کردن الهام تپل

0 views
0%

سلام من زیاد اهل پیچوندن و طول دادن داستان نیستم،یه دایی دارم که یدونه دختر داره3سال ازمن کوچیکتره. سال83 بود که من متوجه شدم الهام زیاد خودشو به من نشون میده منم جون بودم خام وقتی رفتارا شو دیدم قاطی کردم آخه بقیه پسر دایی هام تو کفش بودن،خلاصه بهش حالی کردم که متوجهت هستم کم کم بهش مسیج دادم شعرهای رومانتیک + خند دارو …بهم نزدیک شده بودیم خارج از محیط خونه قرار داشتیم یه جورایی اسیر هم شده بودیم،یه روز که داشتیم تو خیابون کس چرخ میزدیم ازم خواست برم خواستگاریش بهم گفتدیگه طاقت دور بودن از منو نداره منم چون میدیدم کم آورده و دیگه نمی تونه منو نبینه خودمو لوس کردم اذیتش کردم گفتمش الهام توپل من با این کارات حالی به حالی میشم مجبورم نکن کاریت کنم که میگفت بیا من مال توام،الهام بیچاره خیلی منو دوست داشت…اول آشنایی مون خیلی دوسش داشتم تااینه سر از کاراش در آوردم با دو تا از پسرای همسایه رابطه تلفنی داشت،خودم باچشمای خودم دیدم از یه مرده بی خود یه تیکه ورق گرفت،معلومه شمارت تلفن بود دیگه…تصمیم گرفتم از اون کون خوشمزه و کس شیرینش بی بهره نشم یه روز که بیرون بودیم بهش گفتم الهام می خوامت،گفتم خانمم میشی بهم گفت یک ساله که می خوامبراش شرط گذاشتم شرط من تست باکره بودنش بود+پلمپ بودن کون مشنگش…قبول کرد قرار مون شد خونه دایی جونم روز موعود فرارسیده بود ،عمو با خانم دایی رفته بودن خارج از شهر مطمئن بودیم که تا شب نمیان.بعد هماهنگی با الهام رفتم در خونه داییم زنگ زدم یهو در باز شد آیفون نداشتن الهام پشت در بود با یه چادر نماز سفید،کثافت از همیشه سکسی تر بودروژ لب قرمزش هواس منو برد داخل که شدیم چادرش از سرش افتد بی پدر انگار 100سال بود جنده لاشی بود،یه لباس توری مشکی با شورت وسوتین نارنجی گفتم بیا پیشم دستمو انداختم دور کمرش محکم گرفتمش گفت آروم باش ازت می ترسم… اولیت بوسو که از گردنش کردم تو بغلم آروم شدرو زمین درازش کردم با سینه های سفیدش بازی کردمبعد چند لحظه شروع کرد به گریه زاری کردن پرسیدم چی شده جواب داد میدونم می خوای بکنیم بعدشم ولم کنی خندیدم گفتمش پس چرا برام وایسادی هیچی نگفت منم ادامه دادم با کون نرمو سفیدش بازی می کردم که دستش رفت سمت کیر نیمه خامم از رو شلوار بازیش میداد شورت شو در آوردم کس صورتیش یه حالی بهم داد که آبم آومد …کیرمو در آورد از تو شرتم حسابی بوسش کرد نمی خواست ساک بزنه بزور کردمش تو دهنش بدش آومد بعد چند لحظه براش خوشمزه شد،آبم داشت میومد بزور از دهنش در آوردمش بردم نزدیک کوسش ترسیده بود گفت پرده دارم از کون بکنم سوراخ کون شو حسابی تف مالی کردم آروم بردمش تو دادی زد هرکی تو کوچه بود فهمیده چی شده،حسابی از کون کردمش اونم جیغ می کشید آروم آروم گشاد گشاد شده بود سرعتم دو برابر شده بود الهام کونده،کوس مادرت،کیرم تو دهن مادرت،مادر جنده،پارت می کنم،گشاد،حرفای من به الهام بود 3 بار ارضاء شده بود آب من نیومده بود هنوز گریه زاری می کگرد مردم ولم کن بده بخورم زود گذاشتم تو دهن خوشکلش چند دفعه آوردو برد تو دهنش آبم آومد همش تودهنش خالی شد حالش بد شد برام مهم نبود…تو کف کوسش بودم تا عروسی کرد اسم شوهرش جاوید هستش بعد 6ماه از عروسیش گیرش آوردم کوسشم گاییدم.دست دایی جونم درد نکنه باکردن خانم داییم این کونو برام متولد کرد.نوشته دکتر

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *