من امیرم 18 سالمه و میخوام داستان سکسم با پرند رو براتون بنویسم . این داستان ماله 15 ماه پیشه….پرند بچه یکی از دوستای پدرمه که ما باهاشون خیلی رفت امد داریم یعنی کلاٌ خانواده ما با چند تا خانواده دیگه (که یکیش خانواده پرند ایناست) دوره داریم و تقریباٌ هر 5شنبه جمعه باهمیم…..در مورد پرند هم باید بگم دختریه با قد متوسط وسفید وکون تقریباٌ بزرگ و سینه هایی متوسط و قیافه فوق العاده خوشگل و ناز و دو سال ازم بزرگ تره….تا اینجا داستان تکراری بود و اکثر داستان ها از این کس شعرا داره اولش….از اینجا به بعد رو سعی کردم تکراری ننویسم……تواین دوره هامون (مهمونی ها)معمولاٌ اخر شبا بچه ها با هم ورق بازی می کنیم…معمولاٌ هم پوکر بازی می کنیم ….اینو هم باید بگم که پرند خیلی تو کف من بود و همیشه زیر چشمی منو نیگا می کرد…دوستم فرید که اون هم یکی از بچه های دوره بود همش می گفت این پرنده از تو بدش نمیادا چرا مخشو نمیزنی ؟؟ من هم همش می گفتم من از پرند خوشم نمیاد ولی اگه تو میخای واست جورش کنم….ولی الکی میگفتم و مثلاٌ میخاستم واسه فرید کلاس بیام و در کل بدم نمی اومد با پرند بریزیم رو هم ولی چون خجالتی بودم نمی تونستم بش بگم….بگذریم…..یکی از شبا که باغ فرید اینا دعوت بودیم اخر شب حوصلمون سر رفته بود از بس چرت و پرت گفتیم و خندیدیم …پرند به فرید گفت ورق بیار پوکر بزنیم….فرید رفت ورق و ژتون رو اورد و بازی رو شروع کردیم…اینو هم بگم که من و فرید همیشه پیش هم میشینیم و تقلب می کنیم و همیشه هم برنده بلند می شیم(البته پول رو پس میدیم) ولی این اواخر دیگه لو رفتیم و نمی زارن ما پیش هم بشینیم …خلاصه بازی رو شروع کردیم و پرند پیش من نشست (البته چیز جدیدی نبود قبلاٌ هم پیش من نشسته بود ولی ایندفعه …) اونشب انگار ابرو بادو مه و خورشید و فلک همدست شده بودن که من ببازم به شدت باختم و علی یکی از الف بچه های مهمانی که 4 سال از من کوچیکتر بود (دوم راهنمایی) و همیشه من و فرید با تقلب ژتون هاشو بالا میکشیدیم و کارش به گرو گزاشتن ساعت و کمربند میکشید با جمله ی باختی بد بخت سوزش موضعی حاصل از باختم رو دو برابر می کرد یک ساعتی گذشت و من حدوداٌ 30 تومن باخته بودم….هوا هم سرد بود…پرند رو پاش پتو گذاشته بود من هم یه پتو گزاشتم رو پام که بتونم با گزاشتن ورقا زیر پتو تقلب کنم….فرید که اونم باخته بود دست به تقلبی ناشیانه زد و امیرحسین فهمید و بینشون جروبحث شد….پرند هم از این فرصت استفاده کرد و با گوشیش ور می رفت. فک کردم داره اس ام اس میده ولی یدفعه گوشیشو داد به من اروم گفت یجور بخون کسی نفهمه….دیدم نوشته با من دوست میشی؟؟ من هم خودمو زدم به نفهمی نوشتم مگه تا الان با هم قهر بودیمخوند و یه نگاه معنی دار به من کرد و یجور که یعنی عجب خری هستی تو دوباره گوشیشو داد به من نوشته بود منظورم اون جور دوستیه….منم هم چنان خودمو می زدم به نفهمی نوشتم یعنی چی ؟؟ چه نوع دوستی؟؟…..خلاصه هی گوشیش بین ما رد و بدل میشد و واسه این که کسی نفهمه از زیره پتو گوشی رو میدادیم به هم یگه….20 دقیقه ای گذشت و دیگه حواسمون به بازی نبود….پرند گوشی رو از زیر پتو گذاشت رو پام ولی این دفعه گوشی رو گرفتم ولی دستش رو پام مونده بود….کم کم دستشو اورد بالاتر تا رسید به کیرم و شروع کرد به مالوندن منم چون وسط بازی بود سعی کردم قیافمو عادی نشون بدم که کسی شک نکنه ولی مگه میشد….5 دقیقه ای گذشت من تو اسمون بودم تو همون حالت فرید رو دیدم که داره کم کم مشکوک میشه…منم که همش بش میگفتم از پرند خوشم نمیاد و از این حرفا واسه همین نمی خواستم بفهمه…..پرند داشت دستشو میبرد تو شروالم ولی دستشو گرفتم نزاشتم ادامه بده چون دیگه داشتم کنترلم رو از دست می دادم….بعد گفتم بچه ها دیگه خسته شدیم بازی بسه….پول هایی که باختم رو بهم پس دادن…..پرند اومد اروم یجور که کسی نفهمه گفت اگه دوست نداشتی چرا همون اول کاری نکردی ؟؟ …گفتم دوست که داشتم ولی فرید مشکوک شده بود…..رفتیم بخوابیم ….دخترا تو اتاق خوابیدن و من و فرید و امیرحسین هم تو حال پیشه پدر اینا ….من که خیلی می خواستم همونشب کاره پرند رو یکسره کنم یه فکری به سرم زد ….دستشویی فرید اینا بزرگه چون حمام و دستشویی یجاست می خواستم بهش اس ام اس بدم بگم بره دستشویی درو قفل نکنه که من 5 دقیقه بعد برم ولی چون گوشیمو قبلاٌ ریستور کرده بودم شمارش از گوشیم پاک شده بود….خواستم گوشیه فرید رو به یه بهونه ای بگیرم که از توش شماره پرند رو در بیارم که خوده پرند اس ام اس داد بالاخره نگفتی دوست میشیم ؟؟ …بهش نقشه پلیدم رو گفتم اونم با روی باز قبول کرد بالاخره لحضه موعود فرا رسید من رفتم تو دست شویی …لباس خواب تنش بود و از حالت عادیش خیلی سکسی تر شده بود….اومد جلو بغلم کرد تو حالت یستاده چند دقیقه ای لب گرفتیم من دستم از پشت رو کونش بود و کونش خیلی نرم بود واقعاٌ نرم بود….کم کم رفتم تو کاره سینش اونم خیلی خوب بود ولی کونش یه چیز دیگه بود …می خواستم بخوابونمش ولی چون تو دستشویی بود نمیشد این کارو کرد….رفتیم تو وان حموم (البته بدون اب) شروال و شرتشو در اوردم چون کسش شیو بود رفتم تو کاره خوردنش که اه اه کرد …بش گفتم اگه میخوای سر صدا کنی امشب بیخیال شیم چون اگه بفهمن با گه یکسان میشیم….خندید گفت باشه…5 دقیقه ای مشغول خوردن بودم بعد منو کشید بالا منم شرتمو در اوردم و بدون توجه به پرده گزاشتم تو کسش ولی خدا رو شکر هیچ خبری از پرده نبود چون تو وضعیت خوبی نبودیم (وان) سریع کارو تموم کردم و تشکیلات رو هم ریختم رو دستم ودستمو شستم….لباسا رو پوشیدیم و دوباره بغلم کرد و لب و تشکیلات و بعد رفت خوابید منم 23 دقیقه بعد رفتم خوابیدم (البته خوابم نبرد)از اون موقه تا الان هم 1بار دیگه هم سکس داشتیم ولی بعد از اون هر دفعه زنگ میزنه میپیچونمامیدوارم خوشتون اومده باشه و با دلیل منطقی بهم فحش بدیننویسنده امیر
0 views
Date: November 25, 2018