زمستون بو هوا خیلی سرد بود یادمه حال نداشتم سوار ماشین شدم رفتم سمت چالوس اونورا نزدیکای رویان یه ویلا داشتیم خسته و کوفته رسیدم یه 2 ساعت مشتی خوابیدم.اول صبح بلند که شدم بعد از صبحونه و ورزش رفتم تو بالکون نشستم قلیون زدم یه نگاه اومدم سمت یکی از ویلاهای اطراف ویلا جلویی یه دختر سبزه خیلی خوش هیکل نیمه لخت دقیقا روربه روی من تو بالکون نشسته بود منم عینک دودی داشتم حس کردم داره نگام میکنه بعد آروم بلند شد و گفتسردت نیست اینجوری لم دادی؟گفتم یکم لرز دارم ولی این قلیون حال میده تو ای هوایه لبخند باحال زده گفت کاشکی منم میتونستم بکشممنم با تیکه بهش گفتم دختر دودی نمیشهخندید و گفت تنهایی؟؟گفتم شایدگفت چرا شایدگفتم دیگه دیگهدوباره خندید یکم اینور اونور نگاه کرد و بعد یه چشمک زد و گفت بچه تهرانی؟گفتم اصل حرفتو بگو خانومی راست و حسینی حاشیه نروگفت منم تنهام میخام برم خرید حال ندارمگقتم مگه بی اف نداری یا تنهاییهیچی نگفت و یکم مکث کرد و گفت پسرا مگه آدمن؟ گفتم بلانصبتی چیزی؟بلند شدم بهش اشاره کردم احل ایکس باکس هستی گفت آرهگفتم پس بپر بیا اینجااون از خدا خاسته اومد تو خونه بهش گفتم خیلی جور هستی یعنی روز چجوری اعتماد کردی ؟ بهم گفت حس کردم آدم بی جنبه ای نیستی…خندیدم یکمبهم زول زدو گفت همیشه انقدر راحتی وقتی مهمون داری با تمسخر گفت شلوارکو رکابی خودتم که کوسه خجالت نمیکشی؟؟؟ الان؟؟؟گفتم مگه مهمونی شما؟یکم لبخند سکسی خودتون میدونید.نشست شروع کرد از خودش گفتن منم قهوه و کیک آووردم و شروع کردیم خلاصه بحث باز شد یه 3 ساعتی باهم حرف زدیم و کم کم بهش پیشناهاد دوستی دادم گفت دیدی بی جنبه هستی من سریع جمع کردم به شوخی گفتم میخام رو دست بابات نمونی اونم گفت باید بشناسمت و اینحرفا بگزریم یه دو روزی با هم بودیم یه روز رفت کنار بالکون زیر دید که مسی نبینتش لخت شد و حموم آفتا گرفت منم اومد شروع کردم ماساج دادنش خیلی خوشش اومده بود هی گرم میشد سرخ میشد دیدم اوضاع خوبه دراز کشیدم روش و لباشو خوردم.دستاشو گزاشت رو سینم گفت چرا حشری دی؟؟؟ مشکوکگفتم دیدم داری میسوزی گفتم بیام از پوست سفیدم بهت بدم خوش رنگ شیخیلی حال کرد سریع خودش پیش قدم شد و لپمون بوس رد من ادامه ندادم سرمو گذاشتم رو سینش…یکم گزشت دستشو گزاشت زیر سرشو گفت تاحالا لب نداده بودم من آوردمش رو شیکمم و اونم خوابد روم و یه 10 دقیقه ای لب دادیم بعد حس کردم خیلی حشری شده لپاش سرخ شده بود شیکمش میلرزید و دستاش گرم .باسنشو مالوندم خودشم خودشو میمالوند بهم چشماش پر اشک شد.لبهاش میلرزید دستاش عرق کرد گفتم خوشت میاد گفت خفه شو ادامه بده فقطدیگه 100 باور کردم دلش سکس میخاد بلند کردم بردمش تو اتاق پرده رو کشیدم لخت شدم اونم خودش لخت شد کسشو مالوندم و سینه هاشو چنگ زدم لب گرفتم ازشداغ داغ شده بود اونایی که تجربه سکس اینشکلیو دارن میدونن دخترا در ای حالت از خود بی خود میشن.آروم انگشتمو کردم تو کونش اصلا سرشو برنگردوند فهمیدم خیلی حشریه ولی تابلو بود قبلا سکس نداشته کسش باکره بود کونش خیلی تنگ بود بهم گفت نه از کس میکنم نه از کون فقط لاپا.شروع کردم کسشو لیسیدن اونم کیرمو میخورد.اصلا اینکاره نبود معلوم بود از ایناست که فقط چت سکسی کرده و حشری مونده منتظر که یکی بزاره درش.انقدر لیسیدم که نفسش بالا نیومد .کونشو آوردم بالا و کمرشو گود کرد کیرمو آروم گزاشتم رو سوراخش یکم تف و ماساج و انگشت کردن و شروع کردم.آروم مالوندمش نفس نفس میزد دلم نمیومد بکنم تو کونش ولی از یه طرف داشتم آتیش میگرفتم .بهم گفت تو نکن ولی من فقط با کونش ور میرفتم اونم خوشش میومد.یکم کرم زدم کرمو خالی کردم تو کونش و با انگشتم توش کردمیکم آی آی کردپاهاشو بستم کلا دیگه سکس شد با دستام سینه هاشو گرفتم و لباشو خوردم کیرمو آروم گزاشتم لب سوراخشو نرم و آروم کردم تو یه دفه دستاشو گزاشت رو تختو خوابید و گفت آآآآآآیییییییییییییییییاشکش اومد پایین و هق هق کرد.خیلی ناراحت شدم دلم یجوری شد خوابیدم روش کیرمو توش آروم تر فرو کردم یه جیغ خفه کشید و دوباره نفس نفس و هق هق و بغض منم لباشو خوردمو کسشو مالوندم 1دقیقا 1.5 به فاصله هر 10 دقیه میدادم بیرون میکردم تو انقدر ادامه دادم که آبم اومد ریخت توش.نگام کرد و ناراحت بود گریه زاری داشت رفتم سمتشو بوسیدمش کبود شده بود دوره سوراخش یکمم دوره گونه هاش سیاه شده بود بهش گفتم عزیزم غلط کردم بلند کردم بدم شستمش و خداییش خیلی بد کرده بوده قبول دارم.از اون روز به بعد 2 سالی میشه هنوز باهاش دوستم ولی هیچ وقت دیگه نکردمش فقط لاپایی و لب ….دروغ توش نبود ولی هیچ وقت یادم نمیره سر اون تجاوز خدا چه بلایی سرم آوورد.مذهبی نیستم ولی آهش گرفت منو الانم نامزده…مرسینوشته سیاوش
0 views
Date: November 25, 2018