کردن کون دختر داییم

0 views
0%

من مهردادم(اسم مستعار) که الان 27سالمه.قدم تقریبا بلند و وزن متوسط.یه دختر دایی دارم که الان 30سالست و اسمش سمیه است.بسیار زیبا و سفید.از کوچیکی با من خیلی صمیمی بود.میدونستم دوست پسر داره و حتی سکس هم داره.شهر ما شهر کوچیکیه.حتی یه بار برام تعریف کرد که وقتی رفت اهواز خونه خالش اینا یه دوست پسر گرفته بود و باهاش سکس هم میکرد.شاید بهم بگید بی غیرت اما دختر داییم بد تربیت شده بود.خیلی دورو بود.آخرش کاری که میخواست رو میکرد.امگه من چقد میتونستم جلوشو بگیرم؟شده بود پایه دیدن فیلم سکس.هروقت فیلم جدید گیرم میومد خبرش میکردم و زود میومد خونه.خونشون تو کوچه بعد از ما بود.خونه ما همیشه خلوت بود.بابام میرفت ماموریت و مادرم هم خونه فامیل.بقیه اعضا هم که ازدواج کردند و رفته بودند.همه فامیل تو همین محله خودمون میشینیم.دلم میخواست بکنمش اما به خودم میگفتم زشته هرچی باشه دختر عمومه.من کیرم کوچیک نیست اما خیلی بزگم نیست اما واقعا کلفته.یه ظهر تابستون بود اومد خونه.نشستیم به فیلم سوپر نگاه کردن.همینطور که نگاه میکردیم شروع کردیم در مورد اینکه چه سکسی دوس داریم و چطوری دوست داریم و از این حرفها.من کیرم بلند شده بود.عمدا جلوش بلند شدم برم آشپزخونه که کیرمو ببینه چطور سیخ شده.دیدم یه لبخند کوچیک زد.همینطور ادامه دادیم و از بدنش پرسیدم.اونم جواب میداد.مثلا میگفتم رونت مو داره یا چقد سفیده.خلاصه کلی حرف و سوال سکسی پرسیدیم.کم کم دستمو گذاشتم رو رونش.متوجه شد نقشه براش دارم.بلند شد گفتم من برم دیگه.دلو زدم به دریا گفتم سمیه میشه کمی سکس کنیم؟گفت نه.بزار برم.یه بلوز تنش بود با دامن.زیر دامنش هم فقط شورت بود.چادرشو برداشت بکنه سرش که گرفتمش بغل و بوسیدمش و هلش دادم رو تخت.گفت توروخدا نکن.گفتم بدجور حشری ام.کمی خواهش که کردم بالاخره به شکم خوابید.اونوقتا سکس خیلی بلد نبودم و بیچاره رو اصلا نمالیدم سینه و کونشو که حشری بشه.دامنشو زدم بالا .یه شورت معمولی زرد پاش بود.واقعا اندامش بی نظیر بود.بی مو وسفید و سکسی.حتی سوراخ کونش جز چند موی کوچیک مو نداشت.شورتشو کشیدم پایین و کمی کونشو مالیدم.کیرمو خیس کردم و افتادم روش.فشار دادم اما نرفت داخل.کمی تکون دادم خودمو رو کونش دیدم فایده نداره.کرم برداشتم و مالیدم به کونش.کیرمم مالیدم و سر کیرمو گذاشتم در سوراخش و یهو افتادم روش.یه صدای شلپ داد و تا ته رفت تو کونش.یه لحظه نفهمید چی شد.بدنش سفت شد و زور زد بلند شه که من نزاشتمش.نفسش بند اومد و به زور گفت بلند شوووووووووووووووووووو رفت داخل.وقتی دید بلند نشدم زد زیر گریه زاری و گفت دردم میاد خیلیییییییییییییییییییی تو روخدا بلند شو.اما من بی رحمانه محکم میزدم تلمبه میزدم تو کونش.کمی که گذاشت حس کردم داره خوشش میاد.از روش بلند شدم و کونشو قمبل کردم.کرم پاک شده بود.خودش با دستش تف زد به کیرم و گذاشت دم سوراخش.هلش دادم تو و حالت سگی هم کردمش.بعد از مدتی دوباره خوابیده بود به شکم و من روش بودم که تازه یاد سینه افتادم شروع کردم به گرفتن سینه هاش وخوردم نوکشو.وقتی میکردمش لپشو میبوسیدم و اون فقط لباشو گاز میگرفت.ناگفته نماند که قبلش یه کاری کردم که نمیخوام بگم که آبم دیر بیاد.حدود نیم ساعتی میکردمش.بعد از حدود نیم ساعت گفت توروخدا پاشو به خدا دیگه نمیتونم.منم بلند شدم و کمی کیرمو مالیدم وآبمو ریختم رو رونش.دست کرد با شورتش آبمو از رو رونش تمیز کرد و شورتو داد بهم گفت بعدا بنداز سطل آشغال.کاش نگه میداشتم برا خودم شورتشو چند روز بعد رفتم خونشون و بهم گفت تا چندروز نمیتونستم درست بشینم..بعدا دیگه هیچوقت نمیزاشت با هم تنها باشیم.میدونست میکنمش.این ماجرا مال 7 سال پیشه یعنی من 20ساله بودم.واقعا اندامش بی نظیر بود.هنوز تو کفشم.مجرده اونم هنوز.نوشته مهرداد

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *