من شایانم امیدوارم از داستانای قبلیم(زن دایی نازنین 1 و 2) لذت برده باشین…این خاطره که میخوام براتون بگم برای من هم خوب بود و هم بدقضیه از اونجایی شروع شد که پسر خالم دختری به اسم میترا رو به من معرفی کرد و گفت خوب کسیه و پرده نداره و یه 6 -7 بار کردتشو … گفت این شمارشه اگه خواستی مخشو بزن و کل آمارشو به من داد(که باباش چه کارست و چند نفرنو …..) خلاصه من زنگ زدم به میترا و هی مزاحمش میشدم …حدود یه ماهی بود هر وقت با بچه ها تو خونه دانشجویی شق میکردیم من زنک میزدم به میترا و کرم میریختم …. هی آماره خودشو خانوادشو به خودش میدادم…تا گذشت و این خر پیله ی من شد که آمار منو کی بتو داده؟؟؟ منم از اونجایی که آدم لاشی هستم خیلی راحت گفتم پسر خالم سعید داده و….که بعدش ازم تشکر کرد و زنگ زد به پسر خالم سعید و بد و بیرا گفتن بعد سعید زنگ زد به منو کس شر گفتن…منم بیشتر لجم گرفت و این وسط خوب دو به هم زنی کردم و….. از آخر میترا باهام دوست شد رابطه ما دو تا صمیمی شد و من دو هفته بعد از دوستیمون ازش خواستم که بیاد به شهر دانشجویی من و خونه مجردیم اونم با پیله شدن من قبول کرد و گفت میام ولی به خدا قسم اگه بهم دست بزنی جییغ میکشم همسایه ها بریزن که منم گفتم اوکی پدر …(ولی تو دلم با خودم گفتم اونی که نمیده 2 بار میده) خلاصه اون اومد خونمون و من کلی نقشه کشیده بودمو مشروب گرفته بودمو … که مثلآ مستش کنمو بکنمش اما به محض اینکه رسید رفت لباساشو در آورد و منم جلوی تلویزیون چهار زانو زده بودم که یهو اومد زارت نشس رو پامو شروع کردیم به لب گرفتن همونجا درازش کردمو باهاش کلی ور رفتم و…(جملاتی که همتون حفظین .؟؟؟) و خلاصه رفتم سراغ شرتش که گفت شایان من دخترم هاااااااااااااا که گفتم نترس جینگول فقط لاپاییه که قبول کرد و 2 شب پیشم موند و 5 باری سکس کردیم(به مامانش گفته بود میره شهر دانشجویی خواهرش) گذشت و این لاپایی دادناش کشید به خونشون و من 4 بار دیگه رفتم خونشون اما فقط لا پایی میزدم و با کیرم روی کسشش میکشیدم…این ایام گذشتو من واقعآ کلافه شده بودم وقتش بود نقشمو عملی کنم من که رشته ی تحصیلیمو پزشکی جا زده بودم شروع کردم به شستشوی مغزی دادن میترا پسر خالم به من گفته بود که میترا پرده نداره ولی میترا به من میگفت که داره من حس میکردم چون روی من فکر ازدواج و از این جور کس شرا داره روش نمیشه قضیه رو لو بده واسه همین رفتم تو فکر ترفندی که اونطوری بتونه بهم بده چاره ای نداشتم جز دروغ گفتن و تز های پزشکی دادن(مثلآ یه روز که پریودش طول میکشید و یا اینکه همراه با درد بود من سریع سو استفاده میکردم و میگفتم میترا جون من تو ارتجایی هستی آخه ما تو درسامون میخونیم و به این علت و به اون علت تو ارتجایی) خلاصه اونقدر گفتم تو ارتجایی هستی که ملکه ذهنش شده بود….یه روز که رفتم خونشون کیرمو آروم آروم رو چاک کسش میکشیدم که حشری شد بعد پرید به کیرم و تا ته کرد تو دهنش و تخمامو تک به تک میکر تو دهنشو میمکید یه حس خاصی بود هم دردم میومد هم قلقلکم و هم حال میکردم اونقدر خورد که آبم اومدو ریختم رو سینش و بعد با دستمال کاغذی پاکش کردمو این دفعه این من بودم که شروع کردم به خوردن کسش حالت سگی نشونده بودمشو از پشت میخوردم وایییییییی که چه حالی میداد یه ربعی خوردم که کیرم باز زد بالا و برش گردوندمو کیرمو باز گذاشتم روی کسش یه کم فشار دادمو سرش رفت تو …سریع داد زد شایییییییییییییییییان که منم گفتم پدر چرا نمیفهمی که تو ارتجایی؟؟؟هان؟دیگه چجور میخوای بفهمی؟؟؟الان سرش تو رفته اگه ارتجایی نبودی الان خون اومده بود و …(با خودم میگفتم کسکش چه فیلمی ام بازی میکنه) خلاصه مونده بود که بگه آره یا نه که منم کردم تو و یه ااااااه بلند کشید و منم عینه سگ کمر میزدم …کل ملافه رو تو دستاش از شدت درد جمع کرده بود منم امونش نمیدادم وایییییییی که چقدر تنگ بود داغ دااااااااااااااغ حسابی خسته شده بودم و باز ااومدم پایین که کسشو بخورم که چشمم افتاد به خونای خشک شده دور کسش و یکم که به روناش خورده بود برق از سه فازم پرید دیگه نفهمیدم چیکار کردم به خودم که اومدم دیدم پایان خونارو خوردم و روناشو لیس زدمسریع پریدم تو دستشویی و بالا اووردمو دهنمو شستم سریع اومد دنبالم و قربون صدقم رفتن و هیچی نفهمیده بود منم گفتم نمیدونم چرا حالت تهوع بهم دست داده گلم که اونم خندیدو گفت حتمآ کس نشسته خوردی منم گفتم همش تقصیر توست…که اون گفت ولی شایان من هنوز میخوام وارضا نشدم…نگام افتاد به حموم و گفتم باشه ولی به شرطی که ادامش تو حموم و …. باهم رفتیم تو حموم و من سری دوش آب گرم رو گرفته بودم رو کسش و سر پا ازش لب میگرفتم .و همینطور با اون یکی دستم کسشو میشستم تا خونا پاک پاک شه اونم کیرمو گرفت تو دستشو یهو خمیر دندونو از جا مسواکیشون برداشت و مالید و انگشت کرد به کیرم واییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی کیرم یخ کرد هر چی بیشتر میمالید کیرم یخ تر میشد نمیدونم چه جوری واستون بگم از بیرون جوش بود از تو یخ(حتمآامتحان کنید) خلاصه منم برش گردوندمو دستاشو گذاشت رو دستشویی فرنگی و منم شروع کرده به کردن …میتونم بگم رو آسمونا بودم و اونم همین حسو داشت و بعد بهم گفت که به سر شونه خمیر دندون میزده و میکرده تو کونش و این روش سکس رو خودش بدست آورده (واقعآ سکس با خمیر دندون حال میده) خلاصه اونقد کردم که ارضا شد و من عین میت از خونشون زدم بیرون.همون شب بود که پشت تل گفت شایان بد بخت شدم رو تختم یه چیکه خون دیدمو گیییییییر که باید بریم دکتر و از آخر با هزار بدبختی 300 هزار فیکس دادمو کس خانومو دوختیمنوشته شایان
0 views
Date: November 25, 2018