پیک نیک جوونی

0 views
0%

سلام به همه گی..داستانی که مینویسم واسه پاییز سال 90 هست4 پسر و 4 دختر بودیم4 تا پسرا فامیل بودیم و دخترا هم با هم رفیق 6من با یکی شون که سمن نام داشت دوست شدو و پسر داییم وپسر خاله هام رو با 3 تا از دوستای سمن اشنا کردماسم هارو میگم واستون(سمن.آرشام)پسر عموم(مرتضی.لیلا)پسر خاله هام(ابی..ارزو)(مجتبی..ندا)روزای خوشی با هم داشتیم..خوش گذرونی و عشق و حال وتفریحیه روز قرار گذاشتیم تا بریم ویلای مایه هوای پاییزی و باحالصبح روز قرار زود بیدار شدم و وسایل های مورد نیاز یه پیکنیک جوونی رو اماده کردماز کباب و مشروب تا بقیه بسا لحو و لعبخلاسه رفتیم دختر ها رو سوار کردیم و حرکت کردیم سمت ویلای مارسیدیم و دختر ها رو فرستادیم اشپزخونه..چون موقع نهار بود و شکم ها داشت قارو قور میکردناحار اماده شدو خوردیم و بع موقع خوردن هم حسابی کس بازی در اوردیمبعد جمع و جور کردن هرکی دست دوست دخترش رو گرفت و یه جایی رفتبهترین اطاق ویلا ما من و دوست دخترم بودو یه تخت نرم داشت که فقط حال میکرد ادم روش بخوابه..چه برسه به کس کردنمن عاشق سکس نرم و مهربون هستماما هر دختری باهام بوده تا حالا از سکس با من راضی بودهرفتیم تو کار لب و لوچه و شروع کردیم به خوردن و مالوندن..لب های گوشتی و صورتی….سینه های کوچولوی نوک تیز…هیکل اندامی و مانکناخ ..کلا هولویی بود واسه خودشبعد خوردن سینه هاشو مالوندن رفتم تو کار کس لسیس که علاقه خاصی به این کار دارمزبونم رو گذاشتم رو چوچولش و شروع کردم به بالا پایین کردن که صدای اخ و اوفش کل ویلا رو ورداشته بودکیرم تقریبا بلند شده بودکه بهش گفنم واسم ساک بزنهاونم نا مردی نکرد و عین حرفه ای ها شروع کرد به ساک زدنتهران و….شیطونی های تهران خوب امادش کرده بودواقعا مثل یه این کاره ساک میزد و من کیرم در پوست خودش نمیگنجید و میخواست بیاد بیروندیگه طاقت نیاوردم و خابوندمش رو تخت خوشگلم و سر کیرم رو گذاشتم رو کس کوچولوی خوشگلش …با یه سر دادن کوچولو تا دسته رفت تو و من فقط تخم هامو میدیمنامرد شعبده باز خوبی بود و کیرم رو غیب کردمنم داشتم یه سکس خوب و عالی رو تجربه میکردمتند وتند تلمبه میزدم و کمرم رو عین شلاق جلو و عقب میکردمهم من داشتم حال میکردم و هم اونکیر کلفتم تو کس کوچولوی خوشگلش دیگه روون شده بودبا یه مدل سکس داشتم ادامه میدادمروش خم شدم و سینه های نقلیش رو میمالیدمو لب های پنبه ایش رو میخوردماحساس کردم که دارم ارضا میشم و کیرم رو در اوردم و گفتم که باز واسم ساک بزنه تا ابم بیاددوست داشتم مدل خوردنش روهمینطور که داشت ساک میزد ابم یهو سرازیر شد تو دهنش و تا قطره اخرش اومداونم نا مردی نکرد و همش رو خوردبعد هم پاشدیم و خیلی عادی رفتیم تو سالن ویلادیدیم که بچه ها یکی یکی سر کله شون پیدا شدهمه سر حال بودیمبهترین پیک نیک همه مون بودکلی حال کردیمتو همون روز هر کدوم 3 بار سکس کردیم و دیگه حالی نمونده بود واسموناین اولین داستانه من بودامید وارم خوشتون اومده باشهراستی من اهل بندر انزلی هستمنوشته‌ آرشام

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *