دانلود

پورن لز با کوس گنده چوچولش مثل کیر عمو جانی

0 views
0%

پورن لز با کوس گنده چوچولش مثل کیر عمو جانی

 

 

داستان نرگس و سه كير
بعد از ظهر يك روز گرم تابستان بود كه به زنم نرگس زنگ زدم و گفتم اماده بشه امروز زودتر ميام خونه و ميخواهيم بريم بيرون در داون تاون تورنتو بگرديم و خريد كنيم

نرگس معمولاخيلى از خريد و بيشتر از اون از گشتن توى شهر با من خوشش مياد
كلى ذوق كرد و خوشحال شد و گفت مرسى سعيد جونم كه اينقدر به فكر منى و زود حاضر ميشم كه بريم
من هم خودم رو در كمتر از نيم ساعت رسوندم خونه . ديدم نرگس دوش گرفته و يه حوله دور بدنش پيچيده و در حال بررسى كمد لباسها و انتخاب لباسه
همين جا بگم كه زنم نرگس هيكل ظريف و در عين حال خيلى قشنگى داره بخصوص سينه هاى بزرگ و برجسته و كون گرد و با حالى داره كه نمونه اش رو نمى تونيد پيدا كنيد
همين تابستون هم پوستش رو برنزه كرده بود كه وقتى لخت ميشد و پوست سفيد بدنش در محل شورتش در كنار پاهاى برنزه و كمر و شكم خوش رنگش قرار مى گرفت ديگه هيچ مردى در مقابلش نمى تونست مقاومت كنه
از طرفى هم خيلى سكس و كير خوردن و كس و كون دادن رو دوست داشت و از هر فرصتى استفاده مى كرد تا يه حال درست و حسابى به من و خودش بده
چندين بار پيش اومد كه ضمن سكس و حال خراب داد زد كه من چند تا كير ميخوام و من مى دونستم كه از ارزوهاش اينه كه با چند تا مرد همزمان باشه ولى عشقش به من مانع اين ميشد كه به ارزوهاش به صورت جدى فكر كنه وهمينطور هم كمى خجالت مى كشيد و مى ترسيد
برسيم به ادامه ماجرا . به نرگس گفتم دوست دارم لباس بدن نما بپوشى و با من راه بيايى كه همه مرداى ديگه بفهمن من چه تيكه ايى توى خونم دارم تا از حسادت بتركن
نرگس چند لحظه به من نگاه كرد تا بفهمه جدى ميگم يا دارم امتحانش مى كنم و سر به سرش ميذارم
اينم بگم كه من خيلى زنم رو دوست دارم و بهش حساسم و دوست ندارم حتى لحظه اى به غير من به مرد ديگه اى توجه كنه و از طرفى هر وقت به اين فانتزى فكر مى كنم كه كير مرداى ديگه رو توى كس و كون و دهن زنم ببينم حالم به شدت خراب ميشه و ابم راه مي افته
برگرديم به ماجرا . نرگس پرسيد سر به سرم ميذارى ؟ گفتم نه عشقم جدى ميگم و الان هم خودم برات لباس انتخاب ميكنم تا بيينى راست ميگم
بلند شدم از كشوى لباس زير يك شورت كوچيك قرمز كه درست اندازه پوست سفيد برنزه نشده اش بود دراوردم و از كمد لباسهاش هم يه شلوارك لى خيلى كوتاه كه به زور تا زير لپهاى كونش ميرسيد و يه تاپ نازك صورتى دراوردم و گفتم اين هم لباسات و زود باش حاضر شو
نرگس متعجب منو نگاه ميكرد و گفت واقعا مى خواى من اينجورى بيام بيرون !!؟؟
گفتم عشقم همينه كه همه چشماشون دنبالت باشه و من حال كنم
گفت باشه اگه تو مى خواهى ولى سوتين يادت رفت بدى
گفتم يادم نرفته نمى خوام كرست ببندى
ديگه واقعا مونده بود چى بگه ولى خوب سريع لباساشو پوشيد و يه ارايش توپ هم كرد كه صد برابر خوشگلترش نشون مى داد و گفت من اماده ام شوهرم
من هم كه اگه چند دقيقه ديگه بيشتر كارش طول ميكشيد همونجا مى خوابوندمش و ميكردمش از ترس اينكه برنامه امروز عصر كه كلى براش زحمت كشيده بودم از بين بره زود دستشو گرفتم و سوار ماشين شديم و حركت كرديم
اولش رفتيم دو تا مال گشتيم و يه خورده خريد كرديم بعد به نرگس گفتم به هديه خوب برات در نظر گرفتم كه الان ميريم برات بگيرمش
نرگس خيلى خوشحالتر شد و از اينكه به فكرش كلى ازم تشكر كرد
دوباره سوار ماشين شديم و من راه به سمت خونه دوستم هنرى راه افتادم
رسيديم به كنار ساختمون و ماشين رو پارك كردم و به نرگس گفتم پياده شو رسيديم
نرگس كه هاج و واج مونده بود گفت اينجا كه مغازه و فروشگاهى نيست !!
گفتم هديه تو رو فروشگاههاى معمولى ندارن و اين يه سورپرايزه
دستشو گرفتم و وارد ساختمون شديم و داخل اسانسور كه دكمه را زدم گفتم حالا هم مى خوام چشماتو ببندم كه يه دفعه هديه تو ببينى
نرگس هم قبول كرد و من هم با يه پارچه كه از قبل اماده كرده بودم بستم
دست نرگس از همه جا بى خبررو گرفتم و به سمت اپارتمان هنرى بردم
زنگ زدم و هنرى خودش اومد و اروم و بى صدا در رو باز كرد .
رفتيم داخل و دو تا ديگه از دوستاى هنرى به نام ماركو و براد هم كه گفته بودم اونجا بودند
سه تاييشون به صف جلوى نرگس كه چشماش بسته بود ايستادند
من هم رفتم پشت سر نرگس و گفتم عشقم حاضرى هديه تو ببينى نرگس هم با سر جواب مثبت داد و من هم يه دفعه پارچه رو از روى چشماى نرگس جونم برداشتم
نرگس در جا خشكش زده بود !! چيزى رو كه مى ديد باور نمى كرد . جلوش سه تا مرد قوى هيكل با بدنهاى كاملا لخت و كيرهاى بزرگ و كلفت و كاملا شق ايستاده بودند كه همزمان با برداشتن پارچه دست ميزدند و hello nargess و wellcome honey با صداى بلند مى گفتند !!!!
بعد يكى دو دقيقه كه نرگس از شوك در اومد به عقب و سمت من چرخيد و با كمى عصبانيت و دلخورى گفت هديه ات همين بود ؟؟؟ زود منو برگردون خونه .

هنرى و دوستاش هم كه از قبل بهشون گفته بودم بايد چكار كنند قبل از اينكه نرگس بخواد حركتى بكنيم از پشت نرگس رو گرفتند و مثل پر كاه از زمين بلند كردند و به سمت اتاق خواب بردند
نرگس توى هوا داشت دست و پا ميزد و جيغ مى كشيد كه تا به خودش بجنبه ديد روى تخت خوابوندش و من هم روى يه مبل كنار تخت نشستم
بلافاصله سه تايى شروع كردند ماركو كه يك سياهپوست قوى و با هيكل درشتيه پاهاى نرگس رو گرفت و براد هم دستاشو و ديگه نرگس بيچاره نمى تونست جم بخوره
هنرى شروع كرد به ليسيدن گردن نرگس و از روى لباس فشار دادن نوك سينه هاى نرگس و ماليدن اونها كه سوتين هم نداشت
نرگس هم مرتبا ميگفت ولم كنيد و تو رو خدا نكنيد
در اين حين هم ماركو هم ساق پاها و كم كم رونهاى نرگسم رو نوازش ميكرد
يه دفعه هنرى تاپ نرگس رو به تنش پاره كرد طورى كه سينه هاى قشنگش كاملا افتاد بيرون ولى هنوز بندهاى پاره تاپ به بدنش بود و صحنه خيلى سكسى و حشرى كننده اى رو به وجود اورد
هنرى شروع كرد به خوردن و ليسيدن سينه هاى نرگس و ماركو هم از رونهاى نرگس رسيد به روى شلوارك كوتاهش و از روى لباس كس نرگس رو مى ماليد
كم كم فريادهاى نرگس كم شد و به جاش صداى اخ و ناله هاش در اومد . گاهى هم فقط نفسش بند ميرفت و بدنش تكون مى خورد
براد كه اينطورى ديد دستهاى نرگس رو ول كرد و نرگس هم اونها رو گذاشت پشت هنرى كه سرش روى سينه هاى نرگس و مشغول خوردن اونها بود
نرگس كم كم داشت از خود بيخود ميشد كه براد كه حالا بيكار بود اومد كنار سرش و كيرشو اورد كنار دهن نرگس و ماليد به لباى عشقم
نرگس هم شروع كرد سر كير براد رو كمى بوسيد و كم كم از سر تا تهشو با زبون ليس ميزد
ماركو هم كه پاهاى نرگس رو ول كرده بود رفت سراغ شلوارك و زيپشو باز كرد و با يه حركت سريع اونو از پاى نرگس كشيد بيرون
جاتون خالى كس نرگسم خيس خيس بود طورى كه من تا اون روز اينقدر اب كس نديده بودم
ماركو كه اينجورى ديد شروع كرد با زبونش كس نرگس رو از كنار شورتش خوردن و ليس زدن
تو اين فاصله براد هم بيكار ننشست و كيرشو كرد توى دهن نرگس و شروع كرد به تلمبه زدن توي دهن نرگس
نرگس هم كه ديد همزمان سه نفر مرد دارن سينه هاشو و كسشو ميخورن و كير يكى هم توى دهنشه داشت حال مى كرد
هنرى بلند شد و ماركو رو كنار زد و شورت نرگس رو كشيد پايين كه حالا ديگه ازش اب چكه مى كرد و اونو پرت كرد طرف من و خودش روى نرگس خوابيد صحنه جالبى بود هيكل ورزشى هنرى و هيكل ظريف و برنزه نرگس با خط برنزه روى بدنش
من هم شروع كردم به ليسيدن شورت خيس نرگس و ماليدن كيرم كه اونو از شلوارم در اورده بودم
نرگس كه اين صحنه رو ديد محكم هنرى رو چسبوند به خودش
هنرى هم سر كير كلفتشو گذاشت دم سوراخ كس نرگس و شروع كرد به ماليدنش به سوراخ تنگ كس
براد كه ديگه حسابى تلمبه هاشو توى دهن نرگس زده بود كيرشو كه ديگه خيلى ورم كرده بود و بزرگتر هم شده بود در اورد و جاشو داد به ماركو و خودش با سينه هاى برجسته زنم مشغول شد
ماركو سر كيرشو كه يه هيولاى سياه واقعى بود گذاشت دم دهن نرگس كه نرگس با ديدن اون چشماش داشت از حدقه ميزد بيرون
به زور سر كيرشو كرد توى دهن نرگس و نرگس هم با ولع سيرى ناپذيرى شروع كرد به مكيدن كير ماركو
هنرى هم سر كيرشو كرد توى كس نرگس كه دوباره جيغ نرگس در اومد كشيدش بيرون و دوباره دادش تو . هر بار كه ميكشيد بيرون دفعه بعدى يه كم بيشتر ميدادش تو و بالاخره تا دسته كيرشو فرو كرد به نرگسم
بدن نرگس شروع كرد به لرزيدن و حركات شديدى تمام بدنشو گرفت و هنرى با وزنش اونو كنترل كرد ولى كيرشو بيرون نكشيد
