یه روز که من از سر کار اومدم دیدم خونه ریخت و پاشه و خانمم نیست زنگ زدم بهش و اون گفته که با پدر و مامانش رفتن خرید عید و تا شب برمیگردن . زنگ زدم به خواهرزنم گفتم بیاد کمک کنه خونه رو تمیز کنیم که گفت دوستم همراهمه و منم گفتم دوستت رو هم بیار با هم تمیز کنیم . وقتی اونها اومدن منم خودمو مشغول کردم و خونه رو تمیز می کردم تا اینکه دوستش نسیم گفت ( اسم خواهرزنم عسله و دوستش نسیم ) من خسته شدم و نشست روی مبل اینو بگم که من با عسل خیلی راحت بودم و قبلا یکی دوباری کردمش و جلوی اون شوخی زیاد می کردم . اونروز بهش گفتم که دوستت چرا نشست که اونم نامردی نکرد و یواش گفت گشاد کرده منم گفتم می تونم درستش کنم ؟ با نگاهش بهم گفت که نه زشته ناراحت میشه و … ضمنا من درحین کار اونا رو دید هم می زدم چون وقتی سرشون خم می شد لای سینه هاشونو یا قمبل کوناشونو نیم نگاهی می کردم . نسیم فهمیده بود که من اونارو دید میزنم و یواش به عسل گرا رو داد . یهو اونا باهم پچ پچ کردن و رفتن تو اتاق (که بعدا فهمیدم میخواستن منو اوسگول کنن ) اومدن بیرون و شروع کردن با من سر شوخی رو باز کردن . اول عسل گفت که من به نسیم حرفی رو که زدی رو گفتم منم خودمو زدم به اون راه که متوجه نشدم چی میگی که یهو نسیم گفت اگه تعمیرات بلدی من آماده ام منم نگاش کردمو گفتم با منی که جواب داد مگه نمیخواستی مشکل منو درست کنی منم یه نگاه به عسل کردم و با چشمک اون فهمیدم که نسیم ok هست و میتونم برم روکارش . خلاصه بگم رفتم تو و دیدم خانوم از من بیشتر تو کفه . منم سریع لبو بگیر و بمال بمال و یواش یواش داشتم لختش می کردم که متوجه شدم عسل داره مارو نگاه می کنه منم نسیم رو چرخوندمش که پشتش به در باشه و عسلو نبینه . شروع کردم به خوردن سینه هاش و حسابی حشریش کردم و گفتم که برم دستشویی و بیام (خواستم برم اسپری بزنم تا ضایع نشم ) اومدم بیرون عسلو دیدم که خیره شده به منو میگه پس من چی منم گفتم این بره بعد میام سراغت و اونم به شوخی گفت که قول میدی که منم بکنی . گفتم آره چطور گفت حالا بماند . راستش من اون موقع متوجه منظورش نشدم و برگشتم تو اتاق و سر وقت نسیم ( از کس و کونش دیگه چیزی نمیگم چون تکراری میشه جملات من ) شروع کردم به خوردن و کردن و … حسابی مشغول بودیم که دیدم یهو عسل لخت اومد تو اتاق و روبروی من ایستاد . منم که متعجب نگاهش میکردم گفت چیه مگه اولین باره که منو اینطوری می بینی گفتم نه ولی الان … که بلافاصله گفت قول دادی و زیر قولت بزنی خودت میدونی . راستش من تاحالا تجربه کردن 2 نفر همزمان رو نداشتم که عسل جون زحمتشو کشید اومد سریع نسیم رو کنار زد و شروع کرد برام ساک زدن . من که باهاش تجربه سکس داشتم و همیشه دم دستم بود باز نسیم رو ول نکردم و گذاشتم عسل کار خودشو بکنه . عسل کیر منو میخورد و منم کس نسیم و نسیم کس عسل رو میک میزد یه خرده لولیدیم و من افتادم به جون کس و کون عسل . می خواستم جلوی دوستش (که بعدا خواهر شوهرش هم شد ) بکنمش و این برای هر3تامون جذاب بود . عسلو به حالت سگی نشوندم و سر کیرمو یه تف مشتی زدم و انداختم سو سوراخ کونش و اون یه جیغ کوچولو کشید و رفت تو حس و حال کون دادن نسیم هم هاج و واج نگاه میکرد و میگفت مگه درد نداره که راحت فرو کردی اون تو منم سریع کفتم اولش چرا ولی بعد برات تازه کیف هم داره . یهو یه فکری به ذهنم رسید و به نسیم گفتم تو هم کنار عسل و مثل اون سگی بشینه تا من کون اون رو هم افتتاح کنم . عسل هم که متوجه موضوع شده بود کمک کرد تا نسیم فرار نکنه از زیر کیر من . عسل شروع کرد کس نسیم رو مالیدن و منم کله کیرمو گذاشتم دم کون نسیم و یواش هل دادم به جلو که دیدم داره بی تابی میکنه و میخواد در بره . سریع سینه هاشو بمال و عسل هم با کس تنگش ور برو و این حرفا تا رام شد و من هم آروم آروم شروع به تلمبه زدن کردم و اون هم درد همراه با لذت رو داشت تجربه میکرد . وقتی کونش نرم شد و یکم باز من کیرمو درآوردم و گذاشتم تو کون عسل و تند تند تلمبه زدم و عسل با حرفاش نسیم رو بدجوری حشری و آماده برای گایش دوباره کرد . منم به عسل گفتم میخوام آبمو تو کون نسیم بریزم که اون گفت نه روی شکم هردومون بریز و من با چندتا تلمبه که ریتمش تندتر از قبل بود کیرمو از تو کون نسیم درآوردم و هردوشون رو به من دراز کشیدن و من هم آبم رو به صورت مساوی بینشون تقسیم کردم (شوخی) و سه تایی بهترین سکس رو داشتیم . بعد از اون هم من چند بار هر کدومشون رو تنهایی کردم ولی یک بار هم بعد از ازدواج عسل (که حالا با نسیم خواهر شوهر و زنداداش شده بودند) بازم هردوشونو کردم که بعدا براتون مینویسم .نوشته ؟
0 views
Date: November 25, 2018