اگه از گی بدت میاد نخونش تا بعدا فحشو به جونم نکشیاسمم آرشه این قضیه واسه تقریبا هفت هشت سال پیشهاون موقع سوم راهنمایی بودم و کلوب بغل مدرسه با یه دست شرطی نودو هشت زدن واسمون آخر خر کیفی بود.کلوب تو یه زیرزمینی بود که یه هفت هشتایی پله می خورد.صاحب کلوب میخورد بالای چهل سال باشه؛مو هاش ریخته بودو هیکل نرمالی داشت.بین بچه های مدرسه شایعه شده بود آقای تهرانی بچه بازه و همیشه با بچه های خوشگل با صمیمیت بیشتری برخورد میکنهمنم چهره ی بدی نداشتمو می تونستم تو فهرست آقای تهرانی قرار بگیرم.با این که الان مرز بیستو یک سالو رد کردم به قدری بی بی فیسم که همه منو پونزده ساله تصور میکنن.شایعه رو باور کرده بودم چون وقتی رفتار آقای تهرانی رو مرور میکردم به خاص بودن رفتارش با خودم بیشتر پی میبردم.چه اون موقع چه الان سکس با هم سن و سالام هیچ لذتی برام نداشت؛همیشه مردهای سن بالای خوش هیکل تحریکم میکننهر وقت زنگ مدرسه میخورد با آخرین سرعت خودمو به کلوب میرسوندم تا یه دست شرطی با بچه ها بازی کنم.گاهی وقتا که درسم سبکتر بود با بچه ها قرار میذاشتیم تا همگی کاپ بزنیم.کلوب تهرانی بیشتر از خود تهرانی واسم مهم بود و اصلن به شخصیتش فکر نمیکردم.یادمه معلم ریاضیمون خارج از برنامه ی مدرسه تو خود مدرسه واسمون کلاس تقویتی گذاشته بود.منو دوستام با اینکه اصلن به کلاس نیازی نداشتیم به خاطر کلوب کنار مدرسه تو کلاس ثبت نام کردیم.با بچه ها یه نیم ساعت زودتر از شروع کلاس قرار میذاشتیم تا یه دست کاپ بزنیم.یه روز که مدرسه نرفته بودم معلم از تشکیل نشدن کلاس تقویتی خبر داده بود ولی من به خاطر غیبتم بی اطلاع بودمبعد از ظهر طبق معمول به بهانه رفتن به کلاس از خونه زدم بیرون؛رفتم تو کلوب نشستم؛ولی کلوب خالی بود؛از تهرانی سراغ دوستامو گرفتم ؛عوضی دست به سرم کردو گفت بشین میان.دیگه داشت حوصله م سر می رفت؛خواستم بزنم بیرون که تهرانی یه پیشنهاد وسوسه کننده بهم داد.گفت یه بازی جنگی جدید آوردم بیا مهمون من تا شوروع کلاست بازی کن.منم از خدا خواسته قبول کردم؛محو زیبایی بازی شدم طوری که اصلا نفهمیدم تهرانی در رو روم بسته.بازی سختی بود نمیتونستم به موقع دکمه های دسته رو فشار بدم.تهرانی که به ناشی بازی من می خندید گفت بذار کمکت کنم.منو بلند کرد رو پاهاش نشوند؛دسته رو داد دستم.همینجور که بازی میکردیم سفت شدن کیرشو حس میکردم.مخصوصا وقتی تو جو بازی خودمو بالا پایین میانداختم برخورد کونمو با کیرش حس میکردم.خودمم لذت میبردم آخه از یه طرف تو بغل تهرانی بودم از طرف دیگه حس کردن کیرش واسم جالب بود.کم کم تهرانی هم دست به کار شد؛لباسمو در آوردو منو رو نیمکتی که از تو مدرسه آورده بودو به عنوان صندلی ازش استفاده میکرد خوابوند؛قلبم تالاب تولوب میکرد ولی راضی بودمو چیزی نمیگفتم.خودشم لخت شد ؛با دیدن کیرش استرس بدی گرفتم؛سایز نرمالی داشت آورد گذاشت جلو دهنمو هی به صورتم میمالید؛ازم خواست واسش ساک بزنم؛گرفتن کیرش تو دستام لذت خاصی داشت؛یه چند دقیقه ای کیرشو خوردم؛حس خوبی داشتموقتی با دستش بدنمو لمس میکرد.پاهامو باز کرد چند باری با انگشتشو کرد تو سوراخ کونم؛بعد آب دهنشو ریخ کف دستشو اول مالید و انگشت کرد دم سوراخم بعد کیرشو خیس کرد.اومد بکنه تو ولی به این راحتیا نبود؛منو به حالت سگی نشوند بعد با فشار بیشتر کرد تو؛خیس عرق شده بودم…از درد به خودم میپیچیدم؛دیگه کامل کیرش دا خل کونم بود؛هر بار که تلمبه میزد برخورد تخماش به بدنم بیشتر تحریکم میکرد.دیگه داشت ارضا میشد بدنشو شل کردو خودشو انداخت روم؛آبشو کامل ریخت تو کونم؛چند وقت تو همون حالت موندیم در حالی که مرتب صورتمو بوسه میکرد.حالا چند سالی میگذره دیگه نه از اون کلوب خبریه نه آقای تهرانی ای؛ولی این بخشی از گذشته من شدهنویسندهآرش
0 views
Date: November 25, 2018