سلام دوستای عزیز از اینکه وقت گذاشتید که داستانم رو بخونید ممنونماین داستان کاملا واقعیت بهتره بهش بگم این بخشی از ارزومه و اصلا حرکت سکسی ایی درکار نیست فقط اسم ها مستعارهامیر عشقمه یه شخصیت معروف هست اگه این داستان رو بخونه میفهمه که داستان ما هست و 100منو میکشه چون خیلی تعصبیه؛من رزا تازه وارد 19سالگی شدم و 2سال چند ماهه که با امیر دوستم یعنی از تابستون اول دبیرستان؛من بایه ماجرای طولانی با امیر اشنا شدن من قبل از اشنایی با امیر دختر فوق العاده ترسو بودم وقتی سایه پسر رو میدیدم از ترس پدرم در میرفتم من چون زیاد با پسرا اشنا نبودم خیلی زود عاشق شدم و هستم من امیر رو تاسرحدمرگ میپرستم؛وقتی باهم دوست شدیم دوستیمون مثل بقیه بود معمولی بود امیر سرکار میرفت اس بازی میکردیم اما بیرون نمیرفتیم چون من اهلش نبودم اما امیر هرروز میومد در مدرسه دنبالم بیرون رفتنمون به پارک بعداز مدرسه ختم میشد که جفتمون راضی بودیم خیلی حال و هوای خوبی داشت؛تا این که امیر شغلی رو انتخاب کرد که دیگه دوستیمون مثل بقیه ادما نشد توقع امیر رفت بالا(منظورم واسه بیرون رفتن)امیر عوض شد اما عوضی نشد؛امیر ادم بدی نشد اما مجبور بودیم که ادا باکلاس هارودر بیاریم بیرون رفتن با امیر سخت بود میترسیدم کسی عکس بگیره که پدرم ببینه؛راستی اینم بگم فکرنکنید که امیر وضع مالی توپی داره اونم وضعش معمولیه اما داره عالی میشه که منو میترسونه من فکر نمیکنم که روزی بتونم تو واقعیت لبام به لباش بخوره ما تو این 2سال هم رو بوس نکردیم البته چرا دروغ من 1بار لپاشو که اونم نیم ثانیه نشد بوس کردم؛بزرگترین گناه من و امیر اینه که امیر گاهی اوغات باارنج موقع رانندگی میزنه به سینم که اونم من کلی دعواش میکنم الهی واسش بمیرم اونم هیچی نمیگه فقط میخنده؛اینم بدونید که هرکسی موقعیت امیر رو داشت تاحالا چه کارا که نکرده بود اما من به امیر اعتماد کامل دارم از بچگی تو همون محل زندگی میکرده خیلی امارشو گرفتم همه رو اسمش قسم میخورن به قول خودشون این پسر پاک ترین پسر دنیاست؛معذرت میخوام که این رو میگم اما من خیلی گرمم و چون حتی باامیر حرف سکسی هم نمیزنیم من میام اینجا و این داستانارو میخونم و عکس امیرم رو نگاه میکنم و خودم و اون رو تجسم میکنم خیلی شبا گریه زاری میکنم از این که فکر میکنم هیچ وقت بدستش نمیارم هیچ وقت نمیتونم حس این که لبام رو لباس باشه رو حس کنم؛خیلی سخته عاشقش باشی اما بدونی که بهش نمیرسی همش خیال من تو خیالم باامیر زندگی نیشینم عرق پیشونیشو پاک میکنم ؛اگه روزی بهش برسم از صبح تا شب فقط نگاهش میکنم به صدا نفس هاش گوش میدم؛واسم دعا کنید بهش برسم دعاکنید که ازم نگیرنش میخوام این سکس هایی رو که مینویسن رو من تو واقعیت اما به طوری که محرم هم باشیم باامیرم عشقم زندگیم تجربه کنم؛من جز سکس باامیر نمیتونم به کس دیگه فکر کنم فکراین که کنارم نباشه جاش کس دیگه ایه بغلم کنه نوازشم کنه دیونم میکنه میترسم نسبت به شوهر ایندم سرباشم تو هر رابطه ایی امیر جلو چشمم بیاد اگه یه روز خدایی نکرده از دستش بدم اگه چندین سالم بگذره کوچکترین حسی بهش داشته باشم ازدواج نمیکنم؛سرتون رو درد اوردم مرسی از این که خوندید ببخشید اگه چیز خواستی توش نبود فقط میخواستم بگم که هرکی باهرکی دوسته دلیل نمیشه که سکس داشته باشه دوستی پاک هم وجود دارهمیبوسمتون اما فقط دخترارو…نوشته رزا
0 views
Date: November 25, 2018