کس داغ فریبا

0 views
0%

سلام این متن واقعی است مربوط به 6سال قبل است .من 2سال بود که ازدواج کرده بودم ولی بعد از ازدواج به این نکته رسیدم که به سکس بیشتر ازیک نفر لازم دارم مدتی بود بیکار بودم وهمسرم هم اکثراخانه باباش بود. برای رفع بیکاری رفتم داخل تاکسی تلفنی کارکنم چندمدتی گذشت بازنهای زیادی اشنامیشدم ولی اززهیچ کدامشان خوشم نمیامد .تااینکه یک سرویس عصر به من داده شد رفتم به ادرس بوق زدم تامسافر بیادو سواربشه زنی خوشکل وجوان حدود28ساله ازخانه امد بیرون ازاونجالی که درشناسایی جنس خانم سکس استادم بایک چشم به هم زدن طرف چشمم رو گرفتبدن توپر داشت باچشمای مشکی بزرگ وسینه های بزرگ وکون بزرگ که تومانتو بدجوری زده بود بیرون .باعشوه وناز سوار شد به خودم گفتم باید بکنمش خلاصه شروع کردم به حرف که قیافتون اشناهست کجا دیدمتون چیکار میکنید که دیدم داره حال میده گفت مهندس نقشه کشی بهش گفتم چیه جورنقشه گفت سازه بتونی برای به دست اوردن دلش گفتم برای ادمها هم نقشه میکشی خندش گرفت وعشوه میامد وتواینه که میدیدمش شهوت از چشماش میبارید ازخوش شانسی همش تو ترافیک بودیم ومیخواست برود شرکت چند نقشه راکنترل کنه و برگرده که تو این مدت کیرم داشت توشلوار هی بیشتروبیشتر شق میشد.خلاصه حسابی سرشو به حرف گرفتم تا رسیدیم درب شرکتشان میخواست پیداه بشه مکث میکرد زرنگی کردم گفتم میخواید منتظرتون باشم ناز کرد گفت نه ساعت 8بیاید دنبالم همین جا گفتم حتما بهش گفتم این شمارمنه اگر زودتر کارتون پایان شد زنگ بزنید بیام دنبالتون و بازور پول دادواصرار من که میهمان من باشد ورفت شرکت کیرم بدجوری شق شده بود برای کردنش معلوم بود کس داغ وابداری داره.از شدت حشر میخواستم جق بزنم که بهم زنگ زدن رفتم یک سرویس دیگه ساعت زود گذشت 7ونیم بود که زنگ زد رو گوشیم جواب که دادم دیدم خودشه شهوت توصداش تابلو بود گفت با منم هنوز مسافرم پیاده نشده بود تامسافر پیاده کردم رفتم دنبالش ساعت8ربع شده بود دیدم درب شرکت منتظره وتو راه چندبار زنگ زد که زود باش باید بروم خیلی عادی و راحت باهم حرف میزد سوارشد امد جلو کلی غرغر کرد ومن معذرت خواهی کردم ازاون تلفن اولش وبیتابش وامدن جلونشتن گفتم که یک کس توپ افتادم به آژانس گفتم ماشینم خراب شده و نمیتونم بیام سرویس باخانم فریبا رفتیم جرخی زدیم واب میوه متنقلات خوردیم به خودم اجازه دادم بهش دست زدم روی رون پاش دیدم دستش گذاشت روی دستم.وکمی رونشو مالیدم راستی تعریف کرد که دختره ونامزد داشته و نامزدش مرده اون شب شرایط خانه نداشتم از اون روز هرروز سرویس خانم بودم 4روز گذشته بود و تو ماشین من کس و سینه اونومیمالیدم واون کیرمو و لب میگرفتیم .همسرم رفت خانه مامانش چون ازمادور بودن معمولا شب میموند منم به فریبا گفتم که شب بیاد خانه ما.قبول کرد شک کردم که دختر باشه بهش نمیخورد منم ازخدام بود که باز باشه.به روی خودم نمیاوردم ویک چیز دیگه در رفت امد خیلی راحت بود میگفت بخاطر کارشه وخانوادش بهش حسابی اعتماد دارند تو دلم میگفتم دختر خانه باشی شب بیای بیرون .خلاصه ساعت 11شب رفتم دنبالش وامد خانه ما تا وارد شدیم بغلش کردم کلفتی کیر 15سانتی و بلندی23 سانتم میخورد به کس داغش که از روی مانتو پیدابود سریع هردوتامون دست بکارشدم مثل قهطی زدها حسابی لبشومیخوردم اصلا نفهمیدم کی لخت شده بودیم روتخت ومن داشتم اون سینه هاشو مک میزدم واون بادست کیرمو میمالید.یک دفعه حمله کرد سمت کیرم وشروع کرد به ساک زدن وغربون صدقم میرفت وبادست ودهنش به سرعت ساک میزد .بهش گفتم که توکس لیس زدن استادم69بشه تامنم کسشو زبون بزنم ازخداخواسته69شدم واچه کسی داشت اندازش بیشتر یک انبه بود تمیز وحسابی خیس وحسابی زبون زدم چند بار فهمیدم ارزاشد بهم نگفت وبه دروغ میگفت کمرش سفته وکیر میخواد منوخوابوند وخودش نشت روی کیرم که کیرموبکنه توکونش اتاق تارک بود ولی کیرم که وارد یک چیز داغ وخیس شد فهمیدم داغی کون نیست بلکه داغی وخیسی کس بود وبه راحتی رفت داخلوشروع کرد باتمام وزنش کیرمو باضرب میکرد توکسش وسینه های گندشو میکرد توصورت من که مک بزنم ومن حسابی حال میکردم میگفت کونم خوبه منم به دروغ میگفتم کونت عالیه وازاون خواستم که بلندبشم تاخودم بکنمش از پشت حالت سجده قبول نمیکرد ولی بازور بلندشدم وسجده کرد وخودش میگفت میخواد خودش بادست کیرمو میکنه توکونش مبادا برود توکسش مادرجنده منوخر گیر اورده بود.من که ازخدام بود قبول کردم واون دوباره کیرمو بادست گرفت گذاشت درب سوراخ کونش ولی سرش دادبه سمت کسش کردتوکست وگفت بکن اروم کونم حالت سجده درد میگیره منم به شدت مرگ میکردم ازاونجای که کمرم خدادادسفته 45دقیقه میکردمش واون وخودم لذت میبردم کسش واقعا کس توپی بود به جرات میگم هرکس که کیرشو بکنه توکسش با3-4حرکت ازبس که داغه وحشری ابش میاد خلاصه من ابمو ریختم روی کمرش وتاصبح یک باردیگه کردیم صبح دوش گرفتیم ورسوندمش ولی اون شب اصرار داشت که من قبول کنم اون دختره تازن ادامه خاطراتمو اگر دوست داشتین براتون مینویسم وچرااون به این کار اصرار داشت خوش باشید

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *