وقتی کسش را شخم میزدم

0 views
0%

خیال می کردم داددن وکردن راحته….یه روز تصمیم گرفتم خودمو هدیه کنم به یه کسی که عاشقش بودم …صبرکردم که تولدش بشه…..رفتم سراغش…این که کجا بودیم مهم نیست ..لخت شدن هامون هم مهم نیست….فقط وقتی دستمو گذاشتم روی گردنش تموم تنم داغ شد…دختره خیلی حشری بود ومن زیاد وارد نبودم…کسش رو به کیرم میمالید وحالی به حالیم کرد….منو می خوابوند وبا دستش ازپشت ازلای شکاف باسنم دستشو میاورد جلو وسکس منو میمالیدوووو…خواستم فتحش کنم..تاقبازخوابوندمش وپاهاشو بالا آوردم…له له می زد..چشماشو بسته بود…نو ک کیر سیخ وشقم رو گذاشتم روی کس داغ ولزجش….نفس نفس می زد…موهای کسش ازبالا به صورت یک خط سیاه باریک تا نزدیک تپه بالای کسش میومد هوس کردم موهای کسش رو بکشم.یکی ازموها رو با لبم گرفتم وگذاشتم نفس داغم به کسش بخوره…آروم مو رو با لبم کشیدم .دردش اومد صداش مثل موسیقی بود آبم حاضربود تا این زمین آماده رو آبیاری کنه….کیرم رو آروم آروم کردم بین پاهاش…توی همون سوراخ تنگ تنگی که…وایچه حالی شدم…..چند بارتلمبه زدم …ناله های خوبی میکرد ومی نالید که ….شخم بزن…کسمو شخم بزن…آروم آروم شخمش زدم….بذر پاشیدموبا ریختن آبم توی کسش ، آبیاریش کردم….هنوزم به شخم زدن اون روز که میرسم حالی به حالی میشم…هرجا هست سالم باشه وبرگرده.نوشته 91

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *