سکه های شاه ولایت دست از پا دراز تر به خونه پدریشون بر گشتند . من سودابه 23ساله وداداش ساسان 25 ساله پس از یه سال زندگی متاهلی ناموفق دوباره مجرد شدیم . تو این جفت طلاقها میشه گفت که به نوعی مردها مقصر بودند . برادرم که از همون عزبی دنبال خوش گذرونی و تفریح بود شوهر منم یه آدمی مثل برادرم . منتها من یه خورده تحملم از خانم برادرم کمتر بود . تحت تاثیر این داستانهای سکسی تو اینترنت گفتم حالا که مردم شب و روز داره بهم خیانت می کنه منم برم یه لاس خشکی بزنم .. فقط یه دوست پسر پیدا کردم که تلفنی باهاش صحبت می کردم و گاهی هم که وضع خراب بود با هم چت می کردیم . شایدم کار که به اونجاها می رسید حاضر می شدم کس و کونمو هم بهش بدم ولی حالا که نرسید می تونم بگم پاک پاک بودم که مردم طلاقم داد . گند قضیه در اومد وآقا جناب با این همه دو ست دختر و خانم شوهر داری که باهاشون رابطه داشت گیر نیفتاد و این یه صحبت معمولی با یه پسر غریبه شد بلای جونم و شوهر کس کش غیرتی منو طلاق داد البته هر دوتا راضی بودیم تو این یه سالی فقط ده دفعه منو گاییده بود که هفت تاش مال هفته اول بود . شوهرمی خواستم چیکار ؟؟.میرم خونه پدر بالاخره یه خانم مرده ای یه پیرمردی یه کس خلی اگه هم نشد یه خیار بادمجونی که پیدا میشه باهاش حال کنیم . چسبیدم به اینترنت و ماهواره و از این سرگرمیها . از بس که داستان سکسی خوندم و فیلم سوپر دیده بودم روم باز شده بود . داستانهای خانوادگی سکسی فامیلی هر چند همه شون کشک و خیالیه و شاید سالی چند تا از اینا توی جامعه اتفاق بیفته و اونم نه به این صورت ولی خیلی وسوسه شده بودم که به برادرم یه حالی بدم . هر چی خودمو ردیف می کردم و لباسای جور واجور می پوشیدم توجهی به من نمی کرد . همه تو خونه طوری می گشتیم که انگار تو ساحل دریاییم . یه خونه ویلایی کلنگی هم تو تجریش داشتیم که از مرحوم پدر بزرگ به پدرم رسیده بود وگرنه پدر با این شغل معلمی و مادر با شغل خونه داری عمرا اگه خونه بخر بودن . داداشمم که یه بقالی کوچولو همین دو رو برا داشت که اگه نمی گفتیم سوپریه بهش بر می خورد . یه خورده هم سود سپرده ای رو که از پدر بزرگ به پدر رسیده بود خرج خونه می کردیم . بگذریم بریم سر اصل مطلب . بد جوری تو نخ این داداشه بودیم . پدر عباس یه شب رفته بود کرج که با دوستاش خوش باشه و قرار بود که شبو هم خونه نیاد . اینو هم بگم که پدرم با این که یکی دو سال مونده که به پنجاه برسه و یه پنج سالی هم از مادر بزرگتره ولی خیلی جوون و خوش تیپ نشون میده . تصمیم گرفتم که شبو وقتی مادر خوابیده برم سراغ برادر و هر طوری شده راضیش کنم منو بگاد . دیگه نمی تو نستم تحمل کنم . خوندن این داستانهای سکسی هم ذهن و روان و حتی پایان جسم ووجودمو آماده کرده بود تا خودمو خیلی راحت در اختیار برادرم بذارم . خودمو زدم به خواب که کسی سراغ منو نگیره . وقتی مطمئن شدم هیچ صدایی نمیاد و همه خوابن از اتاقم خارج شدم و درو هم قفل کردم که اگه یه موقع با ساسان مشغول شدم و مثلا مادر خواست بیاد اتاقم سر کشی نتونه متوجه شه که من نیستم . در اتاق ساسان باز بود ولی اثری ازش نبود . رفتم هرچی تو حیاط گشتم پیداش نکردم . مرغ از قفس پریده بود . معلوم نبود نصفه شبی رفته بود کدوم خونواده رو بد بخت کنه . ناامیدانه بر گشتم که بگیرم بخوابم یهو از تو هال که رد می شدم از تو اتاق خواب مادر یه صداهایی شنیدم رفتم گوشمو به در چسبیدم صدای پچ پچ مادر و ساسان بود . نکنه دزد اومده باشه . یک درمیون می فهمیدم که چی میگن . همینو فهمیدم که در مورد اطمینان از خواب بودن من دارن میگن و از قفل بودن در ..یه لامپ فلورسنت یا به اصطلاح خودمونی مهتابی تو هال روشن بود و تو اتاق خواب مادر هم همین طور . از سوراخ کلید نگاه کردم . خوب و واضح نمی تونستم ببینم . حرکتشون یه جا نبود . فقط می دیدم ساسان دهنشو گذاشته رو کس مادر زیبنده و مامانو وادار به ناله کرده . صدای ناله مادر بالا رفته بود و یه خورده واضح تر صحبت می کرد .-جوووووووون ساسان کوسسسسسسسسمو بخور گازززززززشششش بگیر همش مال تو .. کاشکی می تونستم از نزدیک برم جلو و شاهد این صحنه های هیجان انگیز باشم . نه این وضع دیگه قابل تحمل نبود . پریدن به وسط اونا و عیششونو کورکردن هم صحیح نبود و اونا رو کینه ای می کرد . من باید طور دیگه ای زهر خودمو بریزم باید پدر رو تحریک کنم و اونو وادار به تلافی کنم . من هر جوری شده باید امشبو به کیر برسم حالا مال برادر نشد مال پدر . ساسان نامرد درسته که مادر ازم تپل تره ولی من جوون تر و تازه ترم . شاید زیاد عشوه گری نکرده کلاه سرم رفت . زود از محل حادثه دو رشده و زنگ زدم به پدر که چه نشستی بیا که اتفاقی ناموسی داره تو خونه میفته اگه نجنبی زنت از دستت میره یعنی از دست که رفته واسه این که هم مضطربش کنم هم مضطرب ترش نکنم بهش گفتن پدر جون راستش اونو ساسان دارن با هم سکس می کنن بی سرو صدا بیا خونه باهم میریم مچشونو می گیریم .من با توام بابایی . هواتو دارم . باید تلافیشونو سرشون در بیاریم . اگه بخوای جبران کنی کمکت می کنم .چه جوری ؟؟-حالا تو بیا یه جوری حلش می کنیم . خون پدرو به جوش آورده بودم . خدا کنه بکش بکش نشه و این کس و کیر یه فتنه دیگه ای به راه نندازن . دوباره رفتم پشت در ایستادم و از سوراخ خوب ورانداز کردم . آخ دیگه بیحال بیحال شدم . مادر قمبل کرده بود و ساسان هم کیر خر مسلکشو گذاشته بود تو کس مامانو تند و تند می کردش و در می آ ورد . دستم رفته بود لای شورتم و بیحس فقط به صحنه نگاه می کردم -مامان زیبنده من فقط تو زیبنده منی . مادر قرصاتو که ول نکردی دلم میخواد بازم آبمو بریزم تو کوسسسسست -ساسان جون من که بهت گفتم پدرت خودشو کشت واسش قرص نخوردم ولی واسه این که تو کمرت سبک شه با کوسم حال کنی همه کاری واست می کنم . دیگه خیلی بلند بلند صحبت می کردند . و ساسان هم تند تند مامانو می گایید . همینو فهمیدم که مادر ارضا شد و برادر هم آب کیرشو ریخت تو کس مادر . همه این صحنه هارو کلی می دیدم . بعد هم متوجه شدم که کیر ساسان هم رفته تو دهن مادر و اون داره واسش ساک می زنه . یهو نمی دونم چه طور شد که صحنه قطع شد .اولش مامانو دیدم که تنها شده بعد اونم غیبش زد و یهو صدای کلیدی شنیدم و باز شدن در اتاق و تا برم فرار کنم در باز شد و پرت شدم تو اتاق خواب مادر اینا . به جای این که اونا خجالت بکشن من داشتم آب می شدم . آخه فضولی و جاسوسی و تفتیش تحت هر شرایطی خیلی بد و ناپسندیده و غیر قابل توجیهه . -به ..خواهر گلم زیارت قبول خوب دید زدی ؟؟حالت جا اومد ؟؟دوست داری به جای تماشا چی بودن هنر پیشه بشی ؟؟اومد طرف من و منم که غافلگیر شده بودم نمی دونستم چیکار کنم و قصد فرار داشتم که افتاد روم . خوشم میومد که به زور دنبالم باشه . ولی وجود مامانو اضافه می دیدم . دست و پا می زدم . اون خواست دگمه های بلوزمو به زور باز کنه که نتونست با فشار پاره اش کرد و از تنم در آورد . سوتین منو هم با خشونت بازکرد و چند تا سیلی هم به من زد . من کیییییفففففف می کردم ولی مقاومت الکی هم می کردم تا به این شیوه خود ادامه بده . شلوار منو هم به زور از پام کشید و درآورد و با شورت منم همین کارو کرد و بازم قصد فرار داشتم که کمر منو گرفت و گفت جنده لاشی حالا واسه ما فالگوش وای میستی و جاسوسی مارو می کنی .؟؟جوابتو الان با این کیر کلفت و درازم میدم . کمر و کونمو بالا آورد و بدون این که وسط کون و لاپامو باز کنه کییییییررررشو یک ضرب گذاشت تو کوسسسسسم -جنده بچه کونی این که آماده آماده بود تو کیر می خواستی یک شب دیگه میومدی بهم می گفتی . از اون طرف مادر هی قر قر می زد حالا نو که اومد به بازار کهنه شده دل آزار ؟؟-مامان این دخترته . کوسش میخاره . تقصیر نداره یه خورده ادبش کنم دوباره میام پیشت . کیرم که فرار نکرده تازه آدم که به دخترش حسادت نمی کنه . هر چی باشه خواهر و برادر به گردن هم حق دارن . از حرکت سریع کیرررررشششش توکوسسسسم فوق العاده لذت می بردم -ساسان منو بکن همین جوری بذار تو کوسسسسسم خیلی خوبه بذار این نصفه شبی جیغ بکشم به همه بگم کییییییییرررررررر می خوام داداشششششششی خیلی وقته کوسسسسسسس من منتظر همچه فرصت و همچه کیییییییررررررریه .-زودتر اینو می گفتی . منم چشام مدتیه که دنبال تو و کوسسسسسسته -راست میگی ساسان ؟؟-به جون مادر به کون و کس تو و مادر قسم راستشو میگم . پس تا میتونی منو بککککن جرررررررم بده پارررررررم کن من الان حشری حشریم . یه پرس باید منو بکنی . بعد بری سراغ مادر . تازه اون یه بار ارگاسم شده . نوبتی هم باشه دیگه نوبت منه . ساسان دیگه منو وحشیانه نمی کرد این بار داشت عاشقونه منو می گایید .-واییییییی چه صفایی می کنم سودابه دو تا کوسسسسس و کوووووووون مفت و مجانی -یعنی ما این قدر بی ارزشیم ؟؟-نه منطورم این نبود منظورم این بود که حی و حاضر و آماده تا شما دو تا هستین من چرا بی خود خودمو تو خیابونا علاف کس کنم .-آبجی من فقط از کاندوم ماندوم بدم میاد دوست دارم آبمو بریزم تو کوسسسسسسست -امروزه رو چون تازه از شر پریود خلاص شدم عیبی نداره از ماه دیگه مث مادر واست قرص می خورم -قربون تو خواهر چیز فهم بشم .از فردا پس فردا تا دوره بعدی فقط می ریزم تو کونت . تازه یادم اومد که پدر با شمشیر میر غضب تو راهه . مادر که با دیدن سکس بچه هاش داشت با خودش ور می رفت و منتظر نشسته بود و ساسان هم جفت سینه هامو چسبیده و کیرشو با حداکثر فشار ولی عاشقونه به کس من می کوبید وبه اوج شهوت رسیده بودم بعضی جاهاشو فکر می کردم کوسم از وسط داره دو تیکه میشه .-ساااااسااااااان ولم نکن ولم نکن همین جوری خوبه سیستمو به هم نزن . کیییییرررررررتو با فشار بزن خوبه خوبه خوبه یه کم دیگه جااااااااان اهههههههه کوسسسسم خالی کرد ریختمش جووووووووون ساسان هم معطل نکرد و با چند تا شلیک ریخت تو کس تشنه ام . هنوز فرصت نشده بود که اب کیر ساسانو از دورو بر کوسم پاک کنم که پدر عباس عبوس شده پس از دوساعت مثل اجل معلق سر رسید به به به به خانواده با ایمان ونمونه من .بد که نمی گذره . زنیکه جنده لاشی پتیاره یه عمره که هواتو داشتم . اگه نیاز داشتی بهم می گفتی بیشتر بهت می رسیدم اگه کیر من کفاف تو رو نمی کرد می گفتی دو پینگ می کردم . یه جوری سفت تر و دراز ترش می کردم . پسر تو خجالت نمی کشی حیا نمی کنی ؟؟زنتو که نتونستی نگه داشته باشی . حالا اومدی رو ننه ات سوار شدی ؟؟واما تو سودابه از تو یکی دیگه انتظار نداشتم زنگ می زنی که بیام و غافلگیرشون کنم و اون وقت هم می خواستی جبران کنی برو اول آب کیر داداشتو از رو کوست پاک کن بعدا کس شر بگو . خیلی ناراحت شده بودم . احساسات پدر جریحه دار شده بود . نباس می ذاشتم از در بره بیرون . یهو دیدم سه سوته خودشو لخت کرد و افتاد روم . با خشونت هر چه تمامتر هم افتاد روم .-زیبنده ببین منم دارم دخترتو دخترمو می کنم تا ببینی . می تونی با دیدنش کیف کنی . پدر قوی هیکل منو انداخت زمین و در جهت عکس کس دادن قبلی داشتم کس می دادم . این بار رودرروی کس کن قرار داشتم . منو انداخته بود رو زمین دو تا دستامو محکم داشت و کیرشو تا ته محکم فرو می کرد تو کوسسسسم و در میاورد -اوووووخخخخ پدر پدر جووووون باباجونم دردم گرفت یواش تر باور کن من می خواستم وقتی اومدی خودم کس و کون ناقابلمو تقدیمت کنم . ساسان افتاد روم و نتونستم کاری بکنم . باورکن تقصیری ندارم -ولی تو حالتو کردی -چیکار می کردم کییییییییررررره دیگه مردم که سرحالم نمی کرد . دوستت دارم پدر از این به بعد هر وقت دوست داشتی مال توام .منو بکن . کوسسسسسسم مال تو کووووونننننم مال تو همه جام مال تو . تو اگه بخوای دیگه طرف ساسان هم نمیرم .(این یکی رو تعارف می کردم )بابا عباس اروم شده بود .حالا اونم داشت عاشقونه کوسسسسسسمو می کرد .-بابا جوووووووونم کوسسسسسسسم آب شد آبش ریخت اومد بیرون حالا آب تو رو میخواد بابایی آب کیر تو رو میخواد .-فدای دختر گلم میشم ساسان کیر به دست منتظر بود تا یه رحمی بهش بشه . چشاش به سوراخ کونم بود . کسی به مادر تو جهی نمی کرد. پدر هم همینو می خواست . و می خواست لجشو در بیاره . یه رودستی هم به ساسان زد . آب کیرشو که تو کوسم خالی کرد از ساسان خواست که بره زیر من . منم قمبل کنم و یه گارد تقریبا سگی بگیرم و اونم یعنی پدر از پشت رو کونم سوار شه و بذاره تو سوراخ کونم . ساسان سگرمه هاش رفت تو هم -بابا کس که بیشتر حال میده -پس حالشو ببر من که رفتم طرف کون . سوراخ کونمو با کرم آماده کرد و خیلی ملایم و جنتلمنانه کیرشو گذاشت بره تو سوراخم . از اون طرف ساسان موشک زمین به هواشو می فرستاد تو کوسم . دو تایی منو محاصره کرده بودند . خودم قاطی کرده بودم . نمی دو نستم کدوم کیر بهم لذت بیشتری میده .-سودابه دخترم چند ساله که همچه کیفی نکردم . خیلی باحالی دخترم .-بابا جونم من دیگه شوهر نمی کنم . تو مردم باش . میخخخخخوام که فقط و فقط کیییییییررررررررتو بالا سرم باشه تاج سرم باشه -تو ملکه منی دخترم کوسسسسسستم تاج سرماست -دوباره بگو پدر -کوسسسسسستم تاج سرماست . از اون ورم به کمک گاییدن ساسان یه بار دیگه ارگاسم شدم و اونا هم آبشونو ریختن تو کس و کونم . مادر یه گوشه ای کز کرده و بغضش در حال تر کیدن بود . لبمو گذاشتم رو لب بابایی و گفتم بریم از دلش در بیاریم اگه اون نبود ما امروز این محفل گرم خانوادگی ضربدری ماراه نمی ا فتاد . سه تایی رفتیم طرف مادر و نازشو کشیدیم و دو دقیقه نشد که ردیف ردیفش کردیم . پدر عباس گذاشت تو کوسش و ساسان کون دوست هم از عقب کرد تو کونش . منم با سینه های مادر ور می رفتم تا بیکار ننشسته باشم .و مامانو هم ردیف ترش کنم . دستمو از سینه های مادر به کمرش رسونده تا پدر کارشو راحت تر انجام بده .-عباس منو بخشیدی ؟؟-اگه نمی بخشیدمت که دونفری کس و کونتو هوا نمی دادیم . از این به بعد باید همین جور محفل ما گرم و دوستانه باشه .-عباس بازم بگو که کوسسسسسم ضعف رفت . دیگه همه چی متنوع میشه . الان هرکدوممون دوتا زوج داریم -آره عزیزم تو دوتا شوهر داری منم دو تا خانم دارم . ولی باید تا اونجایی که می تونیم باهم و در کنار هم حال کنیم . دو تایی مامانواز زمین بلند کرده این دفعه پدر گذاشت تو کون مادر و ساسان هم تو کوسش . -وایییییی کونننننننم کوسسسسسسسم آخ من از دست شما آتیشششش گرفتم من از کییییییرررررشما دوتا آتیشششش گرفتم کوسسسسسسم دیگه مال من نیست من دو تا شوهر دارم . مال شمام جررررررم بده عباس . پارررررررم کن ساسان . عباس کوننننننننمو به آتیشششش بکششششش ساسان کوسسسسسمو ریزریزش کن . واییییییی مرد من راضی شدم ساسان جون ارگاسم شدم . با دو تا کیییییییرررررراتون حمله اخرو انجام بدین . مادر زیبنده رو گذاشتن زمین و دوتایی کس و کون مادر جونو آب پاشیش کردن . من و مادر هم یه خورده از این آبارو خوردیم و خودمونو تقویت کردیم . چهار تایی همدیگه رو بغل زدیم . قرار شد یه تخت چهار نفره بخریم و بذاریمش تو هال که مخصوص سکسهای ضربدری خونوادگی ما باشه . ساسان به من میگه که خانم و شوهر اصلی من و تو هستیم . پدر هم همین حرفو به من می زنه . انگاری هر دو تا دنبال خانم جوون می گردن . بیشتر شبا با هم سکس گروهی داریم . پدر عباس به من میگه که مبادا یه موقع من نیستم بری سراغ ساسان -چشم پدر من بی اجازه شما آب نمی خورم . ولی خب زیر آبی خیلی میرم . مادرم هم هوامو خیلی داره لوم نمیده . مگه میشه یه کیر بی دردسر کنارم باشه و ازش بهره نگیرم ؟؟اگرم بابابفهمه میگم تقصیر من نبود اون یعنی ساسان مجبورم کرد . اونا هردوتاشون دوست دارن که از من بشنون که کیرشون از اون یکی بهتر و حال بده تره . منم هروقت تنها میرم پیششون همچه حرفی رو بهشون می زنمنوشته کپی نویس
0 views
Date: November 25, 2018