کلاسی که به گا رفت (طنز)

0 views
0%

اسم من رضا هست وسال سوم دبیرستانم این داستانو خیلی خلاصه میگم تا هیچ جایی تون درد ناراحت نشین نگیره داستان از اون جایی شروع شد که من برای کس کردن شماره ی یه جنده لاشی رو از یکی از رفیقای قدیمی به نام افشین گرفتم این اقا افشین حالا باجنده یاب یا جی پی اس یا اصلا بومیکشه نمیدونم ولی امار هرچی جنده لاشی هستو داره حالا از جندهه بگم از نظر قیافه خوشگله ولی از اون جنده لاشی هاست که به قورباغه نر هم میده درضمن موهای کسشم باید با چمن خانم کوتاه کنی البته اگه خراب نشه که تا سه تا طبیعی خوب بریم سراغ داستان شماره رو گرفتم وصبح پزشو تو مدرسه به بچه ها میدادم بچه هام خودشونو مثل گربه توی کارتون شرک ۴لوس میکردن که شماره رو بهشون بدم(شرکم گوش میدم)ماهم که دل رحم این وسط فقط قربون عصر ارتباطات برم که فردای همون روز سرایدار مدرسه هم از من شماره جنده لاشی رو میخواستن حالا اگرم جنده لاشی نبود ما جندش کردیم القصه دوستان فوج فوج از اشناوغریبه روسراین جنده لاشی که حالا مطمعنم جنده لاشی هست خراب میشدن از سکس نمیگه الکی حالتونو خراب کنم هنوز اب لای پای گروه اول خشک نشده بود گروه دوم میرفتن این روزم تموم شد وروز بعد اومد وتنها اومد چون از کلاس ۳۰نفره فقط دو نفر اومدن بقیه دوستان به علت بیماری هایی ازقبیل سوزاک وبیماری هایی که هنوز ماهیت اونا معلوم نشده ودردست برسی هست یااست مدرسه نیامددنندد منم این اینداستان رو با امکانات کم واز قرنطینه استان…براتون فرستادم که البته اخرین داستانم هست چون دیگه گه بخورم سکس کنم اصلا جلقم نمیزنم وبچه ی خوب مادر میشم در اخرهم خودتون یه نتیجه اخلاقی از این داستان بگیرین فقط فوهش فوحش فوخش یا…ندین همین جنده لاشی که غضب خدا بود برا ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰پشتم بسه دیگه کیرم رنگ نمیده براتون بنویسم همتونو به همین خدایی که این بلا رو سرم اورد میسپارمنوشته کس شانس

Date: November 25, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *