پدر کون پسر همسایه رو گایید
تو راه که داشتم بر میگشتم لحظه به لحظه بودن با سونیا رو تو ذهنم مرور میکردم مثل بچه ای که یه آب نبات خوشمزه رو یواش یواش و با لذت میلیسه مبادا که زود تموم بشه . من برام عشقبازی قبل از سکس مهم بود اما اون زود خسته میشد و حشری و دلش میخواست که توش کنم . من سه بار و اون دوبار ارضا شده بود . حس خیلی خوبی داشتم . تو همون راه با چت تلگرام با هم از اولین تجربمون از با هم بودن حرف میزدیم . وقتی برگشتم براش اینترنتی یه لباس فانتزی سوراخدار خریدم و گفتم سری بعد که اومدم اینو بپوش . یه برنامه مالی میخواست که من تو اکسل نوشته بودم . گفت دنبال همچین برنامه ای هستم . گفتم من دارم برات میل میکنم . ولی یه شرط داره . گفت هر چی باشه حاضرم . گفتم من سوراخ کوچولوی صورتی کونتو میخوام . گفت تو حالا ایمیل کن اون برنامه رو گفتم اولش باید بهم قول بدی. گفت باشه بابا ایمیل کن . تولد پسرم بود یه عکس که پسرم رو بغل کرده بودم تو پروفایل تلگرامم گذاشته بودم . اون عکس حالشو خراب کرد . یه خورده باهام سر سنگین شده بود نمیدونم چرا . چند هفته گذشت . ماموریت تهران خورد بهم . یارو صاحبخونه از 350 تومن اجاره رو برده بود 500 تومن . ولی جاش خیلی خوب و امن بود . کارت به کارت کردم و مثل دفعه قبل با خودم وسایل برداشتم و راهی تهران شدم توی راه چندین بار تماس گرفتم پیام داد تو جلسه ام . رفتم وزارتخونه . از اونجا پیام دادم نوشت وقتی کارم تو شرکت تموم شدمیرم اپیلاسیون بعد میرم خونه اجاره ای . بعد از اتمام کارم تو وزارتخونه دوباره اسنپ گرفتم و رفتم همون خیابون اما نیومده بود . سر کوچه وایستادم یه بیست دقیقه معطل شدم . تا خلاصه با ماشینش اومد . منو سوار کرد و با هم رفتیم تو پارکینگ. سرایدار خونه یه پسره جوون افغانی بود .بر خلاف دفعه قبل یه ساک خیلی کوچیک همراه سونیا بود یه خورده هم گرفته بود . روز پرکاری رو پشت سر گذاشته بود یه جلسه کاری سنگین تو محل کارش . مدیر فروش یه شرکت بود . رفتیم تو آپارتمان . یه خورده وسایل برای صبحونه و هله هوله و میوه خریده بودم . گذاشتم تو آشپزخونه و اومدم بغلش کردم و لباشو بوسیدم. بوسه هاش مثل دفعه قبل گرم و آتشین نبود . گفت باید شب برگردم . تعجب کردم . گفتم مگه مهمون دارید خونه؟ گفت حالا برات میگم . آب معدنی نخریده بودم . زنگ زدیم برامون یه باکس آب بیارن . خیلی ساکت و تو خودش بود . آب رو که آوردن لباسامونو کندیم و رفتیم حموم . تو حموم زیر دوش آب داغ بغلش کردم و بوسیدمش .بدنهای لختمون زیر آب داغ تو هم میپیچید همدیگر رو شستیم . کیرم سفت شده بود و بین بدنهای کف آلودمون سرگردان بود . از پشت با لنبرهای لیز و کف آلودش بازی میکردم و دستمو لای لپ کونش میکشیدم و با انگشتم با سوراخ کونش بازی میکردم . بهش گفتم نمیخوای بدهیتو بدی؟ کلی واسه اون برنامه اکسل جون کندم . گفت چرا میدم بدهیمو. الان میخوای ؟. گفتم اگه بدی که بد نمیشه . برگشت و تا پایین خم شد و لای لنبرای نرمشو با دو تا دستاش باز کرد . سوراخ خوشگل و کوچولوی کونش بیرون زد و در دسترس قرار گرفت . یخورده شامپو بچه ریختم و شروع کردم با انگشتام بازش کردن و ماساژدادن سوراخش. با یکی و بعدا که جا وا کرد با دو تا انگشت ماساژش دادم و راهشو کم کم باز کردم . خودش برگشت و با دوش تلفنی حموم کیرمو که کفی بود آب کشید و گذاشت تو دهنش و قوام داد بهش . دو باره برگشت و با دستاش لاشو واکرد . آهسته سر کیرمو گذاشتم رو سوراخش و دوباره شامپو بچه ریختم و فشار دادم سرش بزور رفت درد داشت یه آی یواش گفت . نگه داشتم سرشو اون تو تا یه خورده جا واکنه سینه هاشو از پشت تو مشتم گرفتم و آهسته کمرو جلو دادم کم کم همش تو رفت بازم یه خورده نگهداشتم تا جا واکنه . دیگه تا خایه هام توش بود گرمای داخل بدنشو با پوست کیرم حس میکردم تو ابرا بودم چشمامو بستم و شروع کردم به کمر زدن با لذت و آهسته کیرم میرفت و میومد . خسته شده بود دستاشو گذاشته بود کف حموم که نیافته . تند کردم که آبم بیاد تو بد پوزیشنی بود . آبم اومد و خالیش کردم اون تو . زود بیرون کشیدم . با بیرون کشیدنم یه مقدار آب کمرم با کف از سوراخش ریخت کف حموم . رو توالت فرنگی نشست و خودشو شست . زودتر از من بیرون اومد . من خودمو شستم و بیرون اومد رفتم تو اتاق طبق معمول خودمو خشک کردم وشسوار کشیدم و دیدم تو اون یکی اتاق خواب رفته زیر پتو. پتو رو کنار زدم دیدم لخت زیر پتو دراز کشیده . دستمو کشید و منو انداخت رو خودش . گفتم بابا بذاریه نفس بگیریم . گفت عجله دارم بیا. لباسمو دو باره کندم و لخت رفتم زیر پتو شروع به عشقبازی کردیم . خیلی با عجله عشقبازی میکرد . فکر کردم حشری شده و هنوز تو کسش نکردم . من تو حموم آبم اومده بود اما اون نه. وحشیانه به طرف کیرم حمله کرد و شروع به مکیدنش کرد . داشت میکندش . گفتم چته بابا کندیش از جا . داگی وایستاد و گفت از پشت بذار توش . کمرشو به طرف بالا قوس داده بود تموم کسش بیرون زده بود . فرصت کاندوم گذاشتن نداد . اونقدر لیز و خیس بود که نیازی به هیچ روان کننده ای نداشت . توش کردم و شروع به تلمبه زدن کردم . از بالا رفت آمد کیرمو میدیدم تو کسش . دور سوراخ کونش یه ذره قرمز شده بود . جیغ میزد . از صدای ناله هاش و تشویقش به محکمتر زدن بعد از چند دقیقه آبم اومد . هول هولکی بیرون کشیدم آبمو ریختم رو کمرش . خسته شده بودم در فاصله چند دقیقه دوبار سکس داشتیم . معنی اینهمه عجله رو نمیفهمیدم . کلی برنامه گذاشته بودیم . تو حرفامون راجع به خیلی چیزا صحبت کردیم منجمله کشتی . قرار بود براش راجع به کشتی و انواع اون و فرق آزاد با فرنگی و سایر کشتی های محلی ایران حرف بزنیم . قرار گذاشتیم لخت تو تخت باهاش کشتی بگیرم و چند تا فن رو بهش با اسمش یاد بدم . تموم برنامه هامونو بهم میزد با این عجله اش . قرار بود با یه آهنگ والس بهش والس یاد بدم . رفت خودشو شست و بعدش من رفتم خودمو آب کشیدم و اومدم بیرون . دیدم دوباره زیر لحافه . رفتم پیشش دو باره لحافو کنار زدم دیدم بازم لخته . منو کشید رو خودش باهاش دو باره عشقبازی کردم دستمو گرفت و گذاشت رو کسش . با انگشتام با چوچوله خیسش که سفت شده بود بازی کردم و لباشو تو لبم گرفتم . دهنش یه کم بوی گرسنگی میداد . پاهاشو کاملا باز کرده بود . تند و تند کسشو مالیدم و با دو تا انگشت وسطم که به هم چسبونده بودمش کسشو میگاییدم . کف دستم به لبای کسش سیلی میزد و با شست دستم چوچولشو میمالیدم. ناله هاش عمیقتر شد . بعد یکدفعه بدنش متشنج شد و پاهاشو به هم فشار داد اونقدر مالیدمش تا آروم گرفت . گفت سردمه . پتو رو روش کشیدم و پشتشو به من کرده بود . بغلش کردم دیدم شونه هاش داره تکون میخوره . ترسیدم . صداش کردم دیدم داره بشدت گریه میکنه . گفتم سونیا عزیزم چی شده ؟ اذیتت کردم؟ منو ببخش . برگشت با پهنای صورت خیس اشکش گفت دیگه نمیخوام ببینمت . بدنم یخ کرد . رنگم پرید گفتم آخه چی شده . گفت کارمون اشتباه بود از اول .تو زندگی خوبتو داری یه زن خوب و بچه های خوب و عاشقانه هم دوستشون داری من نمیخوام زندگی به این قشنگی رو بهم بزنم . من نمیتونم کسی رو شریک باشم . گفتم مگه تو قلب یه مرد نمیشه برای دو تا زن جا باشه ؟ گفت نه . زندگیتو بکن . من رو هم فراموش کن و همینطور گریه کرد . گفت با آدمهای زیادی کات کردم اما هیچوقت گریه نکردم . برای همیشه دوستت دارم . اما منو فراموش کن تو خونوادتو داری اما من کسی رو ندارم .هر چه گفتم باشه دیگه نمیبینمت اما رابطه مونو قطع نکن سالهاست به تو عادت کردم . قبول نکرد آروم پاشد و خسته لباساشو پوشید . برای آخرین بار بغلش کردم از گوشیش آهنگ والسی که سرچ کرده بود گذاشت و غمگین ترین والس عمرم رو باهاش رقصیدم . برای آخریم بار بوسیدمش با طعم شور اشکهامون . خداحافظی کرد و منو با یه بهت و غم بزرگ توی اون خونه تنها گذاشت .