سلام اسم من امیره و ساکن شهرکرمانشاهم.داستان یا به عبارتی خاطره ای که میگم برمیگرده به 4 سال پیش زمانی که سوم راهنمایی بودم.اون موقع تو مدرسه ما یه پسر بود به اسم فرشید که با اینکه پسر بود ولی ظاهری دخترونه و سکسی داشت.فکر میکنم قدش حدود 160 بود و اسیل مانکنی داشت.پوستش سفید بود از اونجایی که خیلی سوسول بود پوستش خیلی نرم بود.صداش هم ذاتا دخترونه بود و بدجور مثبت میزد و به کیر میگفت دودول.من از اول راهنمایی که دیدمش خوشم ازش اومد ولی اون موقع به بلوغ جنسی نرسیده بودم و برام تحریک کننده نبود ولی سال سوم با اینکه زیاد تو فکرش نبودم ولی اگه پاش می افتاد دلم میخواست یه حالی باهاش بکنم.اصل داستان من از اونجا شرو شد که شنیدم یکی از بچه ها مخشو زده و کردش.منم وقتی اینو شندیدم باخودم گفتم حتما منم میتونم تا اینکه یه روز اومد پیشم و گفت اشتباها اطلاعات اداری پدرشو از کامپیوترشون حذف کرده و کسی هم برنامه ریکاوری نداره که یهو یه فکر شیطانی تو مخم جرقه زد و گفتم اگه بهت بدم چی به من میرسه گفت چی میخوای منم باکمال پررویی گفتم کون اولش فکر کرد شوخی میکنم ولی وقتی فهمید جدی میگم ازشدت عصبانیت گفت من کیرمم دستت نمیدم و رفت اما دوروز بعد وقتی دید هیچ کس غیر ازمن برنامه رو نداره اومد پیشم و قبول کرد من پنج دقیقه باهاش از رو لباس حال کنم.قرارشد زنگ ورزش لباس نیاریم و بمونیم تو کلاس و من کارمو بکنم.زنگ ورزش شد و وقتی بچه ها رفتن گفت تا کسی نیومده بیا کارتو بکن.من اول کمی مالیدمش بعد خوابوندمش رو نیمکت و رفتم روش نمیدونین چقد باسنش نرم بود.لحظه اول که خوابیدم روش حالی داد که تو عمرم تجربه نکرده بودم.دقیقا مثل وقتی که کیرتو تشنه ی تشنه میکنی و بعد آروم میخوابی روی یه بالشت نرم و کیرتو بهش فشار میدی ولی حال این طولانی تر بود.خلاصه پنج دقیقه مالیدمش بهش وبعدم قرارشد بعد از ظهر بیاد درخونمون که دو کوچه پایین تر از کوچه اونا بود و برنامه رو بگیره.ولی وقتی رفتم خونه و خوب فکر کردم دیدم اون مخ منو زده به جای اینکه من مخ اونو بزنم.بخاطر همین بعد از ظهر که اومد من به مادرم گفتم میریم تو اتاقم(که گوشه ی حیاط بود)که ریاضی کار کنیم.رفتیم تو اتاقم و برنامه رو زدم تو فلشش وگذاشتم تو جیبم.تااینو دید گفت چرا گذاشتی تو جیبت منم گفتم فک کردی خرم تا آبمو نیاری فلشو بهت نمیدم اولش به گوه خوردن افتاد ولی وقتی دید جواب نمیده قبول کرد چون باید یک ساعت دیگه خونه می بود و شب هم پدرش از مأموریت برمیگشت اگه میدید آق پسرش چه دسته گلی به آب داده پوستشو میکند.منم بی معطلی لبمو گذاشتم رولبش و کونشو میمالیدم از اونجایی که شبیه دختر بود وقتی باهاش حال میکردم انگار داشتم بایه لیدی حال میکردم؛حسابی که ازش لب گرفتم اون کون نرم و خوشگلو مالیدم گفتم چار زانو بشین دهنتو باز کن چشمتم ببند میخوام ازت لب بگیرم اول یه لب ازش گرفتم که شک نکنه بعد آروم طوری که نفهمه کیرمو(که نسبت به سنم بزرگ بود)درآوردم و بردم نزدیک دهنش و ناگهانی چپوندم توحلقش وکلشو گرفتم و به کیرم فشار دادم یهو جا خورد و دست پا میزد از یه طرف هم جرأت نداشت کاری بکنه چون کتک میخورد منم صبر کردم وقتی آروم شد شروع کردم به عقب جلو کردن داشت آبم میومد که صدای در اومد.منو میگی داشتم از ترس میمردم که حتما بو بردن که وسط درسم اومدن سراغم؛سریع شروارمو کشیدم بالا و رفتم درو باز کردم دیدم مادرمه میوه آورده باعصبانیت گفتم دیگه کسی مزاحم درس خوندنم نشه.مادرم که رفت دوباره کیرمو آوردم بیرون و کمی مالیدم که بلند بشه بعد رفتم سراغ فرشید و گفتم حالا بکش پایین گفت حالا یکم از رو لباس کارتو بکن بعد میارم پایین منم فهمیدم میخواد تیز بازی دربیاره و فلشو کش بره گفتم باشه بخواب میخوام بخوابم روت وقتی خوابید رفتم خوابیدم روش ودستمو بردم زیر شکمشو دکمو شلوارلیشو باز کردم و بایه حرکت باشرتش کشیدمش پایین.اونم چون عجله داشت و باید میرفت مقاومت نکرد منم کیرمو یه تف انداختم و گذاشتم دم سوراخ بی موش و بایه فشار محکم تاته فرستادم تو که یهو داد زد منم سریع دهنشو گرفتم و تند تند اینقد تلمبه زدم تا آمبم که اون موقع چند قطره بیشتر نبود اومدو برای اینکه اتاق کثیف نشه مجبور شدم بریزم تو کونش بعد از اون ماجرا دیگه نتونستم جورش کنم امیدوارم از داستانم خوشتون اومده باشه.هرکی هم فحش میده واسه مامانش.اگه خوشتون اومد بگین که داستان سکسم با مهسا که عشقم بود ولی برای انتقام از نامردی هاش کردمش رو بنویسم.چاکرهمتون.امیر
0 views
Date: November 25, 2018