هنوزم آرزومه که …

0 views
0%

اسمم(س)هست و 195 قدمه و 85 وزنمه و چهارشونه و احساسی و تقریباً خوش اندام.الان 19 سالمه و داستانم از 14 سالگی شروع میشه…من یه خاله دارم که اسمش (م) هست و خیلی خیلی خوش اندام و خوش تیپه و خوش قیافه هست و با من 8 سال اختلاف داره. من با خالم رابطه گرمی داشتم ولی نه در اون حد که فکر کنین… از وقتی بزرگ شدم و به بلوغ رسیدم و دستی تو کف گرفتم، چشم بهش افتاد. اندامش منو می کشت… از روزی که باهاش تو yahoo messenger چت کردم ، به فکر مخ زنیش شدم و کارام نتیجه میداد… به جایی رسیدیم که خالم واسم از سکس های قبلیش می گفت و راهنماییم میکرد. تا صبح روزی که دید خالم به من عوض شد. اون روز صبح من تو خواب خالم رو دیدم که داشتم میکردمش و وقتی بلند شدم بهش اس دادم که خوابتو دیدم و همه چیز رو واسش تعریف کردم… ولی… ولی اون فقط اس داد که فراموشش کن و پا شدم رفتم مدرسه… از اون روز به بعد دیگه مثل قبل گرم نمی گرفت باهام و نمی ذاشت که همه بدنشو ماساژ بدم و ازم دور شد… منم از کارم مثل سگ پشیمون شدم و گفتم که بزار یواش یواش مخشو میزنم. بعد از چند ماه دوباره با هم گرم شدیم و ازش در مورد دوست پسراش و رابطشون سوال کردم که بهم گفت همشونو تو کف گذاشته و نمی ذاره بهش دست بزنن،چه برسه که بکننش…که حالم رو گرفت. (قبلا یه ازدواج نا موفق داشته) در مورد داستان سکسی ها ازش پرسیدم که گفت دارن فرهنگ سازی میکنن که پسر با مامانش، پدر با دخترش، خاله با برادر زادش و… منم حسابی کفری بودم و عصبی. هر بار که با هم بودیم جوری برام عشوه و قر میداد که کم مونده بود آبم بیاد. ازش بگم که پوست بسیار سفید و کور کننده و صاف وبدن ریزه میزه ای داره. اون پاهاش منو دیونه میکرد. وقتی پیشم دامن کوتاه می پوشید می خواستم از کف پاش تا روناش رو فقط لیس بزنم، آخه پاهاش خیلی خوش گله(به خدا من بیش از 1000 تا فیلم پورنو دیدم که اندام و پاهای هیچ دختری مثل خالم نبود). هر بار که میرفتم خونشون با شرت و سوتین و جوراباش جلق می زدم. تا الا فقط یه بار با شورت و سوتین دیده بودمش که خودش نفهمید… اون با حرفاش جوری وا نمود می کد که بهم هیچ علاقه و نیتی نداره ولی من همیشه جوری نشون میدادم که دیوونشم.یه روز وقتی 18 سالم بود با خاله تو خونه خودمون تنها شدیم که خاله هم اون موقع یه شلوار کوتاه و استرچ از بالی زانو داشت که رنگش سیاه براق بود و یه تاپ که سینه های کوچولوش خودشون رو نشون میدادن(سینه هاش کوچولو بودن). منم نتونستم خودم رو نگه دارم و صداش کردم کنار خودم و یه فیلم سوپر گذاشتم واسه دیدن(تا اون موقع زیاد با هم فیلم سوپر دیده بودیم ولی تنها نبودیم). تعجب کرد و با اصرار من قبول کرد. دیدم اون اصلا تحریک نمی شه و انگار به فیلم کلاسیک نگا میکنه(شاید اونطوری نشون میداد). من دستم رو گذاشتم رو رون پاش که دستم رو پس زد و گفت حالش با این کار بد میشه.منم فهمیدم با این کار تحریک میشه واسه همین بعد از فیلم پیشنهاد ماساژ بهش دادم و اونم با اصرار قبول کرد.از سرش تا نوک پاهش رو ماساژ میدادم(به جاهای حساس دست نمی زدم). که دیدم گفت بسه و تمومش کن که من گفتم نه شروع کردم ماساژ رو سکسی کردم یه چند بار کیر 18 سانتیم رو بهش مالوندم که فهمید و از زیرم کنار اومد و بهم گفت بسسسسسسسسسسسسسسسه منم که حشرم رو 100 بود رفتم رو لباش که من رو پس زد و چک خوابوند تو گوشم و هر چی فحش و ناسزا بود بهم گفت…فکر کردی من جندم هاااا…خاک تو سرت من خالتم نه زنت که این کار رو میکنی…از همون اول هم حدس میزدم که این کار رو بکنی… و منم دیگه گیم میگرفت که خالم از خونه زد بیرون…از اون روز به بعد من تا 10 ماه خالم رو ندیدم. تا همین چند ماه پیش بود که ایمیل کرد و گفت که بخشیدتم و میتونم ببینمش. اما چه فایده… وقتی میرفتم پیشش انگار با گونی نشسته بود جلوم…آرایش هم نمی کرد و دیگه باهام گرم نمی گرفت… عشق خالم من رو از 15-14 سالگی آواره کرده والان هم 5-4 ساله که تو کفشم و آخرم این شد…میخام عوض شم و یه مرد دیگه بشم.به امید دعا هاتون… این یه داستان واقعی بود که فکر کنم خودتون فهمیدید دیگه…نوشته شکست خورده

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *