ماجرا از اونجایی شروع شد که با خانواده خانومم رفتیم یکی از شهرستانها(اسمشو نمیگم) بعد از رفتن به خونه چندتا فامیل اخر سر رفتیم خونه ماری. شام اونجا دعوت بودیم.ماری یه دختر 45 کیلویی با قد 165 و کلا لاغر بود. من قبل از مسافرت چون ماری قبلا هم دیده بودم و متوجه شده بودم رو من یه حسایی داره خودمو اماده کرده بودم.خلاصه تا از رفتم داخل و چشمم به ماری افتاد شلوارم باد کرد و شانس اوردم شلوار جین پام بود.سر سفره شام هی سر به سر هم میذاشتیمو و خانومم چون من همیشه رفتارم اینجوریه براش عادی بود. خلاصه بعد از شام من رفتم تو اطاقشو اونم چون من اینترنتم خوب بود گیر داد به منو گفت برام تحقیق سرچ کن . منم دیدین بهترین فرصت برای استارت کاره قبول کردم . خلاصه تو اون 2 ساعتی که براش سرچ میکردم هی دستامونو به هوای گرفتن موس یا تکون خوردن روی صندلی میمالوندیم و هیچ کدوممون جرات نداشتیم واضح شروع کنیم مخصوصا اینکه خانومم هی میومد تو اطاقو میرفت. طبق معمول آخر شب نوبت قلیون شد و منم مسئولش.خلاصه من قلو آماده کردم بردم تو اطاق که بکشم دیدم ماری هم اومد گفت منم میخام.کنارم نشستو دستشو گذاشت رو دستمو شروع کرد به مالوندن. منم فقط حواسم به این بود که یه وقت خانومم نیاد.یه چندبار دود قلیونو دادم تو صورتش که بار آخر دهنشو باز کرد دودشو داد تو گلوش .منم از فرصت استفاده کردمو یه پک مشتی زدمو صورتمو بردم جلو اونم منظورمو فهمید لباشو بازکرد که من همزمان هم لبشو ببوسم هم دود بدم بهش که در باز شدو خانومم اومد داخل.وای نمیدونی جفتمون چه حالی شدیم و خورد تو برجکمون. با یه بد بختی قضیه رو جمش کردم تا خانومم متوجه نشد ولی خب ماری هم خیلی خونسرد بود منم چشمم ترسید تو اون چند روز فقط در حد صحبت و مالوندن بود ولی یادمه هر شب که میرفتم حموم به عشقش جلق میزدم.یادم نمیره وقت خدافظی جفتمون حالمون گرفته بود. قرار بود اونا هم چند ماه بعد بیان خونه خانومم اینا و من تو این چند وقت باهاش در تماس بودم اینقدر باهام حرف میزدیم که کار به سکس و از این حرفا رسید و حتی چند بار تلفنی ارضاش کردم ولی یادم نیست سر چه موضوعی قبل از اینکه اونا بیان شهر ما دعوامون شد. خلاصه اونا اومدنو وقتی دیدمش فقط یه سلام علیک زوری کردیم. بدجوری اخم کرده بود شایدم انتظار داشت من منت کشی کنم که نکردم تا خودش شروع کرد و زنگید . منم رفتم از خونه بیرون تا بتونم جوابشو بدم. بهم گفت چته منم گفتم هیچی و شاکی بود چرا تحویلش نگرفتم. چون نمیتونستم زیاد باهاش بحرفم زود تمومش کردمو بقیشو با اس جلو بردم.فقط شانس اوردم اون شب خانومم داشت به مامانش کمک میکرد و حواسش به من نبود وگرنه جرم میداد.تا اخر شب به قلیون و ورق بازیو و اس بازی گذشت تا موقع خاب رسید و منم اصلا فکرشم نمیکردم امشب بتونم باهاش باشم. شب چون طبقه بالا جا نبود اقایون بانوانش کردیم و ما اقایون رفتیم زیر زمین که یه هال داشت با یه اطاق که فقط اطاقش بخاری داشت و چون من گرمایی بودم تو هال خابیدم تنهایی و از هال به اطاق دیدش خیلی کم بود. من داشتم میرفتم زیر زمین یه چشمک بهش زدمو و رفتم خانومم رو بوس کردم رفتم پائین و این اغاز اس بازی ما بود. از همه چیز به هم اس دادیم که یهو اس داد که کاش الان اونجا بغلت بودم منم با پایان پرروئی گفتم خب بیا اونم گفت میترسم کسی بفهمه .اصلا فکر نمیکردم قبول کنه منم بهش گفتم که تنهام تو هال بقیه هم که مثل خر خابیدن . راهنمائیش کردم که جاشو درست کنه تا اگه کسی بیدار شد از خانوما متوجه نشه اون تو جاش نیست.من قلبم داشت میومد تو دهنم که دیدم درو باز کرد اومد زیر پتو. اونم داشت قلبش تند تند میزد. من نوازشش کردم تا اروم بشه یه وقتایی اطاق و بزور نگاه میکردم تا کسی نیاد. لبمو که گذاشتم رو لبش بدنش شروع کرد به لرزش حالا نمیدونم از ترس بود یا از شهوت. فقط یادمه تا دستمو گذاشتم رو سینش لرزشش بیشتر شد و گفت باید بره.گفتم کجا گفت زود میاد.5 دقیقه بعدش اومد گفت دستشویی بوده و فکر کنم چون نازش خیس شذه بود رفته بود بشورش که من متوجه نشم. ایندفه دستمو گره کردم تو دستش و لباشو میخوردم. همش میگفت جووون جووون و میلرزید .زبونش وقتی میکرد تو دهنم خیلی گرم بود . منم یواش یواش دستم رفت زیر تیشرتش و وقتی سینشو گرفتم تو دست باورم نمیشد. ذقیقا اندازه سینه یه دختر 14 ساله کوچیک بود با اینکه 22 سالش بود نگو خانوم سوتین فنری داشته که سینه هاش بزرگتر نشون بدن. چون نمیشد لختش کنم تیشرتشو دادم بالا و سوتینشو دادم پائین که اگرم سوتین نمی بست فرقی نداشت. سینه هاش سبزه بود با نوک کوچیک و خوردنی.وقتی نوکشو کردم تو دهنم موهامو چنگ میزد و داشتم مک میزدم که لزرشش بیشتر و شد و ارضا شد. منم دستمو انداختم لا پاش و با ابش نازشو مالوندم و دکمه شلوارشو باز کردم دیدم شورت پاش نیست نگو رفته بود دستشویی خیلی خیس شده بود از پاش در اورده بود. وقتی انکشتمو کشیدم لای پاش بازومو گاز گرفتو نزدیک بود جاش بمونه بد بخت بشم. شلوارشو دادم پائین با موبایلم نازشو خوب دیدم. با اینکه سبزه بود ولی نازش واقعا ناز بود و لباش کاملا بهم چسبیده اگه کس بچه دیده باشید متوجه منظورم میشید. متکارو دادم بهش بذاره دمه دهنشو شروع کردم به لیسیدن کسش.اینقدر اب از کسش میومد و حال میکرد نزدیک بود متکارو پاره کنه از حشر.کلا جنبش کم بود چون بازم لرزید و ارضا شد منم دیدم اگه ادامه بدم هیچی نصیبم نمیشه شلوارمو در اوردم کیرمو دادم دستش . اول یه کم مالوندش بعدش سرشو اوردم پائین که بخورش که دروغ یا راست گفت بلد نیستم و منم راهنمائیش کردم .دهنش کوچیک بود و براش سخت بود کیرمو خوب بکنه دهنش و چند بار دندوناش بهش مالید و انگشت کرد دیگه نذاشتم ادامه بده بلندش کردمو کیرمو گذاشتم لاپاش ولی چون لاغر بود زیاد حال نمیداد ولی اون اون زیر داشت میمزد از شهوت.من دیدم اینجوری فایده نداره به شکم خابوندمش با انگشت و کرم داشتم سوراخ کونشو باز میکردم و خوب که چرب شد سر کیرمو گذاشتم رو سوراخش ولی مگه تو میرفت؟؟ از بس کوچیک بود دیدم هیچی نمیگه و داره ار درد به خودش میپیچه بیخیالش شدم گذاشتم لای پاش.لمبه های کونش اندازه یه کاسه سوپ خوری بودن.اینجوری بیشتر حال میداد.داشت ابم میومد که یهو صدای عطسه شنیدم . جفتمون خشکمون زد و انگار رو کیرم اب یخ ریختن همونجا خابید. چند لحظه که گذشت دیدم خبری نیست اومدم شروع کنم ولی دیگه مگه این کیره ما بلند میشد؟ اینقدر باهاش بازی مرد تا سردار از خاب بلند شد منم افتادم روش لاپایی عقب جلو میکردم اونم پاشو به هم میالموند ولی مگه این آب ما میومد فکر کنم چون ترسیده بود اینجوری بود.یهو گفتم بدار توش گفتم مگه اپنی گفت نه ولی بذار توش تا ابت بیاد منم دیدم الان اینجوری میگه بعدا شر میشه گفتم نه و اینقدر لای پاش عقب جلو کردم که بالاخره ابم اومد و اونم لبامو بوس کرد رفت. 2 ساعت گذشته بود نزدیکای صبح بود که دیدم یکی داره لبامو میخوره گفتم چرا اومدی گفت خودت اس دادی حالا یا دروغ میگفت یا واقعا خیالاتی شده بود .سینش دراورد از زیر سوتین گفت بخور منم با اینکه اصلا سر صبحی دلم نمیخاست ولی مجبور بودم .اینقدر برام مالوند تا سردار بلند شد خودش گذاشت لاپاش. فقط یادمه که بعد از چند بار بدنمو چنگ زد و ارضا شد و بوسم کرد رفت.صبح داشتم لباسمو عوض میکردم که خانومم گفت جای چنگ کیه منم گفت دیشب پائین با بچه ها کشتی گرفتم جای چنگ اوناست.نوشته کامی جون
0 views
Date: November 25, 2018