تازه با کسی که عاشقش بودم و هستم کات کرده بودم خیلی تنها بودم یه دفعه یاد یکی از دوست پسرای قبلیم افتادم گفتم یه زنگ بزنم باهاش قرار بزارم یکم ازین حال و هوا در بیام.حدود 1هفته باهاش حرف زدم و قرار گذاشتیم بریم بیرون و رفتیم کافه یه چی خوردیم و حرف زدیم چند وقت بعدش بهم گفت بریم ویلای من هم غذا بخوریم هم قلیون بکشیم و حال و هوات عوض شه…گفتم باشه…فرداش اومد دنبالم رفتیم جوجه گرفتیم وزغال و ازین خرت و پرتا راه افتادیم وبعداز 2ساعت رسیدیم خیلی سرد بود رفت بخاری رو روشن کرد من نشستم بغل بخاری اونم رفت جوجه هارو سیخ زد تو بالکن و تموم که شد اومد منم بلند شدم سفره انداختم …غذا خوردیم تمومو شد اون رفت قلیون رو ردیف کنه منم دراز کشیده بودم اومد قلیون رو گذاشت کنارم و نشست کشید…بعد چند دقیقه کنارم خوابید دستشو گذاشت رو کمرم کم کم نزدیکم شد چسبید بهم…چرا دروغ بگم؟منم خوشم اومد و چسبیدم بهش منو برگردوند سمت خودش لبامو شروع کرد به خوردن منم همراهیش کردم دستش رفت رویه سینه هام میمالیدشون …داغ شده بودم خوشم اومده بود منم کیرشو مالیدم شلوارمو دراورد شروع کرد کوسم ومالیدن داشتم لذت میبردم اما اشکام میومد یاده سکسم با عشقم بودم که برگردوند منو به پشت کیرش کلفت بود اما دراز نبود ولی سیاه بود…کونمو انگشت کرد چندبار یکم که باز شد کرد تو کونم دردم اومد اما یاده عشقم افتاده بودم و گریه زاری میکردم یه دفعه کیرش در اومد رفت تو کوسم درد داشتم زود دستمو بردم رو کوسم دیدم خون اومدش دیوونه شدم …گریم به جیغ تبدیل شده بود پسر رو کلی زدم چنگ انداختمش گفتم بدبختم کردی نامرد پردمو زدی فحشش میدادم جیغ میزدم …تو حال خودم نبودم به فکر عشقم بودم و پیش خودم میگفتم که جوابشو چی بدم بگم اون دختری که میمردی واسش جنده لاشی شده؟؟؟؟؟؟؟؟پسره بغلم کرد گفت بخدا میریم دکتر پول میدم بدوزتش گریه زاری میکرد …بلند شدم به بهونه اینکه خودمو بشورم رفتم تو حمومشون و در و از پشت قفل کردمدوش و باز کردم …دیدم یه تیغ تو دسته تیغ هست باهاش رگمو زدم دیگه نفهمبدم تا اینکه دیدم تو بیمارستانم و همه بالا سرم وایسادن مادر پدر برادرم و اون پسره…اون و که دیدم دنیا رو سرم خراب شد دلم میخواست بمیرم همه صحنه ها جلو چشام بود…خودم کردم که لعنت بر خودم…بعدازین که مرخص شدم مرده منو برد دکتر واسم پردمو دوخت و من واسه همیشه این عذاب تو وجودمهنوشته یلدا
0 views
Date: November 25, 2018