کردن خانم فروشنده مغازه

0 views
0%

سلام من محسن هستم 26 سالمه این موضوع برای 4 سال پیش هست خواهره من یه مغازه لباس زنانه زد چون خودش درگیره بچه هاش بود نمیتونست مدام دم مغازه باشه تا این که تصمیم گرفت که یک فروشنده بگیره چند روزی نرفتم مغازه تا این که خواهرم به من زنگ زدو گفت که برای تغییر دکور برم اونجا منم اماده شدم رفتم همین که وارده مغازه شدم کم مونده بود فکم بوخوره زمین یه خانوم خوش اندام با موهای طلای نمیدونید که چه جیگری بود اسمش شیوا بود تازه از شوهرش جدا شده بود من تاشب که اونجا بودم همش یواشکی اندامشو دید میزدم یکی دوبار متوجه شد با یه نیش خند رد میشود ازون روز دیگه چشام واز میشود میرفتم دم مغازه کم کم رابطه ام باهاش خوب شداز اون جای که من خیلی شوخ طب بودم وهمش جک تعریف میکردم به من گفت که شماره خودمو میدم برام هرز گاهی جوک بفرست منم قبول کردم اول جوک های موادب مفرستادم یواش یواش جوک هامو سکسی کردم که خیلی هم خوشش اومد منم دلم قرص تر یه روز رفتم مغازه دیدم داره گریه زاری میکونه پرسیدم که چی شده گفت که شوهرش نمیزاره بچه اش رو ببینه من برای این که دل داری بدم دستشو گرفتم اونم خودشو چسبوند به من مغازه جوری بود که دید نداشت به داخل منم بغلش کردم واروم سرشو نوازش کردم یه هو صورتشو رو به من کرد داغی لباشو رولبام حس میکردم به من گفت که من الان فقط تورو دارم میخوام همیشه کنارم باشی منم سری سواستفاده کردمو لبمو چسبیدم رولبشو گفتم قول میدم اون روز گذشت فردای اون روز رفتم مغازه دم ظهر واسه این که به مامانش نهار بده میرفت خونه من گفتم که میرم بالای مقازه استراحت میکونم گفت که پس میرم ناحارو میارم باهم بخوریم گفتم باشه رفت بعداز 20 دقیقه اومد ودوتا ساندویچ دستش بود در مغازرواز پشت قفل کرد امد بالا دیدم که بوی دود میده گفت که غذام سوخت خونه ارو دودبرداشته بود همه لباسم دودی شدن گفت بزار دربیارم خیلی بوی دود میده گفتم باشه همین دکمه هاشو باز میکردمن تودلم وشکن میزدم مانتورو که دراورد یه نیم تنه تنش بود من همینجوری زول زده بودم به اون یهو گفت. چیه پدر همش مال خودته اینطوری زول نزن ناهارو بخورناهارم که پایان شد دراز کشیدم چشمامو بسته بودم یه سایه روچشام افتادچشامو بازکردم دیدم لباش جلوی لبامه دستموانداختم دوره گردنش گفت من سیر نشدم میخوام لباتم بخوررم که یه هو امد روم شروع کرد به خوردن لبام چرخیدیم اونو انداختم زیر داغ کرده بود مثل وحشی ها میخورد منم حسابی حشری شدم تاپشو زدم بالا سینه هاشو بادستام چسبیدم به هم توکای سینه هاشو میک میزدم دکمه های شلوارشو باز کردم خودش سری ازپاش دراوردرفتم لای پاهاش وای چه کوسی عینه غونچه گل بود سفیدو بی مو که رفتم توکاره خوردن داشت میمورد ازبس شهوتی شده بود گفت69 شو میخوام کیرتو منم چرخیدم داشت میکندش کیرم تا ته رفته بود تو حلقش تخمامو انداخته بود تودهنش بازبونش بازیشون میداد رفت دمه سوراخ کونم میخواست زبونشو بکنه تو گفتم میخوام بکنم که چرخید روم بادستش کیرمو هدایت کرد توکسش به زور میرفت انگار که اولین باره که داره ازکس میده کسشو میچرخوندوبالاپاین میکردداشت ابم میومد که رفت کیرمو کرد تودهنش بادست برام جق میزد پایان ابمو بافشار خالی کردم تو دهنش بلند شدیم لباسمونو پوشیدیم بعد از اونوقت یه روزدرمیان کارمون همین بود امید وارم که خوشتون. امده باشه…. ..نوشته‌ محسن

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *