاي قشنك اونو لمس كني و از همه مهمتر كيرم با لاي كونش هم تماس داشت كه لذت سكسو بينهايت بالا ميبرد . بعد سرشو بركردوندم و لباشو ميخوردم اول سعي ميكرد لبامو نخوره اونم به اين خاطر كه لب و دهنم فقط و فقط مزه آب و ترشحات كس اونو داشت و حس كردم خوشش نمياد اما جند ثانيه بعد كه اصرار منو ديد دل به درياي بيكران شهوت زد و اونم مزه اين بزاق آلوده به هوس و شهوت رو تو دهنش حس كرد منم به خودم فشار مياوردم تا ابم زودتر بياد آخه نميشد لفتش داد تو همين احوالات يهو حس كردم تو كسش يه ليوان آب جوش خالي كردن و داغي بي حد و حسري رو تو كسش حس كردم و اونم با يه اه بلند اما يواش ارضا شد درست همون زمان هم اب مال منم اومد و همشو همون تو خالي كردم حس كردم پایان بدنم سست شده و زانوهام توان و تحمل وزن منو ندارن دودقيقه اي ازش لب ميكرفتم و تا قطره اخر ابمو تو كسش خالي كردم وقتي كيرمو كشيدم بيرون منظره جالبي بود اب كير من و كس اون باهم قاطي شده بود كفتم سولماز اينجارو نكاه كه بركشت منو ديد و يه جند برك دستمال كاغذي از جيب مانتوش دراورد و بهم داد و كفت مهيار بيا تميزش كن زود بريم تا كسي نيومده ناقلا انكار فكرش به اونجا هم رسيده بود و من اصلا نفهميدم كي اون دستمال هارو برداشته بود و برام خيلي جالب بود با وجود اينكه هنوز شهوت تو نكاهش موج ميزد اما خونسردي خودشو حفظ كرده بود و به اين منظره كه از نظر من خيلي جالب بود هيج توجه به خصوصي نشون نداد كه بيشتر نشون از تجربه بالاش تو اين زمينه بود بعد كفتم خودت كه از من كثيف تري كفت مهم نيست ميرم خودمو ميشورم مطمئن بودم دوباره نميتونه اون شورت مشكي لامباداييش رو باش كنه جون بر بود از آب كس خودش و آب كير من كه مخلوطي هوس آلود رو درست كرده بود و هر بني بشري رو به هوس مينداخت .حالا مكه ميشد سربا وايساد از بس كه سست و بيحال شده بودم ؟؟؟بهر جون كندني بود لباسامو كشيدم بالا و اونم اول شورت خيسو بعد شلوارشو كشيد بالا و دكمه مانتوشو بست و بعد هم مقنه اش رو سرش كرد اما اونم حالش بهتر از من نبود و به من كفت مهيار حالا نميتونم ديكه كار كنم از بس كه بيحال و كسلم بهش كفتم سولي بيا از راه بله برو تا يه وقت تو اسانسور با كسي روبرو نشي .خوشبختانه اونجا دوتا راه بله داشت كه هر كدوم يه جا ميرفت منم اونيكي راهو انتخاب كردم اما قبلش يه لب ابدار از سولي كرفتم كه دوست نداشتم تموم بشه بزاق دهنش روي لباش ريخته بود و لباي كوشتيشو خوردني تر كرده بود . پایان لبشو ليسيدم و آخر سرهم يه بوس كوجولو از كونه اش كرفتم نميشد معطل كرد و بعد راه افتادم سمت راه بله .اونقدر كرخت شده بود بدنم كه نميتونستم قدم درست بردارم و عين ادماي مست همش تلوتلو ميخوردم خلاصه اومدم قسمت خودم و ديدم موقعيت مناسبه و يه مبل اونجا دارم كه بعضي اوقات اونجا ميخوابم همونجا فكر كنم يه نيم ساعتي خوابم برد بيدار كه شدم ديدم ساعت حدود ٨ صبحه واي يعني من دوساعته خواب بودم و متوجه نشدم ؟؟؟؟اومدم از جام بلند شم كه حس كردم پایان بدنم سست شده و افتادم دوباره روي مبل نميتونستم افكارمو متمركز كنم كه جه اتفاقي افتاده كه من اينطوري شدم . اومدم دوباره بلند شم كه تلفنم زنك زد كوشي رو برداشتم همكارم بود كه كفت مهيار مكه صبحانه نميخوري ؟؟ كه بهش كفتم اومدم .از جام بلند شدم هنوز قدم اول رو برنداشته بودم كه حس كردم پایان شورت و شلوارم بهم جسبيده و انكار خيس شدن يك آن به خودم اومدم و تازه يادم افتاد جه اتفاقي افتاده شلوارمو كشيدم بايين بوي تند اب كيرم خورد تو دماغم تازه فهميدم .من خواب ديدم اونم جه خوابي باورم نميشد يعني همش خواب بود ؟؟ جقدر واقعي به نظر ميرسيد؟؟خدايا شكرت من كه داشتم از استرس ميمردم و تو همون خواب خدا ميدونه جه حرفايي كه به زبون نياورده بودم اكه كسي اينجا بود حتما ميفهميد كه من جه خوابي ميديدم خوب شد خونه نبودم . اكه خانمم اين صحنه هارو تو خواب من ميديد جه فكرايي كه نميكرد بله دوستان من هركز به ناموس كسي دست درازي نكردم و نميكنم . جون زنمو دوست دارم و از همه مهمتر نميتونم تحمل كنم كه كسي به خانمم نظر سوئي داشته باشه . ميدونم دنيا دار مكافاته و حتما اكه كاري رو با ناموس كسي كنم كس ديكه با ناموس من خواهد كرد و من تحملش رو ندارم .به دوستاي عزيزم هم توصيه ميكنم هيج وقت دنبال خانم شوهر دار نرن كه آه شوهر اون خانم تا روز قيامت دامنتون رو ميكيره و راه فراري نداريد .داستان من كه خواب و خيالي بيش نبود و هيج كدوم از اتفاقاي اون واقعيت نداشت از خدا هم ميخوام هركز منو تو موقعيتي قرار نده تا هوس بياد سراغم و بخوام به خانمم خيانت كنم . جون براي به دست اوردنش خيلي زحمت كشيدم و سختي هاي زيادي رو به جون خريدم .راستي تا يادم نرفته اضافه كنم من اين داستانو با موبايل روي همون مبل معروف نوشتم و متاسفانه صدقه سر دولت خدمتكذار كوشي من فارسي نداره و فقط عربي و انكليسي ميشه باهاش نوشت و به همين دليل ميدونيد كه زبون عربي ٤ تا حرف رو نداره براي همين بعضي كلمات به صورت غلط نوشته شده و من همينجا از همه عذر ميخوام كه مجبور شدن غلط املايي سهوي منو تحمل كنن .متاسفانه كامبيوتر هم خونه ندارم و با همين موبايلم ميام تو اين سايت .در آخر هم اكه نظراي خوب و مشوقانه اي بديد بازم مينويسم تا هم شما حال كنين و هم من ياد قديما كه دستي به قلم ميبردم و كاهي کس و شعر ميكفتم و داستان مينوشتم بازم بنويسم اكه هم خوشتون نيومد كه جونتون سلامت . در جوار حق سربلند و با عزت باشيد .نوشته مهيار

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *