کردن شیما خواهر خانمم

0 views
0%

شیما خواهر خانمم هست خوشکل و خوش هیکل….شوهرش راننده کامیون هست اکثر وقتها میره جاده ؛شیما هم به خاطر تنها نباشه میاد خونه مادرخانمم…با خانمم به خاطر موقعیت شغلی من؛شیراز زندگی میکردیم ..‌.اومدیم اصفهان خونه مادرخانمم طبق معمول محمود(باجناق) دو هفته ای بود رفته بود جاده….شیما یه ساپورت مشکی با یه تاپ قرمز پوشیده بود…باسن گندش و کس تپلش حسابی حشریم کرده بود شیما متوجه شده بود دید میزنم ولی عکس العملی نشون نمیداد….یه روز عصرشیما رفته بود آرایشگاه؛وقتی برگشت خونه من تنها بودم خانمم با مامانش رفته بودن خرید..داشتم فوتبال میدیدم لباسش رو عوض کرد اومد توی سالن..بهش گفتم چقد خوشکل شدی…با عشوه گفت شما خوشکل میبینی…گفتم مسلم چطور دلش میداد شب بدون تو بخوابه…گفت خوش به حال نازنین(اسم خانمم) که هرشب پیشش هستی…دیدم داره چراغ سبز میده….با خنده گفتم تو و نازنین فرقی ندارین میخوای تا شب بیام پیش تو….سکوت کرد…رفتم کنارش دستش رو گرفت گفتم سکوت علامت رضایت هست…لبم رو گذاشتم رو گونه هاش بوسیدم…عکس العملی نشون نداد…دستم رو گذاشتم رو سینش …یه کم مالیدم خودش رو روی مبل شل کرد و دراز کشید سوتینش رو باز کردم شروع کردم به خوردن سینه هاش…دستم رو کردم توی شرتش حسابی خیس بود…گفتم چند وقت کس ندادی..‌.گفت سه هفت ه میشه…یه هفته عادت بودم دوهفته هم مسلم نیست…کیرم رو گذاشتم تو کسش خیلی داغ بود شروع کردم به تلمبه زدن…گفتم دوس پسر داری گفت این چه حرفیه….گفتم اخه خیلی راحت راضی شدی…گفت مجردی دوس پسر داشتم…گفتم کون میدادی…گفت اره….گفتم مسلم کونت رو میکنه گفت بعضی وقتها …درد میگیره….گفتم منم کون میخوام…حالت داگی گرفت انگشت کردم تو کونش با دست دیگه کسش رو میمالیدم…دیونه شده بود….کله رو گذاشتم توی سوراخ کونش…گفتم بازش کن مثل حالت دستشویی کردن…یواش کله کیرم رو کردم توش…چندلحظه صبر کردم ا جا باز کنه….یواش یواش جلو عقب کردم….یه کم اخ اوخ کرد گفت درد داره…گ فتم تحمل کن بدجوری تو کف کونت بودم میخوام حسابی بکنمش….یه کم تلمبه زدم دیدم خیلی دردش گرفته کشیدم بیرون…گفتم چطوری به مسلم کون میدی…گفت کیرش کوچک تره …کیرم رو دوباره گذاشتم تو کسش چند دقیقه تلمبه زدم…خیلی جلو خودم رو گرفته بودم که زود ابش نیاد….بالاخره ابش رو ریختم…شیما هنوز ارضا نشده بود کیرم رو کشیدم بیرون ….دوتا انگشت کردم تو کسش و همزمان شروع کردم به سینه هاش رو خوردن….یهو بدنش لرزید و ارضا شد……وبعد از اون….نوشته ؟

Date: June 30, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *