کردمش نه از روی شهوت

0 views
0%

سلام به همه .بسیار خوب از اونجایی شروع میکنم که ریشه این اتفاق به وجود اومد . من بد جور با خانوادم دعوام شده بود و خونه را ترک کرده بودم ،البته دانشجوی شهر دیگه ای بودم اما بین ترم دانشگاه هم دیگه خونه نمیومدم . تا این که مریض شدم و مجبور شدم برگردم خونه و به دست وپای پدر مادرم بیافتم و بگم ببخشید . از اونجایی که خطموشکسته وگوشیمو له کرده بودم پدرم خط و گوشی داداشمو بهم داد . فردای اون روز یکی به من اس داد و گفت فلش من دست سارا هستش منم طبیعی جواب دادم خوب عیب نداره میرم ازش میگیرم شمارشو بده .طرف جواب داد ببخشید شما زهرا هستید ؟گفتم نه باباشمگفت مزاحم نمیشم اشتباه شد ……..خلاصه همین طوری پیلش کردم و ملتفت شدم که طرف مرده آخه حرف زدنش خیلی لوتی و مردونه بود. از اونجایی که من حوصله دختر جماعت را نداشتم برای چابلوسی و کس لیسی زنگ نزدم که ببینم طرف واقعاپسره یا دختر بعد از یک ماه که باهاش اس بازی میکردم مطمئن شدم مرده . خلاصه تا یک ماه که ترم دانشگاه هم شروع شد من با این طرف اس بازی میکردم و خودمو خوب بهش معرفی کردم آخه تنها کسی بود که جز پدرم و مادرم و دو تا از دوستای هم دانشگاهیم شمارش تو گوشیم بود و من طبیعتا موقعی که بیکار میشدم گوشیمو برمیداشتم و به اون اس میدادم تا این که یه روز قبل این که راه بیافتم برم ترمینال دوباره با پدرم دعوام شد و اعصابم خورد شده بود منم به اون دوست ناشناسم که اسمشو گذاشته بودم غریبه اس دادم و شروع به درد دل کردن کردم . دیدم اونم ناراحته گفتم چیه تو هم زیر پای عشق یه دختر 17 ساله له شدی ؟باورتون نمیشه گفت من که پسر نیستم فکنم اشتباه گرفتی من دخترمچشمتون روز بد نبینه بد جورحالم گرفته شد یعنی شکه شدم آخه از اونجایی که بدجور مغرور بودم دوس نداشتم درد دلو به یه دختر بگم اما کار از کار گذشته بود و گفته بودم .تا چند روزهم بهش اس ندادم با خودم خوب فکر کردم و گفتم اون که یک غریبه هستش چرا باید خودمو ناراحت کنم ، تازه بهم گفته که محل زندگیش اصفهانه و من یکی از شهرستانهای اطراف مشهدم . تا این که یه روز سلف دانشگاه بهم اس داد . نوشته بود چیه ؟ چون دخترم نمیخوای باهام دیگه حرف بزنی؟جواب دادم ؟ دوس ندارم یه دختر که برخی از درد دل همو شنیده باهام دوست باشه آخه بیخودی و از روی دلسوزی برام دل میسوزونه و دوستیش به دردم نمیخوره .دختره گفت ولی من بهت ترحم نمی کنم ، قول میدم با چند تا از دوستام تو راه باز گشت از دانشگاه بودم که چند تا دختر مامانی از کنارمون رد شدن و بچه ها هم بهشون تیکه انداختن و منم حالم ، حالو هوای شیطونی گرفت و به دختره اس دادم چند سالته ؟ درس میخونی ؟ اسمت چیه؟جواب داد 20 دانشجوام( تو این داستان جز اسم دختره هیچیو تغییرندادم . ترجیح میدم اسمشو نگم)مثلا اسمش نرگس باشهبهش اس دادم دانشجوی کجا ؟گفت اطراف مشهد یهویی قند تو دلم آشوب شد و صد تا فکر و خیال کردم که اگه دختره دانشجوی شهر x باشه فلان کارو میکنم و دیگه تنها نخواهم . البته منظورم از فلان کار گردش و بیرون رفتن بود.(در کل هرچی جز سکس) بهش گفتم من دانشجوی شهر x هستم تو دقیقا کدوم شهری ؟خلاصه دختره نگفت تا این که یه روز برف اومد . صبح ساعت 7 شروع شد و ساعت 11 ظهر تموم شد . سر کلاس بودم که نرگس اس داد بعد عمریبرف اومد نذاشتن بریم بیرون .بهش گفتم خوب فردا برو بیرون .نرگس جواب داد آخه الان برف بند اومده و هوا هم داره آفتابی میشه .یه نگاهی به بیرون انداختم دیدم شرایط آب و هوایی که میگه دقیقا با شرایط آب هوایی شهری که من توش هستم یکیه . معطل نرکدمو بهش گفتم میخوام ببینمت بد از کلی کس لیسی بهم گفت من از شهر نیشابورم . صبح راه میوفتم میام تورو میبینم و برمیگردم .منم تعجب کردم . نیشابور تا شهر x فاصله ی ساعتی داشت . به خودم گفتم معمولا دخترا این همه راه نمیان اونم به این راحتی . مخصوصا که آدرس کافی شاپ را همخودش داد .خلاصه بعد 1 هفته اعتراف کرد که تو همون شهر x درس میخونه . قرار شد باهم بریم مشهد و با هم تو راه بیشتر از نزدیک آشنا بشیم . نرگس با دوستش اومد و من تنها . این دفه دومی بود که نرگسو میدیدم . قرار اولمون فقط 20 ثانیه طول کشید .سواراتوبوس شدیم و منو نرگس کنار هم نشستیم و دوستش صندلی کنار ما . 45 دقیقه گذشت و فقط نرگس حرف میزد و من نگاهش میکردم . یهویی بهم گفت تو چقدر کم حرفی اصلا خوشم نیومد .مثل این که قرار نیست شاد باشیم و بخندیم بعد روبه دوستش گفت این که خجالتیه رسیدیم مشهد زود برگردیم .من تو فامیل و محلمون از اون پسرایی هستم که دخترا دنبالشون هستنو خوش تیپیم اما چون بد جور مغرور بودم هیچوقت نتونستم با دخترای زیادیرابطه صمیمی داشته باشه جز 2 الی 3 تا که اونا برای خودشون ملکه بودن اما برای دانشگاه از دستشون دادم .به خودم گفتم حالا که شانس در خونمو زده غرور و شرمو حیا رو کنار بذارم و بزنم به سیم آخر. به نرگس گفتم دستتوبده به من ؟دختره بدبخت قفل کرد آخه قرار نبود با هم تماس داشته باشم . رابطمون توی گردش و مسافرت و کمک به هم از قبل خلاصه شده بود . اما تو اون صحنه دختره دستشو در حالی که میلرزید گذاشت تو دستم منم دستشو محکم گرفتم . تا این که رسیدیم مشهد و بعد از چند ساعتی گشت و گذار دوست نرگس ازما جدا شد و ما رفتیم کوه سنگی . تو مکان کوه سنگی یه کوه دیگه هم که کمی کوچیکتره کنارش قرار داره که دکل تلوزیون یا مخابرات روی اون قرار داره که چون خلوت بود من و نرگس رفتیم بالای اون کوه . اونجا بود که اولین بوسمو تجربه کردم .نرگس و من کنار هم نشسته بودیم و گوشیم یه آهنگ میخوند . تو اون لحظه بود که نگاهم به زندگی ای که تو کار و درس خلاصه شده بود عوض شد . باور کنید من تا اون لحظه از عشق و حال هیچی نمیدونستم . به نرگس گفتم یه بوس میدی ؟گفت نهگفتم پس بذار در گوشت یه چیزی بگم . همچین گه صورتمو بردم جلو با این که ترس و دلهره شدیدی هم داشتم لبشو بوسیدم چند ثانیه طول نکشید که بهش گفتم بیا جامون رو عوض کنیم بریم یه جایی که یه کم دورو برش بسته تر باشه . بدنم سبک شده بود . چشمام مثل عقاب تیز شده بود تا روی اون کوه یه جایی رو پیدا کنم که یه کم بسته باشه . تا این که نرگس گفت اون بالا درست زیر سخره های اتاق نگهبانب اون دکل یا آنتن بالای کوه یه صخره کوچیکتر بود که یه محیط بسته درست کرده بود رفتیم اونجا و نشستیم .نمیدونستم دوباره چه جوری شروع کنم تا لباشو ببوسم . بهش گفتم دراز بکش و سرتو بزار روپاهام . اون هیچی نمیگفت فقط کاری رو که میگفتم میکرد . تا این که سرشو گذاشت رو پاهام با دست زیر گلوشو گرفتم و لبشو بوسیدم . یهو بدنش مثل ماست شل شد . انگار از حال رفته بود منم نامردی نکردم و تا خورد مالوندمش و از لباش لب گفتم. آدم ندیده رو ببینید؟؟ 4 ساعت با بد بخت لب میگرفتم . تا این که دوستشزنگ زد که بریم دنبالش و برگردیم . تو راه راضیشکردم دوستش بره خونه فامیلاشون تا خودش با من بیاد خونه من . اونجا بود که مخالفت کرد و گفت خونه اصلابهش گفتم تو منو میشناسی باور کن آخرش برای من همون لب گرفتنه….بازم کس لیسی کردم . راضی شد و به دوستشزنگ زد وگفت خوابگاهو بپیچونه و بگه شبو مشهد میمونن . تو اوبوس که سوار شدیم اومدیم صندلی یکی مونده به آخر . تا خوده شهر x ازش لب میگرفتم . آدمای اطرافمون چیزی نمیگفتن . فقط چندتا جوان 23 الی 26 ساله بودن که تیکه مینداختن . داشتن خطری میشدن که یکیشون گفت ول کنین پدر اینا دارن عشق و حال دنیا رو میکنن . دیگه کسی به ما چیزی نگفت . از اتوبوس پیاده که شدیم و داشتیم میرفتیم متوجه شدم دختره بدجور مسته وپاتیل شده . به خودم گفتم اگه ببرمش خونه با ائضاع این و بیجنبه گی من حتما امشب دهنشو سرویس میکنم . برای همین سریع تاکسی گرفتم و بردمش در خوابگاه . البته خونه خودم هم اوضاع جور نبود چون بچه ها مهمونی گرفته بودن و نمیشد مهمونی را کنسل کرد . اما میتونستم ببرمش خونه دوستای دیگم . هر جور بود خودمو توجیح کردم که امشب نمیشه .خلاصه مدتها گذشت و چند بار هم آوردمش خونه خالی اما فقط لب میگرفتم و می مالوندمش و شق درد های ناجوری هم میگرفتم . چون دختره بهم اعتماد شدیدی داشت نخواستم بهش نامردی کنم تا این که یه روز…………….خونه دوستم که بچه پولدار بو قرار گذاشتم . نرگس هم اومد . من دو تا رانی و بیسکوییت گرفته بودم تا باهم بخوریم . به نرگس یه رانی دادم که گفت نمیخورم خیلی اسرار کردم اما قبول نکرد . خودم داشتم رانی خودمو میخوردم که نوشته روی رانی را خوندم .نوشته بود 8آناناسی این نوشته را جوری خوندم که نرگس هم بشنوه . نرگش برگشت گفت آره بقیش هم توهمهمن با این حرفش جررررررررررر خوردم . بارها جلوی خودمو گرفته بودم که از بوس و مالش جلوتر نرم که اونجا با خودم گفتم فقط میکنمتمنظورش از بقیش توهمه این بود که تو رانی ها چیزی ریخته بودم بد جور ناراحت شدم . با ور کنید نمیخواستم بکنمش اما اعصبانیم کرد . تو اون لحظه شهوتی نشده بودم بلکه عصبانی بودم . بهش گفتم بیا بریم تو اتاق اونجا یه تخت داره از اتاق من خیلی بهتره . رفتیم اونجا روی تخت دراز کشیدیم . بهش فرصت ندام و گفتم دیگه اینجا آزاد آزادیم و ترس این که دوستام بیان رو نداریم .نرگس گفت آره خوب منم لباساشو شرو به در آوردن کردم . مقاومت کرد رفتم یه کم لب گرفتم و گردنشو خوردم و کسشو مالوندم . دوباره رفتم سراغ لباساش و شلوارشو در آوردم خیلی مقاومت کرد اما بهش گفتم ما یه خط قرمز داشته که ازش رد شدیم دیگه بقیش بهونه بیخودیه تا با هم حال نکنیم . با قدرت کلمات توجیحش کردم که چیزی نگه . سوتینشو هم در آوردم . بهش گفتم به شکم بخواب .گفت قرار نبود رابطمون اینجوری شهاما انگارصداشو نمیشنیدم شرتشوهم در آوردم . نمیدونیم این دختره اینقدر سفید و گوشتی بود که تقریبا قفل کرده بودم . دهنم باز بود و به بدنش نگاه میکردم . دفعه ی اولم بود که بدنشو لخت میدیدم . واااااااااااای کونش گوشت بود مثل گاو های هلندی. سفید و سفید . تو 30 ثانیه مثل وحشی ها لباسامو در آوردم و روش دراز کشیدم. کیرم شق کرده بود . کیر من کلفت و 21سانت طول داره گذاشتملای قاش کونش . داشتم دیوونه میشدم . آبم داشت میومد آخه کسکش بدنش جوری بود که با نگاه کردن هم آبت میومد . از روی میز یک ژل موبود بر داشتم و یه کم ریختمکف دستم و محکمو صدا دار زدم لای قاش کون گوشتیش . کیر قد کشیدم آماده بود .خودمو روش ول کردم و کیرم مستقیم رفت تو کونش .یه جیغ بلند کشید واسممو صدا کرد . از پشت میدیدمش.گردنش و صورنش قرمز شده بود دهنشو به بالشت فشار میداد . محکم گفتمش و شروع کردم به زدن تو کونش . آبم اومد . ولو شدم . دیگه عصبانی نبودم . یه کم رو بدنش وول میخودم و کیرم ت کونشبازی میکرد . بعد بهم با صدای گرفته گفت نمیخوای بلند شی؟بلند شدم و از اتاق اومدم بیرون و رفتم حموم . دوش گرفتم و اومدم بیرون . بهشگفتم بیا برو هموم دوش بگیر . لباس تنش نکرده بود . من رفتم تو آشپزخونه تا بیاد بره حموم . درسته کردم تو کونش اما رومون اینقدر با هم باز نبود که لخت راه رفتنشو ببینم. خجالت میکشیدم . اونم همین طور . از هموم که اومد بیرون رفت تو اتاق لباساشو که پوشید رفتم تو اتاق و 2 ساعت تو بغلم بود . نیم ساعت چیزی نگفت . بعدش گفت تو در مورد من چی فکر میکنی ؟من گفتم من در مورد تو هیچ فکری نمی کنم . چیزاییکه اتفاق افتاد خواسته من بود نه تو . اگه تو با بوسحال میکنی منم با این اتفاق حال میکنم پس خودتو ناراحت نکن که 100 خواسته من بوده .اگه کسی بده اون منم نه تو . دختره یه کم حالو هواش عوض شد و و شروع کردبه بوسیدنم . منم ازش لب میگرفتم و بیشتر نوازشش میکردم . همش دستم تو موهاش بود . تا این که کس کش گردنموشرو به خوردن کرد یه کم که خوردحال کردم اما ادامه که داد دیوونه شدم . نفس هام تند شد . نرگس ترسید گفت ؟آروم باش پسر چیه ؟گفتم باید خودمو خالی کنم و گرنه از این جا که برماز سردرد منفجر میشم(از شق درد).بهش گفتم بذار یه بار دیگه حال کنیمتا حالم خوبشه صحنه اینقدر برای دختره ناراحت کننده بود که هیچی نگفت . منم دوباره لباساشو درآوردم و دوباره کیر کلفتمو کذاشتم لای کونش ام اینبار تو کونش نکردم تف کردم و کیرمو میکردم لایقاشکونش و کیرم میرفت پایین لای کسش . دم کسش بد جور داغ بود . از کونش بیشتر بهم حال داد . اینقدر لطیف و گوشت بود و بدنش حرارت داشت که آبم سزیع اومد . دوباره بیحال شدم و دوباره حموم……..من برای دوستام چند تا دختر خوب پیدا کردم . برای 5 تا از دوستام . اما یه 12 نفری منو میناختن و نرگس و دوستای تیکشو هم میشناختم اما همه تو کف نرگس بودم . فقط بدونید دختره به قول یکی ا بچه های مشهد مثل سفید برفی بود . خوشگل و ناز بود .ایقدر سکس با من دیوونش کرده بود که هیچ وقت حاظر نشد ولم کنه اما من مثل سگ به خاطر این کار به زمین خوردم و پشیمون شدم . الان که تابستونه هر کدوم توشهر خودمون هستیم . و به هم نزدیک نیستیم . منم توبه کردم . شاید بگید تو این سایت گوه کیو میخورم ؟؟؟؟؟؟خودمم نمیدونم فقط اینو میدونم که دیگه طرف دختر برای کردن نمیرم . البته میگن توبه گرگ مرگه اما سعی خودمو میکنم . لاکردار تو این زمونه که نمیشه رفت خانم گرفت هر کس یه سنگی جلو پای آدم میندازه. این سنگ ها هر کدومشون یکی از عامل های تو کف بودن جوون هاهستش و جق زدن های تو حموم .داستانمو خلاصه و دقیق براتون گفتم . امیدوارم جوری بوده باشه که جزو داستان های قابل قبول قرار بگیره . فقط اعجای محترم بدونید که من دروغ و خیال بافی تحویل ندادم خواهشن این که کسشعر من درآوردی بوده را از ذهنتون بیرون کنید . نظرتون رابدید بدونم من تودنیای سکس و شهوت در چه حدی هستم و کجا قرار دارم . تو دایره المعارف تخم ها یا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نوشته پرنس

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *