سلام من علی هستم ۲۱ ساله این خاطره مربوط به اوایل سال ۹۲ هستش. من و دوستم(یونس)همیشه با هم بودیم همیشه هم تو فکر یه کس خشگل و با حال با هیکلی بسیار رو فرم و تر و تازه بودیم تو یکی از همین روزا که خونمون خالی بود که با یونس قرار گذاشتیم بریم تو خیابون کس چرخ بکنیم یه کس خوب گیر بیاریم واسه اولین بارم بود چون قبلأ سکس نداشتم و هر هفته ۴و۵بار خودمو خالی میکردم خوب قیافه من و دوستم هم اونقدر خوب نیست قدو هیکل خوبی هم نداریم حدودأ ۲ساعت تو خیابون بودیم حتی یک نفر بچه کونی هم گیر نیاوردیم بریم بگائیمش با کاندومی که ۲ساله تو خونه تنهاست منتظر یکی که بره توش یکیم خودش بره توش داشتیم میرفتیم سمت خونه که گفتیم بریم کافینت یه سری تو سایتهای سکسی بزنیم شماره چندتا جنده لاشی رو گیر بیاریم .خوب رفتیم تو کافینت و یه ۳۰دقیقه اونجا بودیم یکدونه سایت سکسی باز نمیکرد اعصابمون رفته بود تو کس هر جنده لاشی س خواستیم پاشیم بریم که یهو یه کس مشنگ وارد اتاق شد همون چیزی بود که میخواستیم البته اسمش سپیده بود تو کوچه مون بود خیاطی داشتن گاهی وقتها مادرم پارچه هاشو یا لباسای منو میبورد اونجا منم تو فکرش بودم بعضی اوقات حدودأ ۷۰کیلو بود بین ۱۸تا۲۰سالش قدش۱۷۷تا۱۸۰بود لباسای چسبون پوشیده بود که کون قلمبش معلوم بود سینهای درشت یه ادکلن تقص زده بود.خیلی خسته بود از قیافش معلوم بود که اونم تقریبأ مثل ماست اومد قشنگ نشست بغل دست ما که من یونسو گذاشتم اینور تا خودم بهش نزدیک بشم همین طور که داشت سیستمو روشن میکرد یه نگاه هاییم به من مینداخت اصلا فکر نمیکردم این کارا هم بکونه که دیگه خواستم همونجا بکنمش کسوی جنده لاشی هی نگاه میکرد یونسم هی میگفت برو راضیش کن تو سیستمش نگاه کردم دیدم داره راجع به طرزکون دادن و پرده کس،ارگاسم میکرد که یهو گیمم گل کرد شروع کردم به تیکه انداختن هر چیزیم که میگفتیم جوابمونو میداد منم میزمو بردم کنار ش هیجی نگفت دستمو گذاشتم رو شونش که انگار خوشش اومده بهش گفتم چطوره که یه حالی به هم بدیم که هیچی نگفت یونس دیونم داد زد که سکوت علامت رضاس خواست بره که بهش گفتم اینکارو کردی تا اینجا اومدی میخوای بری بده واسه شما اگه خانوادت بدونن اونم که حسابی دست پاچه شده بود اومد نشست وگفت خواهش میکنم اینکارو نکن علی منم تو فکر تو بودم بعد بهم گفت که با تو میام ولی اون پسر دیونه رو نیار بهش گفتم اون نخودیه خوب با هزار جور حرف وحدیث مخشو زدیم که راضی بشه آخرش راضی شدو گفتم مهمون من امشب بردمش خونه ساعت ۶بود که رفتم چندتاساندویچ گرفتم اومیدم خونه دور هم ساندویچارو خوردیم حالا تو این ۲ساعت نمیخوام بگم که چیکار کردیم چون که همش حرفای کس یونس و فیلم سوپر بود ساعت۸شد که گفت دیرشده میخوام برم گفتم هنوز قسمت حساسش مونده یادت که نرفته گفت اجب جلبی هستی برم کجا بهش گفتم برو تو اتاق خودم رفت اوجا به یونس گفتم اول من میرم رفتم در رو باز کردم که نزدیک بود چشام دربیاد واقعأ حیکلش زیبا بود گفت چیه با این دهن گشادت گفتم بیا واسم ببندش رفتم جلو شروع کردم لب گرفتن ازش چند دقیقه لب گرفتم ازش که لباسامو تو همون موقع از تنم در اومده بود که اصلأ نمیدونم چطوری شد رفتم سراغ گرنشو خوردن اون آهش بالا گرفته بود که سیناهاشو گرفتم کردم تو دهنم اونم با کیر نسبتا بزرگم بازی میکرد چند دقیقه بعد رفتم سراغ کسش خوب خوب خوردمش ماساژش دادم بعد اون شروع کرد به ساک زدن خوابیدم رو تخت کیرمو بلد نبود زیاد ولی خیلی حال میکردم یهو یونس درو باز کرد انداختمش بیرون گفت اینم مونده گفتم آره اون بچه کونی مونده رفتم سراغ کون تنگش بدون کاندوم خوب حالش بیشتره اینجوری کردم توش یه کم که داد وفریادش هم اینجوری زیاد میشد یکدفعه کردم توش که دردش گرفت میشد گریه زاری بیچاره شروع کردم به تلمبه زدن که یکدفعه سپیده خودشو سفت گرفت فهمیدم که ارضا شده منم زودتر تلمبه زدنو سریع تر کردم که ارضا شدم منم من که رفتم بیرون یونس با اون کیر بزرگش رفت تو دیگه نمیدونم چیکارش کرد که بعد از اون سپیده رفت دوش گرفت رفت بعداز این ماجراهم باهاش سکس داشتم.امیدوارم خوشتون بیاد از این داستاننوشته علی
0 views
Date: November 25, 2018