سلام .میخوام قصه کردن خواهر خانمم رو براتون بزارم .حدس زده بودم بیرون میره و اهل عشقه منتظر زمانش بودم تا اینکه یک روز عصر اومد خونه مون .زنم نبود انگار میدونست اونجا نیست دراز کشیده بودم تلویزیون میدیدم نشست کنارم و شروع کرد با موبایلش ور رفتن اهمیت ندادم سرشو اورد جلو و گفت ببین این عکس قشنگه نگاه کردم عکس کارتونی دختری در حال کیر خوردن بود فوری کیرم شروع کرد به حرکت کردن و بزرگ شدن .بلند شدم و نشستم و همچنان که موبایل نگاه میکردم یه کم بهش نزدیک شدم عقب نرفت نزدیکتر شدم و گفتم این که کارتونیه گفت مگه اصلش وجود داره موبایلمو اوردم و یه عکس خفن کیر سیاه وبزرگی که تا نیمه رفته بود تو یه کون سفید خوش ترکیب رو نشونش دادم گفتم این هم اصل تازه واقعیش هم موجوده گفت یعنی فیلمش گفتم هم فیلمش هم اصلش تو میخوای کدوم رو ببینی .گفت فیلمش رو شاید داشته باشی ولی اصلشو بعیده .گفتم چرا بعیده .گفت اخه خیلی بزرگه .گفتم اگه داشته باشم کی جوابشو میده .گفت اگه اینقدر تا حالا خواهرمو جر میدادی.گفتم تو چکار داری اگه بود جوابشو میدی .حالا کیرم دیگه داشت میترکید اونهم فهمیده بود و داشت عذابم میداد.گفت اگه اینقدر بود سفارش میکنم خواهرم جوابشو بده .گفتم چرا از خودت مایه نمیزاری .خندید و رفت عقبتر رفتم نزدیکش عقب نرفت دستهاشو گرفتم تو دستم و شروع کردم به مالش دادن دستهاش .کم کم رفتم رو به بالا وبزوش اعتراضی نکرد جسورتر شدم کشیدمش طرف خودم چسبید بهم شروع کردم به نوازش موهاش و بو کردن گردنش .کیرم داشت منفجر میشد نشوندمش روی باهام طوری که کیرم بهش نخوره سرشو اوردم بالا و صورتشو با لبهام میمالیدم کم کم لبم رو به لبهاش نزدیک کردم اعتراضی نداشت و مثل اینکه منتظر این لحظه باشه لبهامون قفل شدن به هم حالا بمک کی بمک بالبش و زبونش دهنم رو باز کرد و زبونش رو کرد تو دهنم . از بالا وضعم خوب بود ولی از بایین کیر و تخمهام در حال ترکیدن بودند دستم رو از زیر بلوزش بردم و سینه های بزرگش رو گرفته و حالا نمال کی بمال .در حالیکه زبونش توی دهنم بود اه و ناله با حالی میکرد دستم رو یواش یواش بردم طرف دکمه و زیب شلوارش یه دفعه کشید عفب شاید در عرض چند ثانیه 100 تا فحش به خودم دادم که چرا زود رفتم طرف شلوارش .نگاهش کردم که یه طوری ماست مالیش کنم.داشت میخندید دلم قرص شد گفت اهه اگه اونقدر نبود چی .مثل اینکه تازه متولد شده باشم گفتم امتحانش فقط ممکنه مجبورت کنه درد تحمل کنی عیبی نداره خندید و گفت من باید تحمل کنم تورو سنننه.گفتم باشه ولی باید چشمهاتو ببندی خندید و چشمهاشو بست سریع لباسهامو کندم و کیر در حال انفجار رو بردم نزدیک صورتش و گفتم باز کن .چشمهاشو باز کرد و از دیدن کیر کلفت و درازی جلوی صورتش بود شوکه شد جیغ کوچولویی کشید و گفت خوش بحال خواهرم که این کیر کس و کونشو یکی میکنه .من که از خوشحالی نزدیک به غش کردن بودم گفتم خواهر بی سلیقه شما بزور هم تو کسش تحملش میکنه تو که نصف اونهم هیکل نداری حتی نصفش رو هم تحمل نمیکنی .گفت خیال میکنی شرط بندی کنیم گفتم سر چی اگه تحملش نکردم قول بده هر طوری شد تو کون خواهرم بزاری ولی اگه تحمل کردم 3 بار متوالی منو بکنی .خلاصه شرط بندی کردیم و سر کیر داده دستش که بخوره و من هم شروع کردم به دراوردن لباسهاش با یه دست تخمهامو گرفته و میمالوند و با دست دیگه همزمان که می مکید کیرم رو بالا و بایین میکرد حدود 10 تا 20 دقیقه خورد و مالوند البته منم توی این مدت کسش رو میخوردم و با انگشتهام در حال اماده کردن کونش بودم بلند شدم و عقب شروع کردم کیرم رو در کونش مالش دادن شل شده بود ولی میترسیدم یه دفعه کیرم رو بکنم توی اون کون کوچولو و سفیو تنگ سر کیرم رو یواش گذاشتم در کونش و ارام ارام شروع کردم به فشار دادن با هر فشار من کمی میرفت جلو و این کار رو سختتر میکرد گفتم کوچولو داری شرط رو میبازی . مثل اینکه بهش بربخوره گفت کارتو بکن ببینم میتونی بدون اینکه جررم بدی کیرتو بکنی تو کونم .دلم قرص شد فشار بیشتر کردم اونهم دیگه نمیرفت جلو و تازه با تکون دادن سوراخ کونش روی کیر من کمکم هم میکرد با کمی فشار کله کیرم توی کونش جا دادم از درد به خودش کش و قوس میداد .کیرم رو به همون حالت گذاشم و بهش گفتم تکون نخور تا جا باز کنه با دستش که گذاشته بود روی شکمم تا زیاد بهش فشار ندم علامت رضایت رو اعلام کرد بعد از 1 یا 2 دقیقه یه کمی فشار دادم درد میکشید ولی چون باور نداشت که این کیر کلفت چطوری رفته تو کونش چیزی نمیگفت خلاصه یک سانت یک سانت کیر تا ته کردم تو کونش .حالا دیگه کله ام از زور شهوت داشت میترکید بهش گفتم حالا تلمبه بزنم گفت اروم بزن چون خیلی درد داره گفتم الان که جا باز کنه دردش از بین میره .با ترس و لرز شروع کردم به تلمبه زدن اول دردش میومد ولی بعد از چند لحظه که دردش از بین رقت ناله های لذتش بلند شد منم از خدا خواسته چنان کیرم رو تو کونش جولان میدادم که صدای ملج ملج کونش بلند شده بود دیگه به هیچی فگر نمیکردم دیگه کونش باز شده بود بهش گفتم زانو بزن زانو زد با یه حرکت کیرم رو تا اخر کردم تو کونش داشتم تلمبه میزدم گفت ایستاده بکنم بلند شد کیرم گذاشتم لای درز کونش و فشار دادم چون ایستاده بود تنگ شده دستهاشو زد به دیوار منم با اخرین قدرتم داشتم میکردمش .درازش کردم و از جلو کیرم رو گذاشتم در کونش و فرو کردم تو حاتش طوری بود که کیرم تا اخر رفت توی کونش .من تلمبه میزدم و اون ناله ابم داشت میومد بهش گفتم گفت بریزش تو کونم تا باز هوس کنم بهت کون بدم منم ریختم پایان بدن هر دومون خیس عرق بود کیرم در اوردم با دستمال خودش تمیزش کرد و شروع به ساک زدن کرد چنان میخورد مثل اینکه اصلا کیر ندبده بود و مدام قربون صدقه کیرم میرفت بی حال شده بودم ولی قولم یادم بود گفتم دو بار دیگه مونده با حرص و ولع در حال کیر خوردن گفت من بردم هر چی من بگم باشه قبول کردم اخه راست میگفت کیر رو تا اخر توی گونش جا داده بود گفت میخوام بجای ان دو بار کیر بخورم شما اعتراضی داری من که دیگه نای کون کردن در اون لحظه رو نداشتم کیرم رو در اختیارش گذاشتم تا سیر بخوره اینقدر کیر خورد تا دوباره ابم این دفعه توی دهنش اومد من بی حال شده بودم ولی اون توی اسمون ها بود بعد از اینکه رفت دستشویی و اومد دو باره هوس کون کردن بجونم افتاد فهمید گفت نمی تونم چون کونم رو جر دادی بزار یه کم خوب بشه دوباره بکن لب جانانه ای ازش گرفتم و اونم رفت البته هراز گاهی هوس کیر میکنه میاد و من هم از خجالت کونش در میام.نوشته seharkhah
0 views
Date: November 25, 2018