کسکش بزرگ

0 views
0%

با سلام من اولین باره دارم داستان مینویسم داستان که نیست یه واقعیته من چند سالی هست که داستان میخونم ولی اصلا به هیچ وجه من الوجوه باورم نمیشد میگفتم همه اینا دروغه تا اینکه وارد دانشگاه شدم دانشگاه پیام نور نزدیک محل کارم و خونمون کلا۵دقیقه تا دانشگاه فاصله نداشتم من قبل ازدانشگاه با هیچ دختری رابطه نداشتم وقتی وارد دانشگاه شدم و کارم هم همش با دانشجو بود دیدم اوضاع از اون داستان های که تو سایت میگن بدتر پس شروع کردم اولین دوست دخترم از دانشگاه نبود یک دختر ۱۸ساله به اسم ماندانا من اسمم سجاد ۱۹سالمه یه پسر به قول ماندانا معمولی ماندانا رو از یک گروه تلگرمی که همه کم سن بودم بلند کردم فقط منو و اون بزرگ بودیم(الان که دارم واستون مینویسم سالگرد اشنایمونه) بعد از یک هفته رفتم دیدمش تازه ماشین داییم در اومده بود رفتم دیدمش وقتی رسیدم پارک کرده بود(خودش ارایشگره) زنگ زدم اومد اولین با یه دختر بود اون چیزی که میخواستم اندام یکم کون داشت و سینه ۷۵ بدن اینقدر سفید که نمیدونم چطور بتون بگم خلاصه ۴-۵بار قرار گذاشتیم منم یک ادم خجالتی اصلا نیستم پرو همون روز اول بوس و بغل تا اخر شب گذاشتمش بره حموم عکس لخت واسم بفرسته یکم یکم خیلی همو دوست داشتیم تا اینکه بش گفتم ماندانا بیا مغازم فاصله تقریبا نیم ساعت با ماشین بود منم ماشین ۴۰۵تازه صفر گرفته بودم رفتم دنبالش اومدم مغازه دقیق هم میدونم کی بود ۳۱شهریور ۹۶-یه روز قبل از ماه محرم ساعت ۳ظهر بود.وارد مغازه شدیم تو مغازه یه پیشخوان دارم که مثل اتاق خواب شده همه چی هست پتو بالشت اونجا جایی استراحتم بود هر کی هم میدید میگفت خوشبحالت راحت میتونی دختر بیاری.خلاصه نشستم یکم صحبت کردم من اولین بارم بود و از ترس عجله داشتم یکم بوسیدمش شالشو ور داشتم و مانتو در اورد اومد نشست رو پام و از هم لب میگرفتیم من عاشق موهاش بودم بلند و نرم از هم شروع کردم لب گرفتن و دستم رو سینهاش بود اینقدر خوب بودن میددیشون ابت میومد اروم اروم اومد سمت گردنش و انداختمش بالشت و خوابیدم روش صدای نفساش منو دیونه میکرد تی شرت شو در‌ اوردم سوتینشو باز کردم شروع کردم به خوردن دستم هم یکی تو موهاش بود یکی‌با کسش ور میرفت شروع کرد به نفس نفس زدن و منو محکم بغل میکرد ازش لب گرفتم دستم اوردم دکمه شلوارشو باز کنم دستشو گذاشت اروم رفتم تو گوش بش گفتم بم اعتماد نداری چشماشو بست و دستشو ور داشت باز کردم دکمه رو و از رو شورت شروع کردم به خوردن دیگه داشت دیونه میشد منم بد جور شق کرده بودم شورتشو ورداشتمذکاشکی‌ور نمیداشتم تا الان تو کف کسشم سفید و توپل شروع کردم به خوردن اینقدر خوردم تا گفت بسه کشید منو و بغل میکرد ‌و میبوسد و سوتین و شلوار پوشید دوست نداشتم بره ولی مترسیدم.بعد از مدتی باش کات کردم ولی خیلی پشیمونم که نکردمش هیلی سعی کردم دوباره برم سمتش ولی نشد بعد از اون اینقدر دوست دختر داشتم که کس و سینه خسته شدم ولی با هیچکدمشون سکس نداشتم من پسری که از دختر خجالت میکشد تو دانشگاه الان بم میگن کس کش بزرگ هر دختری که بگی راحت بلند میکنم ولی با هیچ کدومشون سکس نداشتم و الان حتی دوست دختر ندارم چون خسته شدم و این عقیده را دارم که سکس حق زنته پس به هر کسی نده و انشالله دختری نصبم کنه که دست نخورده باشه.خیلی خوشحال شدم ببخشید طولانی شد تا جایی هم که دلتون میخواد فوشم بدید بع تخمم هم نیست.یا علی نوشته Sajad

Date: August 11, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *