پرده شو زدم و دیگه مال من شد

0 views
0%

با سلام خدمت سایت داستان سکسی های عزیزچند سالی هست خاطرات دوستان رو میخونم ..کاری به دروغ یا راست داستانها ندارم ولی با فحاشی رابطه خوبی ندارم ..به هر حال بیاییم سراغ داستان پسری هستم۳۵ساله با قد ۱۸۷ و وزن ۸۰ کلا استایلم بد نیست ..سال ۸۳بعد از خدمت سربازی و حدود ۲۱سالگی با یه دختر به اسم مستعار مرجان که ۱۸ سالش بود و با پوست سفید و کل اندامش روی فرم بود آشنا شدم ..مثل همه جوونا زود به هم وابسته شدیم و با هم روزا را طی میکردیم .کارمون شده بود کنار زاینده رود قدم زدن و حال کردن ..مرجان و …. ۲ تا خوهر بودن که با پدر مامانش زندگی میکرد .اونا اهل یکی از شهرهای همسایه اصفهان بودن که پدر و مادر مرجان مرتب در حال سفر به قشم بودن برا خرید پوشاک برا مغازه پدرش ..خلاصه بعد از چند ماه دوستی یه روز بهم گفت بیا خونمون برا ناهار که من قبول کردم چون خواهرش هم پایه بود و هم من تا اونوقت هیچ سوتی نداده بودم و همیشه حد خودمو میدونستم تو رابطه با مرجان و اونم بهم اعتماد داشت .رفتم خونه و دیدم خودمون ۲ تاییم بهش گفتم خواهرت کجاست گفت رفته خونه دوستش و تا شب نمیاد .ناهار رو خوردیم و قرار شد ساعت ۲ تا ۴ استراحت کنیم چون شاه کس داستان اکثرا از زیر غذا درست کردن در میرفت و اون روز به اصطلاح کیر غول رو شکسته بود و ناهار درست کرده بود .موقع خواب بخاطر اینکه من شلوار جین داشتم رفت یکی از شلوارهای خودشو آورد و داد بمن و پوشیدم و کلی خندیدیم چون کوتاه بود .رفتیم تو رختخواب و قبل از خواب با گرفتن یه لب آبدار و بدون استرس چشمامونو بستیم که چند دقیقه ای که گذشت دیدم مرجان به پهلو خوابید و خودشو داد سمت من .یه شلوار پوشیده بود که وقتی راه میرفت اون لرزشهای قمبلهای قشنگش داشت گیجم میکرد ‌.خلاصه تا اومد سمت من منم به پهلو شدم و اومد روی بازوی من و جای سرشو عوض کرد منم پررویی کردم و اون دستم رو از روی لباس گذاشتم روی سینه اش .صدای ضربان قلبمون داشت گوشمونو کر میکرد تا حالا تو این شرایط قرار نگرفته بودیم و هر ۲مون به این مسئله واقف بودیم .بعد از چند دقیقه که کون خوشگل و خوش فرمش تو بغلم بود و دستم روی سینش دیدم برگشت و فیس تو فیس شدیم .هر دومون خندیدیم و به هم گفتیم چرا اینقدر قلبمون داره صدا میکنه که یه چند لحظه ای شده بود پایه مسخره بازیمون .خلاصه بهش گفتم اینقدر خوش هیکل و ناز هستی که نمیتونم بخوابم .اونم بهم گفت تو هم یه چیزی چسبوندی بهم که نمیزاره من بخوابم .منظورش کیرم بود .شق شده بود و دیگه کاری از دستم بر نمیومد. دیگه علنا راست شده بود .منو به کمر خوابوند و اومد روی شکمم و شروع کردیم به لب خوری .داشتم لذت میبردم با دوتا دستم داشتم از روی شرتش کونشو میمالیدم و گاهی هم میرفتم سراغ کس تپل و نازش که آب ازش راه افتاده بود و شرتش خیس بود رو میمالیدم .همونجور که داشتیم لب میگرفتیم شلوار و شرتشو دادم پایین و بعد هم به سختی و با چندتا جابجایی شلوار و شرت خودمو دادم پایین که تا کیرم رو گذاشتم بین پاهاش رفت روی کسش . دیگه هر ۲ تامون فوق العاده حشری شده بودیم .بهش گفتم من اصلا دوست ندارم تو روشنایی سکس کنیم پاشد پرده ها را تاریک کرد و در اتاق رو بست که اتاق تاریک شد البته نه خیلی تاریک ولی من راضی شدم .من پاشدم و یکی یکی تاپ و سوتین قرمزش رو در آوردم واااااااای چی میدیدم ۲ تا سینه گرد و خوش فرم با سر قهوهای .اینقدر خوشمزه و گرد و مرتب بود که فکر کنم یه ۲۰دقیقه ای فقط سینه هاشو وگردنش رو تو همون حالت خوردم .من همیشه تو رویاهام دوست داشتم دوست دخترمو وایساده حشری کنم و همیشه هم همینکار رو میکردم .من آدم ملاحظه کاری هستم و با زیرکی کاری میکردم که طرف مقابل به درجه ای برسه که ازم خواهش کنه جلوتر برم تو سکس نه اینکه دلخور بشه .یه ۱۰ دقیقه ای کمر و شکم وگردنش رو لیس زدم و سینه های سفیدشو گاز گازی کردم که گفت دیگه بسه روانی شدم و روی پاهام نمیتونم بایستم.خوابیدیم و بعد اینکه با دستمال مرطوب خودشو تمیز کرد 69 شدیم و شروع کردیم به لیسیدن کس و کیر همدیگه .پشیمونم کرد از 69 شدن چون اصلا بلد نبود .با دندوناش کیرمو گایید .منم تا دیدم نمیتونه درست اجرا کنه بیخیال شدم و بهش گفتم به شکم بخواب .یه بالشت گذاشتم زیر شکمش و با آب کسش سوراخ کونش رو باز میکردم البته با کیرم گفت دردم نیاد گفتم نه نمیزارم اذیت بشی خلاصه نصف کیرم هر جور بود رفت تو اون سوراخ گرد و تنگش .خیلی اون داشت اذیت میشد و نمیتونستم لذت ببرم چون دوست نداشتم به خاطر لذت من اشک اون در بیاد چون رفت تو حالت بغض .بهم گفت تو خدا بیخیال کونم شو که من بهش گفتم اوکی پس چیکار کنم که دیدم پا شد نشست روبروم و گفت پرده من ارتجاعیه بکن تو کسم وحشت کردم .کیرم داشت میخابید .ترسیده بودم و نمیتونستم قبول کنم که با اصرارهای خودش و با دلهره اون دراز کشید و به کمر صاف خوابید .کیرم درست شق نمیشد از بس استرس داشتم .دوباره افتادم به جون سینه های خوش فرمش و شروع کردم به گاز زدن و لیس زدن شکم و پهلو ها و گردنش .گاهی هم روی شکمش دراز میکشیدم و یه لب آبدار ازش میگرفتم و کیرمو میزاشتم لای پاش و روی کس خیسش .تا اینکه لحظه موعود رسید پاهاشو داد بالا منم با یه کیر شق و رق رفتم سراغ کس سفید و بدون حتی ۱دونه موی اون .اینقدر این کس اش سفید و خوشگل و خوش فرم بود که نمیتونم وصفش کنم .واقعا کس و کون قشنگی داشت اندامش مثل دخترای تو پورن بود خدا شاهد اگه اغراق کنم ، عالیییییییییی بود اندامش.خلاصه سر کیرمو فرستادم تو و با ترس و دلهره هی عقب و جلو میکردم که اخم کرد و گفت زجر کشم نکن، کیرتو بکن تو کوسم داری زجرم میدی .منم تا اسم کیر و کس اومد از خود بیخود شدم و آروم کیرمو فرستادم تا ته تو کسش .چون قبلش حسابی حشریش کرده بودم راحت رفت توش و خم شدم ودر حالی که ۲ تا دستم رو سینه هاش بود ازش لب گرفتم دیدم یه آخی گفت و خودشو جمع کرد ..ترسیدم و خودمو کشیدم عقب و وااااااااای چی میدیدم خون بهش گفتم پس تو که گفتی ارتجاعی هستی ؟گفت فقط بخاطر اینکه دوستت دارم اینو گفتم بهش گفتم خاک بر سرت گفت کس مال خودمه و دلم میخاست .خواهش میکنم ضد حال نزن ،بیخیال .یه چند لحظه ای منگ بودم که خودش پاشد دستمال آورد و هر ۲ تامون رو پاک کرد و اومد سمتم و شروع کرد همزمان لب خوردن و گفتن اینکه آخ جون تو دیگه راحت کسم رو میکنی .و منم دیگه راحت بهت کس میدم .من از طرفی گیج بودم و از طرفی مات و مبهوت اون کس و کون و سینه هاش و خوشحال که این کس دوست داشتنی دیگه راحت میشه گاییده بشه توسط کیرم .خلاصه بازهم همون حالت شدیم و شروع کردم به آرومی کس کردن و سینه مالیدن و لب خوردن و سینه خوردن .من معمولا دیر آبم میاد که اینم از خوش شانسیمه بعد حدودا یه ۱۰ دقیقه کس کردن تو همون حالت بهش گفتم به شکم بخواب و بالشت رو گذاشتم زیر شکمش و آماده شدم برا استارت دوباره .شروع کردم به کردن کسش البته از پشت .وای وای وای حتی هنوز که یادم میاد شق میکنم براش که اینقدر کونش خوش تراش و کسش به اندازه پف کرده تازه اومده بود بالاتر .. .از سر و کولش بالا میرفتم مثل وحشیا شده بودم یادم رفته بود که چند دقیقه پیش ناراحت پرده زدنش بودم .اینقدر اون لحظه لذت بخش بود که هر موقع تا نزدیک ارضا شدن میرفتم کیرمو تو کسش نگه میداشتم تا حسم بره خلاصه بعد مدتی که خوب گاییدمش و بعد از اینکه چندین بار زدم رو اون باسن خوشگلش و اینکه همش ازش میپرسیدم چیکارت دارم میکنم چون من عاشق حرف زدنم تو سکس میگفت داری کسمو میکنی ،پارم کردددددددددددی ،کسم دیگه مال تو شد ،دیگه سایز کیرت شد ،منو بکن .بکن عزیزم و ….. خیس عرق شده بودم و از عرقهای من کمر و باسن شاه کس داستان خیس شده بود . دیدم داره آبم میاد که با چند تا تلمبه آبم اومد و تموم آبمو خالی کردم از پشت سرش تا گودی کمرش با دستمال پاک کردم و پاشدیم باهم رفتیم حمام .اینم از داستان من که ناخواسته و بدون آگاهی و اعتماد به حرفش پرده مرجان خانم خوش کس و کون را زدم .امیدوارم بپسندید اگه دیدم مورد قبول دوستان حشری بود و تونسته باشم کیراتون رو شق و کس هاتون رو خیس کرده باشم از یه سکس دیگمون که از کون کردمش و تازه فهمیدم باید چطور اون کون خوشگلشو بکنم براتون مینویسم ..بدرود دوستان نوشته کریم

Date: June 27, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *