پسر لاشی

0 views
0%

بيتا هستم18 سالمه.خاطره اى كه تعريف ميكنم دقيقا يك سال پيش اتفاق افتاد.ما يه همسايه داريم كه پسرش به لاشى بودن معروفه و اغلب دخترا ميشناسنش.اسمش پورياست و ٢١سالشه.هميشه تو كوچه ميديدمش و محل نميذاشتم. يه بار با ماشينش دنبالم افتاد. ميخواست شماره شو بهم بده اما من طفره ميرفتم. ازم خواست حفظ كنم شماره رو.اينقد روند بود كه ناخواسته حفظ شدم.راستش تصميم گرفتم يه شب كه با دوستام جمع ميشيم با خط يكى از بچه ها اذيتش كنم.گذشت تا چند ماه بعد من با دوست پسرم دعوام شد و به هم زديم.خيلى ناراحت بودم. اون روز وقتى داشتم ميرفتم خونه تو ماشينش ديدمش.بهم نگاه كرد و با دستش اين علامتو فرستادبهم زنگ بزناين بود كه من تحريك شدم بهش زنگ بزنم و چون كه تازه از يه پسر جدا شده بودم حس كردم اينجورى ميتونم انتقام بگيرم.بهش زنگ زدم و همون روز قرار گذاشتيم.رفتارش خوب بود و بلد بود دخترا رو جذب كنه.منم اون موقع اصلا به عاقبت كار فكر نميكردم همون روز اول ازم لب گرفت تو ماشين.يه بار با ماشين دوستش اومد سرقرار.اول نفهميدم چرا،اما وقتى جفتمون عقب نشستيم و بغلم كرد فهميدم امروز از اون روزاستازش خواستم ولم كنه چون امكان داشت از تو ماشيناى ديگه ديده بشيم امابهم اطمينان داد كه شيشه دوديه و كسى نميبينه، دوستشم كه از خودهلبشو گذاشت رو لبام. داغ بود و نفساى كوتاه و داغشو رو صورتم حس كردم.لب همديگه رو خورديم. استاد بوددستشو از زير مانتو و سوئى شرتم برد رو سينه هام. حالش حسابى بد بود. منم همينجور.داغ داغ بودم. دستمو بردم رو شلوارش و كيرشو كه سفت شده بود از روى شلوار ماليدم. ازم خواست كمربندشو باز كنم و كيرشوبيارم بيرون. واسه اولين بار كيرشو ديدم. زياد بزرگ نبود اما سفت و سفيد بود.خوشم اومد. گفت بخور اما نميخواستم بخورم.تو ماشين بوديمو دوستشم بود.بهش گفتم اينجا نهاونم از خدا خواسته گفت پس بريم خونه خودمون.خونه هامون نزديك بود و ميترسيدم كسى ببينه اما گفت با ماشين ميريم تو پاركينگ و كسى نميفهمه و دوستشم بعد از پياده شدن ما ميره.تو اتاقش ربروش وايساده بودم.تو چشمام نگاه كرد و شالمو در آورد. موهامو باز كرد و لبشو گذاشت رو لبام.حالش خيلى بد بود.كمربندش هنوز باز بود. لبشو گاز گرفتم.خنديد و شروع كرد به در آوردن بقيه لباسام.يه چيزى ميگفت نبايد بذارم اما بدنم شل بود و هوسم كلافه م كرده بود.منم زل زدم تو چشماش و شرو ع كردم به باز كردن دكمه هاش.رو تختش دراز كشيده بودم و داشتم پشتشو چنگ ميزدمگردنمو كبود كرده بود. حالا جفتمون فقط شرت تنمون بود.داشتم كيف ميكردم. سينه هامو با يه دست ميمالد و با يه دست ديگه سعى ميكرد نذاره با پنجه هام زخميش كنم.كيرشو از رو شرت فشار ميداد رو كسم. باعث ميشد ديوونه بشموقتى شروع كرد به خوردن سينه هام حس كردم دارم ميرم بالا.بعد از روم بلند شدو جلوم كنار تخت ايستاد.فهميدم و سريع دست به كار شدم.شرتشو در آوردمو كيرشو كه با زاويه 90درجه ايستاده بود كردم تو دهنم. بوش تحريك كننده بود. چند دقيقه كه ساك زدم و از شنيدن آه و اوهش لذت بردم؛دست كشيدم تا اون بهم حال بده.نذاشتم واسم بخوره چون روز آخر پريودم بود. (دفعه بعد خورد)شرتمو در آورد و كيرشو گذاشت رو كسم كه حسابى ليز شده بود. خودش ميدونست كه نبايد از كس منو بكنه. يه كم كه با كيرش كسمو ماليد و حسابى بردم بالا، پاهامو جفت كردم كه لاپام بذاره.شروع كرد تلمبه زدن.پاهام به همچسبيده بودو حس ميكردم كيرش الان منفجر ميشه. حسابى خيس بودمو كيرش خوب بين پاهام بالا پايين ميشد.كيرش ميخورد به كسم و حسابى بهم فاز ميداد.احساس ميكردم تك تك سلولاى بدنم دارن لذت ميبرن. بعد ارضا شدم.همون موقع كيرشو از بين پاهام در آوردو آبشو خالى كرد رو شكمم.اومد كنارم دراز كشيد و لپمو بوسيد.بعد يه دستمال از ميزعسليش برداشت و شكممو تميز كرد. بازم بوسيدم.دو هفته بعد وقتى دوست دختر فابش شمارمو از تو گوشيش برداشت و باهام تماس گرفت،يعنى بعد از دومين حال كردنمون،باش بهم زدم.نوشته بیتا

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *