وقتی تو دوران عقد مردم منو کرد

0 views
0%

سلام. سما هستم. 20ساله.نزدیکه یک ساله ک عقدکردم.قدم 170.وزنم 60.پوست سفیدبا موهای مشکى لخت. چشمای درشت مشکی. سایزسینه هام 85. مردم هادی 25سالشه.قدش حدود 185.سفید.اندام پر ورزشکاری. چهره ی خیلی جذابی داره. با اولین نگاه عاشقش شدم.اونم باراول ک منو دید پسندید و بعد یک ماه رفت و آمد عقد کردیم. حدود سه ماه ازعقدمون میگذشت ک روز دختربود و من درجریان نبودم اما از یک هفته قبل هادی برنامه ی مسافرت ب یکی از روستاهای ایران ک پدرشوهرم اهل اونجاس و باغ داره رو چید. قرارشد بعد ازظهرحرکت کنیم.با اینکه عقد کرده بودیم اما خانواده هامون تو رفت و آمدهامون سخت نمیگرفتن. ما هم برای بار اول قرارشد ب مسافرت بریم.وقتی رسیدیم هوا ی کم تاریک شده بود. رفتم داخل خونه و مانتو و شالمو درآوردم و سریع رفتم تا شام دست و پا کنم.هادی هم پشت سرمن با وسایل اومد تو.ی تاپ سرخابى ک وسط دو تا سینم باز بود با ی شلوارجىن تنگ تنم بود. وقتی اومد و منو دید ک مشغول کارم داشت نگاه میکرد چند بار سنگینی نگاهشو حس کردم. تا ی دفه نگاش کردم و گفتم چیه؟نگاه میکنی؟بیا ی کمک بکن. گفت چشم همسرم. اومد تو آشپزخونه و منو چسبوند ب اپن و ازپشت بغلم کرد. دستاشو حلقه کرد دورکمرم و گردنمو بوسىد خودمو تو بغلش چرخوندم و هلش دادم و گفتم نمیخوام کمک کنی.برو بذار ب کارم برسم. وقتی با ی خنده ی پرازشىطنت ازآشپزخونه رفت بیرون ی دفه از تصور ی فکر دلم ریخت. آخه تا اون روز من و هادی رابطمون خىلى سطحى بود و تا اون موقع موقعىت خاصی برامون بیش نیومده بود.بعد شام جلو تلویزیون درازکشىد ک دستشو درازکردو با نگاه اشاره کردک برم رو دستش بخوابم. منم ک تشنه ی آغوش گرمشم همیشه. رفتم و خودمو انداختم توبغلش. تلویزیون و خاموش کرد و بعد با برگشت طرفم و با ی نگاهی سرشارازعشق و شهوت بود نگام کرد و محکم بغلم کردوسرمو چسبوند ب سینش. بعدشروع کرد ب بوسیدنم و نوازش کردنم. وبعد با ی حرکت دستشوگذاشت پشت کمرم و منو چسبوند ب خودش. کیرش از بس سفت شده بود داش شلوارجینشوپاره میکرد. من از اضطراب داشتم سکته میکردم اما منم حسابی حشری شده بودم و هیچ مدلی دلم نمیخواس خودمو ازش جداکنم.صورتمو گرفت طرف خودش شروع کرد ب بوسیدن لبم و بعد گفت روزت مبارک همسرگلم. بعد شروع کردب خوردن لبم و بعد دستش رو برد رو کمرم و مالیدن کمرم. بعد از لاى یقه ى تاپم شرو کرد ب بوسیدن سینه هام. تاپمو با ی حرکت درآورد و سوتىنموازپشت بازکرد. و شرو ب خوردن سینه هام کرد. وقتی نوک سینه هامومکىد و گازگرفت دیگه دیوانه داشتم میشدم ک دستشو گرفتم تو دستم توصورتم نگاه کردوگفت جونم نفسم.چى میخواى؟من ک داشتم ازخجالت میمردم سکوت کردم و فقط نگاش کردم. بعد با شلوارمو درآورد. شرو کرداز روشرت با کسم بازی کردن. درگوشم گفت جونم.خیس شده؟؟بعدشورتمو درآوردو خودشم شلوارشو درآورد. کیرش ب نظرم بزرگ اومد. باراول بود کیرشو میدیدم. دستمو گرفت و گذاشت رو کیرش.نمیدونستم باید چکارکنم.شرو ب مالیدن کسم کرد بعد منم سفت کیرشوگرفته بودم تو دستم. آروم اومد روم خوابید و شروع ب لب گرفتن کرد. کیرشو ازبالاتاپایین کسم میبرد.دلم میخواست زودتربکنه تو.گذاشت سر سوراخم آروم آروم هل داد تو ک ی دفه ی جیغ بلنداز دردکشیدم و بغض کردم. کیرشو درآوردپرخون بود.گفت جانم فداتشم؟میخوای دیگه نکنم؟گفتم فقط تمومش کن.اما چون خیلی درد داشتم دیگه نکردتو. برم گردوند و گذاشت لاى پام و ارضاشد.ببخشىد اگرطولانی شد.نوشته sama

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *