سلامسعید هستم 28 سالمه و3 ساله ازدواج کردم .یه خواهر خانم دارم که اسمش فرزانه و 29 سالشه و تازه 8 ماهه که عقد کرده و با شوهرشم اختلافات زیادی داره که احتمال داره طلاق بگیره .خانواده خانومم تو یک شهر دیگه زندگی میکنن ولی فرزانه تو شهر ما معلم دبستان وپیش ما زندگی میکنه.آخرای مدارس بود که خانومم با فرزانه ( خواهر خانومم )رفتن خونه پدرشون و یک ماهی هم قرار بود که بشینن .اما یک هفته نگذشته بود که تو محل کارم خواهر خانومم دیدم که اومده بود کلید خونه ازم بگیره و بره خونه. که ازش برسیدم اینجا چکار میکنی که گفت واسه امتحان رانندگیم اومدم .منو میگی خیلی خوشحال شدم چون دوستش دارم و همیشه دوست داشتم چند روزی تنها کنار هم باشیم .کلید دادمش اونم رفت خونه .منم زود کارم تموم کردم و رفتم .در خونه که باز کردم پایان ریخت پاشای مجردی منو جمع وجور کرده بود نهارم اماده وبا لحنی محبت امیز به من تعارف کرد که بیام داخل .کنار هم نهار که خوردیم اومد کنارم نشست و گفت سعید جان اگه مردم تماس گرفت نگی که من اینجام چون گفتم که میرم خونه دوستم .منم گفتم باشه.بهش گفتم فرزانه چرا با شوهرت اختلاف داری ومیخای طلاق بگیری .با لحنی غمگین گفت که هیچ جور باش کنار نمیام دوستش ندارم من دوست دارم مردم مثل تو باشه سعید دوست دارم درک کنه منو ارامش بده بهم .منم که از حرفاش خجالت میکشیدم نمیدونیتم چی بگم .که یهو دیدم داره یواش یواش بهم نردیک میشه .سر جام خشکم زد .بهم گفت سعید تو این چند وقت از نظر روحی خیلی ضربه خوردم هیچ وقت نتونستم تو آغوش مردم بخوابم و آرامش بگیرم دلم یه آغوش میخواد همین جور که صحبت میکرد آروم دستش میکشید رو پاهام منم نفسم حبس شده بود وهیچی نمیگفتم یواش یواش دستش تا رو سینه هام بالا اورد و منو نوازش میکرد از صورتش شهوت میبارید منم هیچی نمیگفتم و ساکت لذتش میبردم اونم یاکت شد وسرش گذاشت رو سینم دستاش دور کمرم قفل کرد منم دست تو موهاش میکشیدم و زیر گلوش نوازش میکردم اروم دستش اوردروی شکمم و تا بااللی کیرم اروم میمالید نفسم حبس شده بود که دستش اروم برد توی شلوارم کیرم گرفت و میمالید منم کیرم سیخ شده بود اونم مرتب میگفت جان جان جان منم دستم بردم روی شکمش دقیقا بالای کس تپلش اما جرات نداشتم کسش بمالم .که یک دفعه دستش گذاشت روی دستم آروم اورد روی کسش و میماید و به من فهموند که کسم بمال منم حسابی مالیدمش یه نگاه به صورتم کرد و اروم شلوارم کشید پایین و کیرم بوسید وبعد لیس زد و شروع کرد به ساک زدن منم کیف دننیا رو میکردم که دیددم شلوارش کشید پایین ودر همین حال که ساک میزد چرخید و کسش اورد جلوی دهنم وای عجب کسی میدیدم کو چولو قشنگ شروع کردم به زبون زدن تا میتونستم کسش خوردم دستش گرفتم کامل لختش کردم که خودش گفت زود باش کسم بکن کسم کیر تو رو میخاد .بهش گفتم مگه پلمت بازه گفت اره چند باری با شو هرم سکس داشتم آخه این جا ما رسمه که دختر بعد از عقد نباید با شوهرش سکس کنه تا شب عروسی پارچه خونی نشون مادر شوهر بدن.وقتی گفت پلمم بازه پریدم روش نوک کیرم گزاشتم تو کسش و شروع کرد به جان جان گفتن اونقدر کردمش تا هر دومون ابمون اومد و خالی شدیم همینجوری ولو شد تو بغلم دیگه نای بلند شدن نداشت تو صورتم نگاه کرد و گفت سعید من همیشه تو رو دوست داشتم و میخواستم یه سکس بات داشته باشم سعید بین خودمون بمونه هر وقت خواستی میتونی منو بکنی .بعد از این ماجرا یک هفته پیشم موند و هر روز میخاست که بکنمش و هر چند روز که موقعیت پیش میومد که خانومم میرفت بیرون فورا میومد کیرم میگرفت و………نوشته سعید
0 views
Date: November 25, 2018