کس بیوه کردن به خدا ثواب دارد

0 views
0%

من 36 سالم است کارمند دولت هستم در یکی از شهر جنوبی ایران زندگی میکنم یک پسر 6 ساله دارم در همسایگی ما یک خانم 30 ساله زندگی میکند که از شوهرش به خاطر اعتیاد طلاق گرفت وخودم در محضر یکی از شهود بودم برای ثبت طلاق. در یکی از روزهای گرم تابستان 90 بود که قصد داشتم با همکاران به استخر برویم وقتی وارد کوچه شدم دیدم پری خانم جاوی درب اصلی خود استاده سلام کردم بعد از احوال پرسی گفت منتظر تعمیر کار کولر است ولی اگر ممکن است سری به کولر اوبزند من با اکراه قبول کردم و وارد حیاط منزل شدم درب حیاط همچنان باز بود درب کولر ابی که پشت پنجره گذاشته شده باز کردم دیدم که پمپ کولر ابی کار نمیکند گفتم پری خانم پمپ سوخته واب نمیکشد در همین حال بود که پری خانم به اصرار زیاد از من خواست که برای من شربتی بیاورد چون هوا گرم بود من هم قبول کردم ووارد منزل شدم پری خانم تنها زندگی میکرد ودر یک شرکت خصوصی حسابدار بود روی یک مبل نشستم اشپزخانه پری خانم اپن بود دیدم از یخچال اب سرد برداشت ومشغول درست کردن شربت شد بعد از چند لحضه امد وشربت را تعارف کرد دیدم زیر چادرش یک تاپ تنگ پوشده بعد در کنار مبل کنار من نسشت من اولین بار در یک خانه کنار یک خانم غریبه بودم قلبم وضربان قلبم تندتند میزد وعرق زیادی کرده بودم قدرت از جا بلند شدن نداشتمدیدم پری خانم یواش پایش را روی پایم گذاشت خشکم زده بود از ابرویم میترسیدم کم کم دستم را به طرف دستش دراز کردم وخودم را نزدیک پری خانم رسانیدم وگفتم درب حیاط باز است گفت الان انرا میبندم ودر یک لحظه انرا بست وسریع برگشت وچادرش را جلوی درب اویزان کرد وکنارم نشست من دیگر جرات پیدا کردم ولی هنوز قلبم تند تند میزد پری خانم تقریبا چاق بود ولی چشمهای زیبایی داشت من یک لب جانانه از ش گرفتم وشروع کردم به دست کشیدن بروی سینه اش وبدنش واقعا تشنه وحشری بود معلوم بود چند وقت است سکس نداشته سریع تاپش را دراورد وخودش کمربند من را باز کرد وشروع کرد به مالیدنمن که حسابی اماده بودم شروع کردم به خوردن ان سینه های چاق وتوپلش وکم کم پایین تر را لیس زدم رسیدم به کسش که حسابی خیس بود دیگر طاقت نداشتم از بس ناله میکرد نزدیک بود ابم بریز بیرون خودم را جمع کردم ویواش یواش شروع کردم به فشار دادن بعد از 2دقیقه ای خوشم امد ولی تا 2ساعت کامل کنارش بودم دوباره شروع کردم به ماساژدادن بدنش واو نیز برای ساک میزد با اصرار زیاد من قرار شد این بار از کنون ترتیبش را بدم قبول نمکرد با اصرار به پشت روی مبل خوابید من اول چند تا زبان زدن بعد یواش کیرم را به سوراخ کونش نزدیک کردم کونش واقعا تنگ بود حسابی دردش میامد واخ اخ میکرد ومن بیشتر خوشم میامد تا اینکه ابم را داخل کونش ریختم وبعد از ان باهم یک دوش گرفتم ویواشکی از منزلش خارج شدمتابه این ساعت 2بار دیگر نیز با هم بودیم و سکس داشتم و عین واقعیت نوشتم.نوشته علیرضا 36 ساله

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *