وسوسه ی بهاره برای سکس با من

0 views
0%

من رامین هستم 24 سالمه 183 قدمرنگه چشمام سبزه یشم وزنمم 75 وتنها مرده خونه هستم.پدرم تاجره و خانواده ی ما جزوه خاندانه بزرگی هستن.یه روز من تنها بودم خونه و داشت بارون میزد.خواهرم از لندن زنگ زده بود و داشتم باهاش حرف میزدم که دیدم بهاره 4 بار اومد پشته خطم.واسم عجیب بود.اخه بهاره تویه خونه نمیتونست با تلفن حرف بزنه.بهاره قدش 178 هست چشماش ابی و موهایه بلوندوزنش 70.اون منو شریکه زندگیش میدونست و همیشه میگفت من بدونه تو نمیتونم.البته از پولم بدش نمیاد.بهاره یه دختره خیلی حشریه وحتی چند بار منو دعوت کرد که برم پیشش ولی من زیرشو کشیدم.حتی چند بارم خواست بیاد اپارتمانه شخصیم اما پیچوندمو فرار کردم.بهش زنگ زدم گفتم مگه خونه نیستی؟ گفت اره خونه هستم اما کسی نیست و همه رفتن تویه باغ و من چون امتحان داشتم نرفتم.گفت من از پله افتادم و سرم شکسته و ترسیدم.میشه بیای اینجا؟ منم حول کردمو گفتم باشه تا 1 ساعت دیگه میام.(ماشینه من بنزه s500 هست)اگه با ماشینه خودم میرفتم جلو دره خونشون تابلو بود.با ماشینه خواهرم رفتم و بینه راه یه کم خرتو پرته مداوا از داروخونه گرفتم.رسیدمو زنگ زدم.گفتم بهاره من جلو درم درو باز کن.درو با ایفا باز کرد.رفتم داخل دره حالو باز کردم دیدم بهاره نیستش.یه بویه خوبی تویه خونه پیچیده بود و انجار همه چی ارومه و سره جاشه و خبری هم نیست.اروم رفتم جلو و دوباره بهاره رو صدا کردم.رفتم جلوتر دیدم وااایی بهاره با یه لباسه واقعآ سکسی از پله ها اومد پایین و هیچ طوریشم نیست.با تعجب گفتم بهاره مگه تو . . .اومد جلو بغلم کرد و اشکش از چشماش ریخت.گفت هیچی نگو رامین اره دروغ گفتم.گفت دعوام کن اما از پیشم نرو.منم دلم تنگ شد و چیزی نگفتم.بغلش کردمو رفتیم کناره شومینه نشستیم.همونطور که چشماش خیس بود یه لبخندی زدو لباشو گذاشت رویه لبام.بیرون داشت بارونه شرشری میزد.بهارهنه بلند شدو گفت رامینم همینجا وایسا تا بیام.من همینطور تویه فکره بهاره بودم که دیدم یه بطر شراب با 2تا لیوان دستشه و اورد گذاشت بعد رفت و کلی میوه خوراکی و پسته و اجیل اورد.اومد نشست کنارم و دوباره همو بوسیدیم.بهم گفت رامین امروز بهترین روزه زندگیه منه.تویه بغله هم نشستیمو شروع کردیم به خوردن.بهاره تا نیمه ی بیشتره بطری با من بود.بعد گفت وای رامین من خیلی توپم.من همهی بطریرو خوردم و دیگه جفتمون از اتمسفر زده بودیم بیرون.گرمم شده بو اومدم بارونیمو در بیارم که بهاره گفت میخوام خودم واست در بیارم.وایساد لباسهامو دراوردن.منم که مسته مست بودم و اصلآ ممانعتی نمیلردم.خودمم بهش کمک کردم واسه در اوردنه لباسم.خالا شلوارم پام بود و یه تیشرت.بهاره اومد منو لموند رویه کاناپه و وایساد باهام بازی کردن.گردنمو میخورد و با دستش کیرمو میمالید.داشتم میمردم.بلن شدم گفتم بهاره دوستت دارم و شروع کردم به خوردنش.بهاره کفت رامینم بغلم کن و برو بریم به سمته اتاق خوابه پدر مامان.منم همین کارو کردم و بغلش کردم.نزدیک بود برم تویه میز که همه چی روش بود.بهارهرو انداختم رویه تخت و لخت شدمو ورتم کنارش.بهاره مست بودو فقط میگف رامین داغونم کن . . .بترکون منو.وایساده خوردنه گوشو گردنش و همینطور لبسشو خواستم در بیارم که در نمیومد وپاره شد.لباسشو بالاخره دراوردم.یه شرتو سوتینه صورتی تنش بود.سوتینشو هم دراوردم و شروع کردم به خوردنه سینه هاش و از رو شرتش کسشو میمالیدم.شرتش شده بود خیسه خیس و منو ردیه سینه هاش فشار میداد.شرتشو دراوردم ووواااییی یه کسه خوشکلی داشت.معلوم بود خیلی بهش رسیده بو.کسش پف کرده بودو سرخ شده بود.یه زبون روش کشیدم که یه ناله از تهه دلش کردو سرمو گرفت.گفت برگرد منم میخوام بخورم واست.69 شدیمو اون با تمامه وجودش کیرمو میخورد.منم داشتم کسشو مثله یه تیکه گوشت قورت میدادم.بعد یه هو با یه صدایه بلنی گفت وای رامین داره میام . . .لرزیدو جیغ زد.ارضا شد بهاره و هنوز داشت کیرمو میخورد.یه هو بلند شدو گفت رامین بکن.برگشت دمر خوابید و من گذاشتم لایه پاش.کیرم به کسش کشیده میشد و دباره حشرش زد بالا.گفت بکن توش.گفتم نه بهاره نمیشه.گفت رامین فقط بکن توش تورو خدا.گفتم میذارم تو عقب.گفت باشه زود باش عشقم.گفت پاره کن کونمو . . .دراز شدم از رویه میز یه کرم بود برداشتمش.اینقدر مست بودم که نفهمیدم اسمش چی بود.یه کم کرم برداشتم و کشیدم لایه باسنش.باسنش تپلو نرم بود.سفیده سفیدبازش کردم کونشو دیدم یه سوراخه تمیزو کوچولو اون وسطه.با انگشت اروم کردم تو که بهاره یه اهه کوچیک کشیدو باسنو داد بالا.یه چند دقیقه بعد دوتا انگشتمو کردم تو که صدایه بهاره دراومد و میگفت وای اه اه اه.گفتم بهاره من کیرم بزرگه اذیت میشی بیخیال بشیم گلم.گفت رامین زود باش بکن تو.من کیره عشقمو میخوام.به کیرم کرم زدمو گذاشتم دره سوراخش.اومدم بخوابم که دررفت از دره سوراخش و رفت لایه لنبه هاش.دوباره گذاشتم و با دستم گرفتمش.سرش رفت تو که بهاره سرشو اورد بالا اما چیزی نگفت.یه کم دیگه فشار دادم که تا نیمه رفت تو و بهاره جیغ زدو گفت ااااااخ خ خ خ خ وووووووااااااااااییییییییییی.کشیدم بیرون که بهاره یه اخه دیگه گفتو بهد گفت رامین دوباره بکن توش ززود باش.دوباره کردم توش و بعد از چند لحظه تا ته رفت توش.بهاره بلشو بغل کرده بودو اه اه اه . . . میکرد.شروع کردم تلم زدن و میرفتو میومد.گرفتمشو بلندش کردم و چهار دستو پاش کردم.کیره به اون کلفتی تویه سوراخه تنگه بهاره بودو من عقب جلو میکردم.کونش واقعآ تنگ بود.داشت ابم میومد که بهاره هم صداش بیشتر شدو گفت رامین بازم دارم میام.منم از این حرفش حشریتر شدمو محکمتر میکردم توش که بهاره جیغ زدو گفت ج ج ج ج اااااااااانننننننننن داره میاد که منم ابم اومدو ریختم تو کونش و بهاره هم با من ارضا شد.کیرمو کشیدم بیرون که دیدم سوراخه بهاره به اندازه یه سکه 50 تومنی گشاد شده و سرخ شده.بهاره خوابید و منم کنارش.یه نیم ساعتی افتادیم رو تختو باهم عشق بازی کردیمو بعد رفتیم تویه وانه ابه گرم خوابیدیم.بعد که اومدیم بیرون دیدم ساعت 4 عصره که گفتم من دیگه برم که بهاره گفت کجا من بخواتره تو نهار درست کردم.وای رفتم سره میزه نهار و دیدم بهاره سنگ تموم گذاشته.نهارو خوردمو بعد بوسیدمشو تو چشماش نگاه کردمو گفتم تو یه افتخاری برایه من.بهاره الان مدیره روابطه خارجه ی شرکته ما هست و من هیچوقت نذاشتم کمبوده مالی پیدا کنه.دوستان از اینکه داستانه منو خوندین سپاس گذارم.به اهورا میسپارمتون.نوشته رامین

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *