کس خانم برادر خانمم

0 views
0%

سلام دوستان .خاطره ای که می خوام برایتان تعریف کنم بر می گرده به حدود سه ماه پیش .منزل من در جوار منزل برادر خانمم قرار گرفته وتقریبا سه سال است که باهم همسایه ایم.من از روزی که باینجا آمدم خانم برادر خانمم حسابی چشمم را گرفت.راستی نگفتم اسم خانم برادر خانمم هم مریم است وزن خوشگل وخوش اندامیه چون باسن های گوشتی وتپل وسینه های با سایز حدود 75 داره وصورتش بسیار نازه و30 سال سن داره یعنی با خودم دقیقا هم سنه.بگذریم.همیشه به هر طریقی که می شداورا دید میزدم حتی از اطاق بالایی تو حیاط نگاه می کردم واتفاقی چند باری اورا نیمه لخت دیده بودم وبهمین خاطر حسابی حشریم می کرد .قرار شد برادر خانمم بره یک مسفرت کوچک که سه یا چهار روزی نبودش من هم وقتی باخبر شدم دل تو دلم نموند وبقولی زیر دلم خالی شد .چون از قضاخانم خودم هم قرار بود بره مدرک دانشگاهیش راازدانشگاه محل تحصیلش بگیره وچند روزی هم پیش دوستش بمانه.موقعیت بهتر از این نبود.خلاصه برادر خانمم رفت وخانم خودم هم از این طرف زحمت کم کرد من ماندم ومریم خوشگله با یک دیوار حایل بینمان .من صبر وقرار نداشتم شب که شد همه در فکر بودم که چجوری وارد خانه شان بشم .مریم هم یک کم مذهبی بود و مطمئن بودم مقاومت مکنه .دل رابه دریا زدم حدود ساعت 11شب از دیوار بالا رفتم ووارد حیاطشان شدم برق حیاط خاموش بود پیدا بود که خوابیده بودولی مریم با سابقه ای که ازش داشتم مدونستم که تو زندگیش یکم بی خیاله ودرب منزل را قفل نمی کنه وبله رفتم درب قفل نبود درب رایواش باز کردم رفتم تو وبه طرف اطاق خوابشان رفتم از داخل خانه شان حسابی اطلاع داشتم چون زیاد خونه شان می رفتم.کیرم حسابی شق شده بو دواز یک طرف ترس هم داشتم که نقشه ام نگیره وحسابی آبروم بره.دم درب اطاق که رسیدم قلبم تند تند به تپش افتاد درب ربباز کردم یواشکی رفتم تو وای نمی دونید چی دیدم یکباره پایان بدنم به لرزه افتاد ترسم ریخت دد آن لحظه فقط به فکر کردن کس وکون مریم افتاده بودم وبا خودم گفتم اگه کسی بیاد هم باز می کنمش .بایک سوتین قرمز رنگ که رنگش آدم را دیوانه می کرد که اون سینه های سفیدش از بزرگی زده بودن بیرون وشورت مشکی که کس گوشتی وتپلش داخلش بود وخط کسش از رو شرتش پیدا بود .خیلی حشری شده بودم یکباره گی نفهمیدم چی شد خودم انداختم روشر وع کردم به لیسیدن بدن نازش که تکانی خورد وبیدار شد خواست جیغ بزند که دهانش را گرفتم وگفتم حمیدم ساکت شو هر چه تغلا کرد نگذاشتم از دستم در بره گفتم اومدم جرت بدم دیگه راهی نیست من رو آبروی خودم پا گذاردم ومی خوام امشب هر جوری که هست کون وکست را جر بدم دید راهی نیست آب از چشمش ریخت من شروع کردم دیوانه وار به لمس بدنش .شورت وسوتینش در آوردم واز بس کیرم داغ شده بود وشق مانده بود که آب از سر کیرم روان شد گذاشتم در کونش وفشار دادم اصلا از کون به شوهرش نداده بود چون می دونستم .خیلی سوراخ کونش تنگ بود ورنگ ارغوانی سوراخ کونش آدم را دیوونه می کرد یکم وازلین آوردم ومالیدم در کونش وبا فشار رفت داخل آهی کشید ولی همه حرکاتس با شرم همراه بود ومطمین بودم با خودش می گفت که حمید این جور آدمی نبود که نظر بدی داشته باشه بهر حال داشتم تلمبه میزدم آبم داشت میومد هماش ریختم داخل کونش که دیدم پر شد وزد بیرون کیرم درآوردم وجای کاندوم ازش پرسیدم یک کاندوم ازش گرفتم وکیرم کردم داخلش ودر کسش گذاشتم ویهو سر خورد ورفت داخل آهی از ته دل کشید دیدم در عین شرم وبی تابی داره حال می کنه بروش نیاوردم حسابی تلمبه زدم که باز آبم اومد کیرم در آوردم واز کاندوم خارجش کردم هوس کردم یبار بدون کاندوم کسش کنم سر کیرم یبار دیگه گذاشتم تو کسش وفشار دادم وبا تلمبه حسابی حال می کردم رضایتمندی از لبهای خوشگلش وچشم نازش پیدا بود آبم داشت میومد گفتم داخل بریزم گفت نه کار دستمان میدی من هم در آوردم وآبم ریختم رو کسش وگفتم دیگه بسه ولی ازت سیر نشدم ونمیشم حرفی نزد بلندشدم حسابی ازش لب گرفتم وبه حالت تهدید وناز بهش گفتم جایی حرفی نزنی که آبروی هردومان میره لباس پوشیدم ویواشکی زدم بیرون .شب با یاد کس وکون ناز مریم خوابیدم .از اون موقع به بعد هر وقت میبینمش یک چشمکی بهش میزنم اون هم از شرم سعی داره خودش را ازم قایم کنه ولی من عمدا تو مسیرش قرار می گیرم تا زجرش بدم آخه خیلی نازه . بعد آن شب دیگه فرصتی پیش نیو مده که یبار دیگه بکنمش .بعضی وقتها بیاد هیکل خوشگلش کیرم شق میشه وآب از سر کیرم جاری میشه.آخه نمی دونید…….نوشته حمید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *