کردن فاطی جون به کمک سایت داستان سکسی

0 views
0%

سلام دوستان عزیز امیدوارم که در هر جای ایران پر کس هستید کس از کستون نیفته من امیر هستم از استان کرمون این خاطره مربوط میشه به 1 ماه پیش ظهر بود من سرو تیپ زده بودم داشتم میرفتم پمپ بنزین بنزین بزنم برم روستا نزدیکای بازار که رسیدم یا دم افتاد کارت سوخت موتورمو برنداشتم یک دنده معکوسی به شیرکوهمون دادیم رفتیم کارتمونو برداریم که در مغازه عباس که رسیدم دختری رو دیدم که داره میاد پایین نزدیک تر که رسید دیدم فاطی خانمه سریع کارتو برداشتم شمارمو هم نوشتم رفتم رسیع دیدمش و شمارمو جلوترش گذاشتم زیر یک سنگی و بهش گفتم. بعد ازظهر که از روستا برگشتم دیدم ایرانسل پیام داده شما یک تماس از دست رفته از 0933…..دارید من هم سریع بهش زنگ زدم دیدم به فاطی جونه بهد از 6و7روز بهش اس دادم بچه هامون رفتند شهرستان میای خونه ما با هم حرف بزنم طفلی قبول کرد آخه من قبلش اعتمادمو بهش جذب کرده بودم موقعی که اومد تو خونه ما ما آدم صافو ساده گفتیم اینکه اومده حتمان فکر اینو کرده کسوشو بر باد میده بهش گفتم بیا روی مبل بنشین اومد نشست من رفتم کنارش گفت یک کم عقب تر بنشین من پیش خودم گفتم فاطو امروز نمیده لبتابمو اوردم وای فایشو روشن کردم اومدم تو سایت سایت داستان سکسی عزیز الهی قربون دستن در کار های سایت داستان سکسی بشم یک کم داستا ن های سایت داستان سکسی رو خوندیم بعد از 3 و 4 تا داستان دیدم داره بهم نزدیک تر میشه دستمو گذاشتم روی گردنش دیدم هیچی نگفت از بالای گردنش بعد از چند تا عکس سکسی دستمو بردم از زیر توی کرستش سینه هاش عرق کرده بود یک بار نگاه کردم ب هصورتش دیدم چشماشو بسته بغلش کردم بردمش توی اتاق خواب لباساشو داشتم کم کم در میاوردم چشماشو باز کرد گفت پلمو پاره نکنی دیگه هر کار دوست داری بکن دکمه شلوارش که باز کردم رسیدم به شرت سفیدش یک دستی انداختم از روی شرت روی کسش مالوند م ناله میکرد شرتشو کشیدم پایین یک لیسی دور کسش زدم بعد دیدم تاپ و جوجو بندشو باز کرده نگاه به سینه هاش که کردم اصلان کسو کونش از یادم رفت پریدم تو اشپزخونه روغن نباتی جامد برداشتم و پاهاشو گذاشتم ر و شونم رو غن مالیدم در سورخ کونش دیدم از عقب میگه نه گفتم نمیگذارم دردت بگیره بگذار حال کنیم یکی از ناخونامو کردم تو کونش یک کم بالا وپایین کردم انبار 2 ناخونی جا که باز کرد کیرمو گذاشتم دم کونش و یک فشاری دادیم یواشو کلشو گذاشتم در کونش بعد خوابیدم روش ی ککم که جا باز کرد کیرمو تاته کردم یک جیقی سر داد از ترس کیرمو بیشتر کردم تو کونش تلمبه که زدم داشت جیق سر میداد هی سینه هاشو میخوردم و تلمبه میزدم از بس سرشو از درد تکون میداد نمیشد ازش لب بگیریم خلاصه بعد از 5 دقیقه عادت کرد یک لبی گرفتمو و تا ته اب هامو ریختم تو کونش و به فاطی گفتم ساک میزنی بد بخت ساک زد و گفتم این کیر نماد عشق مرد است کیر است دوای هرچی درد استواز اون موقع 3بار کردمش تازه یک شب هم توی خونشون تا صبح هی میکردمشنوشته امیرعباس

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *