اين خاطره من بر مي گرده به چند سال پيش فکر مي کنم اول دبيرستان بودم . من يک خاله دارم که از وقتي يادم مياد با شوهرش در حال دعوا بود و قهر مي کرد . چند بار پدرم بهش کفته بود که بيا از شوهرت طلاق بگير يه خونه مي خرم برات اما خاله ما بهانه مياورد و اين بازي هاش ادامه داشت …. خلاصه چند سالي با خانوداده ما قهر بود چند سالي با داییم اينا . پدر و مادر بزرگم چون پير و از پا افتاده بودن تو خونه ما زندگي مي کردند و براي همين هربار که خالم قهر مي کرد يا مادر بزرگم اينا رو ميديد بهشون فهش ميداد که چرا خونه از خودتون نداريد و ……خلاصه من هم دل خوشي از اين خالم نداشتمولي بعد فهميدم اين خالم يه کم بهم علاقه دارهيه چند ماهي بود که اين خالم با ما قهر بود و دوباره آشتي کرد يه روز در خونشون مونده بودم داشتم با پسراش صحبت مي کردم که با شوهرش اومد و با من رو بوسي کرد اما اين رو بوسي معمولي نبود . جلو شوهرش لباي منو بوسيد . البته بوسيدن که نه يه جورايي داشت لبامو مک ميزد .اين خاله خانوم من تقريبا نزديک36 سالش بود هيکلي هم نداشت سينه هاي بزرگ مثل کيسه ماست . خوشگلم نبود که من برم تو فکر کردنش . لباس پوشيدنش هم مثل اين پير خانم ها بود چند تا لباس رو هم مي پوشيد دقيقا مثل پير خانم هاي لر .هميشه هم يه سري گياهاي دارويي استفاده مي کرد مثلا براي موهاش هميشه رنگي بود اونم با دارو و رنگ هاي کياهي . پوستشم هميشه ساف و سفيد و بدون چروک بود . هيچ وقت هم آرايش نمي کردخلاصه بد از اون ماجرا من چند بار خونشون بودم که با شوهرش جرو بحث مي کرد . و به شوهرش فحش مادر مي داد . کلا آدمي بود که هيا نداشت جلو من به شوهرش فحشايي که کير و کس توش داشت ميداد . يه چند باري همين جريان ادامه داشت تا يه بار يادمه رفتم خونشون مثل اينکه بازم دعواشون شده بود و بعد از فحاشي کتک مفصلي از شوهرش مي خوره . به هدي که وقتي من رفتم در خونشون نتونسته بود پاشه درو باز کنه . دره خونشون با فشار باز مي شد و رفتم تو ديدم کف حال افتاده حال نداره . خلاصه بلندش کردم کشوندمش کنار خونه . دستم که بهش ميزد مي گفت کس ننه با لگد زده تو سينه هام زده تو کسم . خلاصه خيلي بهش فحش داد . مي گفت مرد نيس با زنش حال کنه ميره دورو پر کس زناي مردم موس موس ميکنه. بعد همين جوري دراز کشيد بود من داشتم آروم دستاشو ميماليدم و پشت کمرشو مي ماليدم که حالش بهتر بشه . يکم که ماليدم ازم خواست ساق پاش و رون پاهاشو ماساژ بدم. يه شلوار تو خونگي پاش بود روشم يه دامن پاش بود و رو اونم يه لباس بلند . خلاصه من ماساژ ميدادم بدون فکر سکسي. تا اينکه خسته شدم و محکم تر فشار مي دادم تا زود تر بهتر بشه اونم هي آه و ناله مي کرد . خلاصه ازم خواست تا ببرمش حموم اونجا با روغن ماساژش بدم .( فبلا پيش اومده بود که با هم پدر بزرگمو ببريم حموم . که معمولن هم با لباس ميومد تو حموم و زير دوش که وقتي خيس ميشد به پير مرد فحش ميداد و ميرفت لباسشو در مياورد آب ميکشيد . اين حموم آمدنش فقط برا اذيت کردن بود چون به ما که کمک نمي کرد فقط فحش ميداد و قر ميزد . )خلاصه به کمک من رفتيم تو حموم و شيرو باز کردم و اومدم بيرون تا حسابي باآب داغ بدنشو نرم کنه. نيم ساعتي که گذشت من رفتم برا روغن کاري خاله . رفتم تو ديدم فقط دامنش پاشه که خيسه . سوتین نمي پوشيد برا همين سينه هاش افتاده بود . منم شرو کردم روغن کاري خالم بدون هيچ عملي از سمت من . يادم نيست راست کرده بودمم يا نه البته اگه هم راست کرده بودم يادم نمياد .خلاصه تو حموم همش با من حرف ميزد که اين کارو کرده شوهرش منم رفتم اين کارو کردم . خلاصه بالاتنه تموم شد اومدم سراغ دامنش که خيس آب بود . خودش پر دامنو کشيد بالا و از گردنش در اوردش . يه شرت گشاد از اين مامن دوزا پاش بود . منم روغن ريختم و مشغول شدم به ماساژ رونشو ساقش تا زير کمرش کمي سياه شده بود . خلاصه از ساق پاش تا روي رونشو ميکشيدم ولي جرئت بالاتر اومدنو نداشتم تا اينکه شرتشو جمع کرد و من تا زير کپلاشو ميماليدم . روغن کاري من تموم شد بعدش ليفش زدم و دوش گرفت منم لخت بودم دوشت گرفتم اوميدم بيرون . هميشه ميگفت مرد بايد کير داشته باشه . اگه ميخاد زنشو بزنه با کيرش بزنه . يه روز از من خواست تا برسونمش با موتور جايي . پشت من سوار شد و دست گرفت به کمرم رو دست اندازا که ميرفتيم ميگفت کونمو داغون کردي با موتورت . بعدش با دست منو چنگول گرفت . اونروز حس کردم خالم حشري شده چون حرفاش همش از کونو کسش بود. آخرش هم گفت کونمو داغون کردي اما نه با يه چيز به درد بخور . رفت خونه دوستش و 5 دقيقه اومد . بازم سوار شديم و اومديم وقتي رسيديم خونشون رفتيم بالا که اون رفت چادرشو بزاره و بره دستشويي . وقتي اومد باز گير اد به موتورم و کونش . گفت کونمو سياه کردي و مي خنديد …. آخرشم گفت نميدونم پشتت نشسته بودم شاشيدم بهت چون رفته دستشويي ديده لاپاش خيس بود. من فکر کردم منو اذيت ميکنه . آخه تو فکرم نبود که با يه همچين نکبتي سکس کنمخلاصه اومدم بيام خونه که از پشت چسبيد به کون من و چنگ ميزدو ميچلوند که کونمو سياه کردي کونتو سياه ميکنم. من با اين کون کار دارم و ….يکم خجالت کشيدم ولي انقده کرم ريخت تا روم باز شد و گفتم بيا منو بکون راحت شي . اونم جواب داد تو بايد بکوني نه من . راهمو گرفتم اومدم پايين دم در . تو مسير کل حرفاش و کاراش مثل فيلم از جلو چشمم رد شد . گفتم برگردم ببينم چي پيش مياد. برگشتم تو . گفتم خاله کجايي ؟؟گفت مگه نرفتي ؟ گفتم نه اومدم بکونمت ( البته آروم )وقتي رفتم دنبالش ببينم تو کدوم اتاق دوباره منو بوسيد اما از لب. منم خودمو بهش فشار دادم . شايد اين بوسيدنش يک دقيقه شد منم دست انداختم در کونش کفتم اينارو ميگفتي ؟؟اونم کسشو از رو لباس ماليد به کيرم و گفت اينا هم هست . خلاصه اون داشت لبامو ميمکيد منم داشتم با کونش حال ميکردم از رو شلوار کونشو ميماليدم. دست کردم تو شلوارش و نوازش ميکردم کونشو .سوراخشو با انگشتم پيدا کردم و فشار ميدادم ميخاستم کونشو از وسط جر بدم. خلاصه کيرمو گرفتو ماليد (تقريبا ار همون اول که برگشتم بالا کيرم راشت شده بود). با يک دستش از رو شلوارم کيرمو گرفته بود و با يک دستش از زير شرتم کيرمو ميماليد . يکم بازي کرد باهاش و لباس منو در آورد شلوارمم در آورد و از رو شرتم کيرمو گاز گرفت خوب طبيعتا درد داشت اما اين کارش کيرمو به نهايت راست بودنش رسوند .بازم دستشو برد تو شرتم و کيرمو از تو شرت ماليد و از رو شرتم ليس ميزد و سر کيرمو بين لباش مي گرفتو مي مکيد . من که تا اون موقع مفعول بودم و چون همه کارا رو اون کرده بود. شرتمو کشيدم پايين تا زير کير و خايه هام . خاله هم که جلوم زانو زده بود شرو کرد خوردن و ليسيدن. الان که فکر مي کنم ميبينيم از يه همچين سليته اي بعيده . نه به اون رفتاراش نه به اين همه مهربوني که با کير من داشت . نمي دونم چقدر طول کشيد خوردنش که آبم آمد و سر کيرمو گرفتو مک زد همه آبم تو دهنش بود که برگردونند رو کيرم و يه چند تا تفته هم انداخت روش و و تند تند برام جلق ميزد . من نمي تونستم رو پاهام وايسم اما اون دست بردار نبود. به هزار مکافات از دستش فرار کردم و نشستم کنار اتاق . کيرمم تو مشتام محکم نگه داشتم . خالم حرص کرد افتاد به جون کيرم که بده بخورمش . اون زور ميزد و من حال نداشتم برا همين تونست کيرمو از دستم در بياره و شرو کرد خوردنو ليسيدن. اما به من حال نمي داد چون اصلا حس نداشتم کاملا کيرم بي حس بود . وقتي داشت مي خورد هي فحش مي داد به شوهرش حالا چرا نمي دونم هي ميگفت منم مثل xxxx(مادر شوهرش ) جنده لاشی شدم حالا خوب شد .اون ميره کس ميده منم ميخام برم . چرا اون بره من نرم و ……خلاصه يکم که حال اومدم و اون حسابي خواهر مادر شوهرشو آباد کرد بلند شد که لباس بپوشه منم ديگه کيرم راست شده بود . داشت شلوارشو ميپوشيد که من دنبالش کردم گفتم برقص. اونم مي گفت بلد نيست منم اصرار که بايد برقصي .يه فحشم بهش دادم که شروعکرد رقصيدن. همون جوري که ميرقصيد شلوارشو پاش کرد و دنبال دامنش ميگشت تا پاش کنه منم دنبال عمم. خواست پاش کنه که دستمو کردم تو شلوارش و کشيدم تا زير کونش و ماليدم يکم بعد انگشتمو کردم تو سوراخش و فشار دادم تو. اونم مونده بود تا منم کارامو باهاش بکنم . باز ازش خواستم برقصه اما نکرد منم زدم در کونش. يه چنتا زدم هيچچيزي نگفت . بعد دوباره انگشتش کردم تا ته تو کونش خواستم دومي بکنم تو که شروع کرد رقصيدن برام. کونش بزرگو سفيد بود منم مي ماليدم کونشو . ميرقصيد و رو به جلو کمر ميزد ( تقريبه مثل طلمبه زدن مردا کونشو ميبرد عقب و پرت ميکرد جلو ) منم دست کشيدم به کسش موهاي کسش کوتاه بود . اما کس بزرگي داشت .داشتم با کسش بازي ميکردم که دستشو گرفت به کيرم و اون دستشم گذاشت رو دستم و برد دم سوراخ کسش . ميخواست که انگشتش کنم . منم انجام دادم خيس آب بود.راحت 4 تا انگشتم توش رفت کيرمو محکم گرفت منم داشتم انگشتش ميکردم . سريع انگشتامو مي کردم تو و در مياوردم خيلي حال ميکرد . چون هيچ چي نمي گفت و فکر کنم آبش اومد چون کسش تنگ و باز ميشد اما خبري از آب پاشي نبود . يکم آب غليظ سفيد ازش ريخت لاپاهش . که با دست ماليد رو کسشو و بعد ليس زد انگشتاشو حتي انگشتاي منم مکيد . گفت تو ميخاي هنوز يا بپوشم لباسمو . گفتم کون مي خام . ميخام کونت بزارم . خيلي خوشش اومد از حرفم و خم شد يکم برام ساک زد و چنتا تفته ريخت رو کيرم و حسابي ليزش کرد و برگشت . منم سري چسبيدم بهش و تا ته کردم تو کونش حسابي ليز بود و تا ته رفت حتي يه آخم نگفت . ازش ميپرسيدم چرا انقده گشادي . کفت دوست داری گشاد نباشم ؟ هیچی نگفتم فقط تو کونش میکردم چون لیز بود خیلی حال میداد انقد کردم که آبم اومد دراز کشیدم روش و تا ته فشار میدادم اونم کونشو سفت کرده بود تا بیشتر حال کنم . خلاصه آبمونو ریختم تو سوراخش .خیلی حال داد چون دستش رو برد و کیرمو از تو کونش در آورد و مالش میداد .پاشد که بره آبم از لاپاهش میریخت ته خونش. برام عجیب بود چون اون همیشه دم از پاکی و تمیزی میزد اما ……خلاصه بعد از اون خیلی باهاش حال میکردم که تو سری بعد مینویسم براتوننوشته ؟
0 views
Date: November 25, 2018