بعد چند دقيقه كه نرگس اروم شد هنرى كيرشو كاملا از كس نرگس كشيد بيرون و بلافاصله تا دسته داد تو و يه فشار محكم هم اخرش داد كه كيرش خورد به ته كس نرگس و صداى فرياد نرگس تكرار شد و دوباره و دوباره . با اين تفاوت كه صداى نرگس كم كم از فرياد به ناله و اخ واوخ رسيد و شروع كرد به داد زدن كه بكن بكن كوسمو جر بده منو بگا جلوى اين شوهر بى غيرتم منو پاره كن دوباره حركتهاى لرزشى نرگس شروع شد واين دفعه از دفعه قبلى طولانى تر و شديدتر بود
بعد هنرى كيرشو در اورد و بلند شد . براد كه داشت كيرشو مى ماليد روى تخت به پشت خوابيد. هنرى هم نرگس رو بلند كرد و اورد روى كير براد كه سفت و رو به بالا بود نشوند طورى كه يكضرب اون كير رفت توى كس ناز نرگسم
نرگس هم روى زانو بود و با دستاش سينه براد رو ميماليد
هنرى هم رفت بالاى سر نرگس و كيرشو كه حسابى كسى شده بود چپوند توى دهن نرگس
اما وحشتناك ترين منظره ماركو بود كه با يك كير سياه واقعا كلفت داشت از پشت به سمت كون نرگس مى رفت كه توى هوا قنبل شده بود و براد داشت توى كس تلمبه ميزد
ماركو شروع كرد با زبون سوراخ كون نرگس رو ليس زدن و بعد هم با انگشت شروع كرد به ور رفتنو كم كم يه انگشتشو كرد توى كون نرگس و بعد هم انگشت دوم رو .
صداى نفس نفس زدن نرگس حسابى در اومده بود كه ماركو سر هيولا رو گذاشت دم سوراخ كون نرگس و يه كم فشار داد
نرگس تازه فهميد قراره چه اتفاقى بيفته شروع كرد به داد زدن كه توى كونم نكن تنگه دردم مى گيره نمى خوام
ولى مگه كسى اين حرفا رو مى فهميد
براد كه زير بود نرگس رو محكمتر به خودش چسبوند و اين باعث شد كون نرگس بيشتر بره بالا و قمبل تر و گردتر بشه
ماركو هم اولش با فشار و كم كم فقط سر كيرشو كرد توى سوراخ كون زنم
نرگس يه فرياد بلند از درد كشيد و اشك از چشماش جارى شد
ماركو شروع كرد به بيشتر فشار دادن و نرگس هم گاهى فحش مى داد و گاهى ناله مى كرد گاهى هم به من التماس مى كرد كه سعيد بگو ولم كنن
من هم گفنم تو خودت عشقت سكس با چند تا كير بود و اينكه دو تا كير همزمان برند توى كست و كونت .
در همين حال كه براد با كيرش توى كس نرگس تلمبه ميزد و هنرى همً كيرش توى دهن زنم ميكرد و در مياورد ماركو هم كم كم تا نصف كير هيولاشو توى كون نرگس چپونده بود
ماركو بك دفعه كيرش رو كشيد بيرون و بعد از چند ثانيه صبر كردن يكهو و تا دسته كردش توى كون نرگس
نرگس جيغى كشيد كه من تا حالا نشنيده بودم و از حال رفت
براد و ماركو ديگه تلمبه نزدند ولى كيرشون همچنان توى كس و كون نرگس بود
من بلند شدم و اومدم كنار نرگس و شروع كردم به بوسيدن و نوازش كردنش
كم كم نرگس به حال اومد عضلاتش هم شل شده بود
ماركو كه اينو ديد شروع كرد به يواش يواش تلمبه زدن
نرگس باز ناله مى كرد ولى خيلى اهسته تر
ماركو سرعت تلمبه رو زياد كرد و كم كم صداى نرگس هم به خواهش تبديل شد
زود باش كونمو بكن منو بگا منو جر بده
سعيد بگو هر دوشون با هم تلمبه بزنند
من هم گفتم و حالا دو تا كير كلفت يكى سفيد و يكى سياه و هيولا داشتند توى كس و كون سفيد نرگس تلمبه ميزدند
دوباره نرگس دچار يه زلزله شديد شد طورى كه همه بدنش تكون مى خورد و ماركو خوابيد روش تا اروم بشه
منظره قشنگى بود نرگس با بدن برنزه و ظريف و زيرش بدن عضلانى براد و روش هم هيكل درشت و سياه ماركو
بدن نرگس با اون خطهاى سفيد كه برنزه نشده بود و سينه هاى بزرگ كه از بغل زده بودند بيرون خيلى تماشايى بود
من هم حسابى حشرى شدم و يكهو ابم با فشار زياد زد بيرون
نرگس كه حالش بهتر شد ماركو و براد كيراشون رو از كون و كس نرگس كشيدند بيرون و باهنرى سه تايى شروع كردند ماليدن كيراشون كه نزديك دهن نرگس گرفته بودند و يكى يكى ابشون رو خالى كردند توى صورت زنم
نرگس اخر هم اومد و سر كير منو ليسيد و اخرين قطره هاى ابمو كشيد بيرون
اون روز از روزهاى به ياد موندنى زندگى ما بود

Date: January 25, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *