پسر هرزه

0 views
0%

تقریبا اواخر دی ماه بود كه دوستم راجعبه یه پسر كه اسمش علی بود باهام حرف زد گفت مرده خوبیه نمیدونم چرا قسمت اینجوری خواست كه ما همو تو خونه دوستم ببینیم بعد از یك ماه كه دوستم ازش تعریف كرده بود دیدمش من اون موقع پیش دانشگاهی بودم اون یه سال بزرگتر بود همون دفعه اول سره یه بازی مسخره ما رَونه اتاق شدیم بقلم كرد و من و انداخت رو تخت كاملا حشری شده بود ازم لب میگرفت و بدنش میلرزید خوابوندمش رو تخت و لب گرفتنم و ادامه دادم دیگه تحمل نداشت ولی نذاشتم كه باهام سكس كنه من ازش خوشم اومد و رابطه ما ادامه پیدا كرد همدیگرو میدیدیم ولی دیگه بهم كاری نداشتیم علی سرد و مغرور بود یه بار كه رفته بودیم خونه دوستم رفتم تو بغلش خوابیدم شروع كرد كرم ریختن و با سینه هام ور رفتن منم خیلی ریز دستم و میكشیدم رو كیرش حشری شد و محكم فشارم داد تو بغلش لختم كرد وحشیانه شروع كرد لب گرفتن و مالوندن من منم گردنشو خوردم و همینجوری لبامو كشیدم رو تنش رفتم سمت كیرش براش ساك زدم میخواست سكس كنیم كه بازم نذاشتم چون دختر بودم نمیخواستم پرده ام بره ازم ناراحت شد ولی بازم رابطمون ادامه داشت كه یهو فهمیدم دوست دخترش كه اسمش سمیرا ست برگشته فكر میكردم كه منو میزاره كنار و دیگه منو نمیخواد اما بازم زنگ زد به من همو دیدیم اومد خونمون اون عاشقم نبود هیچوقت حسشو درك نكردم از در اومد تو بوسم كرد شروع كردم ازش لب گرفتن بردمش سمت اتاق انداختمش رو تخت نشستم رو كیرش و شروع كردم لباسامو در اوردن خیلی زده بود بالا و تحملش داشت تموم میشد واسش ساك زدم و سیخ كرد برم گردوند گفت ایندفعه دیگه نمیتونی جلومو بگیری و كرد تو یه جیغ بلند كشیدم دستشو گذاشت جلو دهنم شروع كرد تلمبه زدن من خیلی دردم گرفت ولی سعی كردم فرار نكنم و چیزی نگم میزد رو سینه هامو من چنگش مینداختم بعده بیست دقیقه ابش اومد و لباساسو پوشید رفت ولی بازم زنگ میزد و سكسای ما ادامه داشت الان هم منو داره هم دوست دخترش رو واقعا نمیدونم كه این چه رابطه ای شده من دو دلم و دارم خسته میشم .نوشته افسانه

Date: January 10, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *